مسخ شخصیت: علل ، علائم و درمان

در مسخ شخصیت ، بیمار شخص یا بخشهایی از خود را به عنوان بیگانه تجربه می کند. علت آن تاکنون بحث برانگیز بوده است.

شخصی سازی چیست؟

اصطلاح شخصیت زدایی از روانشناسی نشأت گرفته و توسط كریشابر و دوگاس در قرن نوزدهم ابداع شده است. بیماران این اختلال ادراکی از درک خود از خود بیگانه رنج می برند. غالباً شخصیتزدایی با غیر واقعی سازی همپوشانی دارد ، در این حالت بیمار محیط خود را بیگانه و غیرواقعی می داند. هر دو بدن و شخصیت ، ادراکات ، خاطرات ، یا فرایندهای فکری و عواطف شخصی ممکن است در زمینه شخصی سازی احساس بیگانگی یا عدم تعلق داشته باشند. همین امر می تواند در مورد عبارات یا اعمال خود فرد نیز صادق باشد. اگر چنین برداشت بیگانه ای از شخص و محیط خود به طور دائمی وجود داشته باشد ، پس ما در مورد یک اختلال روانی صحبت می کنیم. طبق ICD-19 ، شخصی سازی به شکل نوروتیک تعلق دارد. DSM از یک اختلال تجزیه صحبت می کند. به طور رسمی شیوع تجربیات شخصی سازی حدوداً 10: 1 عنوان شده است و این اختلال را به پدیده ای نادر تبدیل می کند. مطالعات نشان می دهد شیوع قابل توجهی بالاتر است. تعداد قابل توجهی از موارد گزارش نشده احتمالاً به دلیل تشخیص نادرست مانند لوب گیجگاهی است بیماری صرع. پیشینه علمی شخصی سازی تاکنون بحث برانگیز است. در شکل ثانویه ، این اختلال ممکن است همراه با بیماری های فیزیولوژیکی و روانی مانند پس از سانحه باشد فشار بی نظمی در شکل اولیه ، در رخ می دهد فشار- شرایط ایجادکننده یا تهدید کننده زندگی ، و در این حالت ، بسته به مدت زمان آن ، نیازی به آسیب شناسی نیست شرط. همین مسئله برای شخصی سازی لحظه ای در طول تجارب معنوی یا تحت تأثیر داروها و داروهای.

علل

علت دقیق شخصیت زدایی توسط مدل های مختلف توضیح داده شده است. نظریه های مغز و اعصاب و روان به الگوهای بازنمایی عصبی و نورون های آینه ای متکی هستند ، که هنگام مشاهده اعمال محیط به همان شیوه ای که انجام می دهند پاسخ می دهند. رفتار خود فرد نیز به صورت عصبی ارائه می شود. شخصیتزدایی و غیر واقعی سازی ممکن است در نتیجه به دلیل ناهنجاری در سیستمهای عصبی آینه باشد. نظریه های عصبی شیمی فرض می کنند که انتقال دهنده عصبی سیستم هایی که جریان اطلاعات عصبی را متعادل نمی کنند و در آن دخیل هستند فشار به هر حال واکنش نظریه های دیگر علت آن را در سیستم سروتونرژیک و در نتیجه بیش از حد می دانند سروتونین سطح یا سطح آگونیست مواد پیام رسان عصبی مرکزی. سیستم گلوتاماترژیک نیز به عنوان یک علت پیشنهاد شده است زیرا مواد گلوتاماترژیک به عنوان آنتاگونیست NMDA عمل می کنند و می توانند باعث کاهش فعالیت در سیستم لیمبیک. همچنین نظریه های علیتی در مورد تنظیم نامناسب سیستم اپیوئیدی وجود دارد. روان تراواتولوژی شخصیت شخصی را واکنشی به تجربیات آسیب زا می داند. با محدود کردن برخی موارد مغز فعالیت ها ، بدن بهتر قادر به پاسخگویی به موقعیت های خطرناک است. روانشناسی عمق ، شخصیت زدایی را به عنوان یک واکنش دفاعی محافظتی در برابر احساسات ، افکار و حالات غیر قابل تحمل با ترک شخص خود می داند. رویکردهای روانشناسی شناختی پردازش اطلاعات ذهنی را علت می دانند.

علائم ، شکایات و علائم

مسخ شخصیت در طیف گسترده ای از علائم ظاهر می شود. بی حسی هیجانی از جمله علائم اصلی است. بیماران ناتوانی در احساس یا غیر واقعی بودن احساسات خود را تجربه می کنند. مردم و اشیا longer دیگر آنها را لمس نمی کنند. غالباً تجربه بدن تحت تأثیر ادراکات تغییر یافته قرار می گیرد ، به عنوان مثال بی روح یا بیگانه. دقیقاً اغلب ، صدا یا بازتاب خود شخص بیگانه به نظر می رسد. بسیاری از بیماران می گویند که خود و محیطشان را از منظر دیگری ، مثلاً از سقف اتاق درک می کنند. برخی نیز خود را مانند یک صفحه می بینند یا به سادگی در کنار شخص خود می ایستند. حرکات و فرایندهای ذهنی خود رباتیک احساس می کنند. یک تصمیم ارادی قبل از آنها نیست ، اما آنها احساس می کنند از راه دور کنترل می شوند. خاطرات دور از دسترس به نظر می رسند ، هرچند تنها ساعتها با آنها فاصله دارند. بنابراین ، حس زمان تغییر می کند. علاوه بر این علائم اصلی ، درک شنیداری و لمسی ممکن است بیگانه به نظر برسد. پوچی فکر ، افزایش در درد ممکن است آستانه یا غیر واقعی سازی نیز اتفاق بیفتد. در غیر واقعی سازی ، چیزهای موجود در محیط تغییر یافته به نظر می رسند و اغلب انگار در آینه رویایی یا تحریف شده هستند. بیماران تجربه های بیگانگی را نگران کننده می دانند و اغلب از این که ذهن خود را از دست بدهند یا واقعاً در خواب باشند یا اغماء. با وجود برداشت تغییر یافته ، توهمات وجود ندارد. بنابراین ، بررسی واقعیت دست نخورده باقی می ماند. همین مورد در ارزیابی وظایف ، شخص شخصی یا محیط نیز اعمال می شود. فقط دیدگاه ذهنی افراد نسبت به خود و محیط در درک تغییر می کند ، اما ادراک شخصیت شی دست نخورده باقی می ماند. به عنوان مثال ، اگرچه افراد مبتلا افراد دیگری را مانند اینكه توهم می كنند تجربه می كنند ، اما هنوز هم می دانند كه این افراد واقعی هستند.

تشخیص

تشخیص شخصیت زدایی با توجه به ICD-10 انجام می شود. فقط شخصی سازی طولانی مدت دارای ارزش بیماری است. به طور متفاوت ، این پدیده باید به عنوان یک پدیده کاملا روانشناختی یا عصب روانپزشکی ارزیابی شود و همچنین باید از سایر اختلالات روانی متمایز شود.

عوارض

معمولاً شخصی سازی منجر به ایجاد اختلالات روانی شدیدی می شود که در هر صورت باید توسط روانشناس درمان شود. بدون درمان ، افکار خودکشی و در نهایت خودکشی ممکن است رخ دهد. مبتلایان دیگر نمی توانند افراد یا اشیای خاص را به درستی از محیط خود درک یا با آنها ارتباط برقرار کنند. این امر منجر به ناراحتی ، اضطراب و وحشت می شود. بیشتر بیماران بی حسی احساسی را تجربه می کنند. دیگر نمی توان احساسات را درک کرد. این روی افراد دیگر تأثیر منفی دارد و می تواند رهبری به فسخ دوستی یا درگیری های اجتماعی. به همین ترتیب ، جسمی درد همچنین احساسات کمی را تحریک می کند. درک بینایی بیمار نیز مختل شده و به شدت محدود است. بیمار احساس بی حالی و ضعف می کند. اغلب فرد مبتلا به شدت عقب نشینی می کند. حتی حرکات نیز فقط با دشواری امکان پذیر است ، دیگر احساس سرگرمی و لذت نمی شود. درمان معمولاً از طریق گفتگو با روانشناس صورت می گیرد. این موارد را می توان با دارو حمایت کرد ، اگرچه نمی توان پیش بینی کرد که آیا این درمان واقعاً می تواند با شخصیت زدایی مقابله کند. اغلب چندین ماه طول می کشد تا روانشناس علت شخصی سازی را پیدا کند و بتواند آن را به طور خاص درمان کند.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

اگر تغییرات چشمگیر شخصیت به آهستگی یا ناگهانی رخ دهد ، باید با پزشک مشورت شود. در بسیاری از موارد ، اختلال روانی باعث می شود که فرد مبتلا به اندازه کافی تغییرات را متوجه نشود و به دنبال کمک نباشد. در این شرایط ، حمایت افراد از محیط نزدیک از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. به محض اینکه فرد مبتلا زندگی خود را مانند فیلم تجربه کند ، نیاز به مراقبت های پزشکی دارد. عدم احساس در مورد وقایع زندگی خودش ، نگران کننده تلقی می شود. اگر دیگر نمی توان احساسات و ادراکات درونی را توصیف یا تجربه کرد ، باید با پزشک مشورت شود. تغییر شخصیت فرد باید بخوبی مشاهده و با یک متخصص پزشکی در میان گذاشته شود. به محض اینکه هوشیاری فرد مبتلا تغییر می کند ، بی حالی مشاهده می شود یا دیگر نمی توان احساسات را نشان داد ، باید با پزشک مشورت شود. در صورت مراجعه به پزشک ، مراجعه به پزشک نیز ضروری است حافظه یا تفکر به روشی غیرمعمول تغییر می کند. متمایز شدن از این تغییرات تغییر عقاید یا فرایندهای توسعه بیشتر در طول زندگی خود فرد است. به محض اینکه فرد مبتلا از تغییرات رخ داده رنج می برد ، به پزشک احتیاج دارد. اگر او خود را عجیب و غریب یا متعلق به بدن و افکار خودش تجربه نکند ، جای نگرانی است.

درمان و درمان

در شخصی سازی ثانویه ، زمینه ای است شرط درمان می شود شخصی سازی اولیه را می توان به روش های مختلفی برطرف کرد. به طور کلی هیچ موردی وجود ندارد درمان. داروسازی که می تواند برای درمان در نظر گرفته شود عبارتند از: نمک اسید گلوتامیک تعدیل کننده هایی مانند لاموتريژين. همین امر در مورد آنتاگونیست های مواد افیونی مانند نالوکسان یا انتخابی سروتونین بازدارنده های جذب مجدد مانند فلوکستین. حکومت انتخابی سروتونین-نوراپی نفرین بازدارنده های جذب مجدد مانند ونلافاکسین همچنین در موارد منفرد بهبود یافت. حکومت سه حلقه ای داروهای ضد افسردگی کلومیفامین همچنین یک احتمال است. Neuroleptics مانند aripiprazole و محرک مانند ریتالین در موارد فردی به همان اندازه امیدوار کننده است. گزینه های مختلفی نیز برای روان درمانی وجود دارد درمان شخصی سازی روانشناسی عمق رویکرد روانکاوی را برای حل تعارض واقعی که بیمار می خواهد از طریق شخصی سازی از آن فرار کند دنبال می کند. درمان های رفتاری شناختی بر اضطراب متمرکز هستند. آنها بیماران را وادار می کنند که تجربه شخصی سازی را به طور ایده آل و بدون اضطراب ارزیابی کنند. یکی دیگر از گزینه های درمانی ، مدولاسیون عصبی از طریق الکتروشوک است درمان یا تحریک مغناطیسی transcranial. طبق مطالعات انجام شده ، الکتروشوک درمانی باعث تشدید شخصیت شخصی می شود ، همانطور که باعث از بین رفتن آن می شود. بر اساس مطالعات ، تحریک مغناطیسی Transcranial به قشر جلوی پیشانی راست اثرات مثبتی را نشان داده است. تحریک قشر اتصال گیجگاهی در سمت راست نیز باعث تسکین شد.

چشم انداز و پیش آگهی

پیش آگهی شخصیت زدایی به شدت اختلال و همچنین سن بیمار در هنگام بروز اولیه بستگی دارد. هرچه فرد مبتلا در هنگام تشخیص کمتر باشد ، پیش آگهی کمتر مطلوب است. بیماران اغلب سالها یا دهه ها از این بیماری رنج می برند. احتمال بهبود سریع در صورت تظاهرات خفیف شخصی سازی ایجاد می شود. در این حالت ، معمولاً طی چند روز یک بهبودی خود به خودی ایجاد می شود و از علائم به طور مداوم رهایی می یابد. برای این بیماران درمان پزشکی لازم نیست ، زیرا علائم به طور طبیعی بهبود می یابند. تظاهرات شدید علائم بیماری به سختی قابل درمان است. چشم انداز درمان در اصل ممکن است ، اما شامل یک دوره طولانی مراقبت پزشکی منظم است. در بیشتر موارد ، برای دستیابی به بهبود علائم ، چندین سال درمان لازم است. که در روان درمانی، بیماران به تدریج می آموزند که چگونه در زندگی روزمره با این بیماری کنار بیایند و بنابراین می توانند به تقویت رفاه خود برسند. شرایط استرس روانی علائم موجود را تشدید می کند و تأثیر زیادی بر روند بهبود دارد. پیش آگهی در صورت استرس و همچنین تنش عاطفی مداوم بدتر می شود. پس از تثبیت روان ، علائم شخصی سازی کاهش می یابد.

پیشگیری

از آنجا که علل شخصیتزدایی بحث برانگیز است ، هیچ پیشگیری شناخته شده ای وجود ندارد معیارهای تا به امروز.

مراقبت پس از آن

مراقبت های مستقیم مستقیم برای شخصی سازی در اکثر موارد بسیار دشوار است و نمی توان آن را طبق یک طرح مشخص انجام داد. افراد مبتلا حتی پس از زایمان نیاز به پیگیری منظم دارند شرط درمان شده است و باید پس از درمان به روانشناس ادامه دهد تا از تکرار شخص شدن جلوگیری کند. در بعضی موارد ، توصیه می شود که به منظور مهار علل مسخ شخصیت و درمان دائمی بیماری ، به مصرف دارو ادامه دهید. به طور کلی نمی توان درمان کامل را پیش بینی کرد. به عنوان یک قاعده ، تماس با افراد تأثیر بسیار مثبتی در شخصی سازی فرد دارد و می تواند از آن جلوگیری کند. بنابراین ، افراد مبتلا باید ارتباط زیادی با دوستان و خانواده خود داشته باشند. در شرایط دشوار زندگی ، این افراد می توانند به فرد آسیب دیده کمک کنند. به همین ترتیب ، تماس با سایر مبتلایان به مسخ شخصیت نیز می تواند تأثیر مثبتی بر روند بیماری داشته باشد و همچنین ممکن است رویکردهای مربوط به راه حل. از استرس و تنش جسمی دائمی باید اجتناب شود ، زیرا این عوامل باعث شخصی شدن شخصیت می شوند. به همین ترتیب ، مصرف مایعات کافی و یک فرد سالم رژیم غذایی می تواند شخصی سازی را کاهش دهد و کیفیت زندگی بیمار را بهبود بخشد.

در اینجا کارهایی است که می توانید خودتان انجام دهید

کسانی که خود و بدن خود را غیر واقعی می دانند و اغلب احساس می کنند در کنار خود هستند باید نکاتی را در زندگی روزمره خود دنبال کنند. علاوه بر درمان توسط روانشناس یا روانپزشک، نکات خودیاری می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی در زندگی روزمره شود و زندگی افراد آسیب دیده را به طور قابل توجهی تسهیل کند. از آنجا که مبتلایان به اختلال شخصیت زدایی غالباً برداشت تحریف شده ای از بدن خود دارند ، فعالیت بدنی معمولاً تأثیر مثبتی بر بدن و روان بیمار دارد. با تحمل ورزش ، مانند آهسته دویدن، دوچرخه سواری یا شنا، مبتلایان می توانند دوباره خود را بهتر احساس کنند و احساس زنده تر کنند. ریاضت همچنین به مبتلایان کمک می کند تا دوباره در میان همه هیجانات خود را زمین بگیرند و در روان باقی بمانند تعادلمتعادل رژیم غذایی در اختلال شخصیتزدایی بسیار مهم است و می تواند تأثیر مثبتی بر تصویر بالینی داشته باشد. یک سالم رژیم غذایی تمام مواد مغذی مورد نیاز بدن را برای عملکرد مناسب تأمین می کند. مصرف کافی آب یا سایر نوشیدنی ها نیز برای شارژ مجدد باتری و مرکزیت مهم است. از طریق تأمین مداوم مایعات ، ارگانیسم انرژی به دست می آورد و نشاط خود را افزایش می دهد. اگر روز خود را با یک صبحانه غنی آغاز کنید ، می توانید انرژی کافی را برای کنار آمدن با زندگی روزمره با احساس خوب بدن پر کنید.