غیر واقعی سازی: علل ، علائم و درمان

در غیر واقعی سازی ، بیمار محیط را غیر واقعی می داند. ماشه اغلب موقعیت های استرس زا است. برای درمان ، بیماران معمولاً شناختی دریافت می کنند رفتار درمانی.

غیر واقعی سازی چیست؟

مردم معمولاً محیط خود را آشنا می دانند. حتی در یک محیط خارجی ، حداقل نحوه درک آنها همچنان آشنا است. بنابراین جهان درک شده به نظر ناظر واقعی و نزدیک است. در واقعیت زدایی ، احساس عجیب و غریب و غیر واقعی نسبت به درک خود فرد ایجاد می شود. جهان درک شده ناگهان دور ، غیر عادی یا بیگانه به نظر می رسد. بنابراین محیط به طور جهانی بیگانه تلقی می شود. فرد مبتلا ممکن است بتواند جزئیات فردی و افراد را با هم ارتباط برقرار کند ، اما افراد ، اشیا certain خاص یا خود محیط هنوز ناآشنا ، دور ، غیر واقعی ، مصنوعی ، نامتناسب ، بی روح یا بی رنگ به نظر می رسند. حالت غیر واقعی سازی می تواند کوتاه و لحظه ای باشد ، یا برای مدت زمان متفاوتی پایدار باشد. غیر واقعی سازی معمولاً به یک اختلال ادراکی تبدیل می شود که به طور دائمی تمام ادراکات فی نفسه و در نتیجه واقعیت درک شده بیمار را از خود دور می کند. برخی از افراد مبتلا فقط به صورت محجبه می بینند ، برداشت ها را فقط به روشی تضعیف شده تشخیص می دهند یا فاصله زیادی بین خود و محیط احساس می کنند. در برخی موارد ، جنبه های زمانی تجربه نیز تحت تأثیر قرار می گیرند. تقریباً در همه موارد غیر واقعی سازی با شخصی سازی همراه است. این بدان معنی است که شرط احساس شخصیتی طبیعی را تغییر می دهد. تجربه غیر واقعی سازی یک اختلال نفس است که می تواند به دلایل مختلفی باشد.

علل

غیر واقعی سازی می تواند افراد روحی و روانی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. اغلب ، تجربه تغییر یافته به واسطه احساسات بالافشار شرایطی که با وحشت همراه است ، خستگی، و خستگی از آنجا که داروهای، داروهایی مانند داروهای ضد افسردگیو محرک مانند كافئين or نیکوتین همچنین با دستگاه ادراکی تداخل می کند ، غیر واقعی سازی و شخصی سازی ممکن است مربوط به استفاده از این مواد باشد. درک آشفته همچنین می تواند در حین ترک ، به عنوان مثال ، در هنگام ایجاد اتفاق بیفتد ترک الکل یا ترک بنزودیازپین. دلایل جسمی بیماری های مرکزی است سیستم عصبی، به خصوص بیماری صرع, میگرن or سر صدمات. علاوه بر این ، اختلالات دستگاه دهلیزی از جمله دلایل غیرقابل تحقق جسمی قابل تصور است ، به عنوان مثال در زمینه لابیرنتیت یا نورونیت. در برخی موارد ، اختلالات شدید خواب نیز از نظر علتی با این اختلال مرتبط بوده است. علل روانشناختی شامل مرز است اختلال شخصیت و بالاتر از همه، افسردگی. غیر واقعی سازی و شخصی سازی در زمینه اسکیزوفرنیا or اختلالات اضطرابی و اختلالات وحشت. غیر واقعی سازی های ناشی از روانشناسی معمولاً در زمینه تروما رخ می دهد. فرد مبتلا نمی تواند و نمی خواهد شرایط استرس زا و آسیب زا را به عنوان واقعیت تجربه کند.

علائم ، شکایات و علائم

غیر واقعی سازی را می توان به طرق مختلف تجربه کرد. برخی از بیماران نسبت به محیط اطراف خود یک واقعیت غیرواقعی را تجربه می کنند. دیگران تصورات خود را طوری تجربه می کنند که انگار زیر پوشش پنیر هستند یا مثل اینکه تاریک می شوند عینک افتابی. محیط یا قسمتهای خاصی از محیط برای افراد آسیب دیده عجیب یا ناآشنا و غیر واقعی به نظر می رسد. بسیاری از بیماران همچنین از یک محیط رباتیک ، دور و مصنوعی صحبت می کنند. در برخی از افراد مبتلا ، فقط نسبت مختل می شود. چیزها خیلی کوچک یا واضح خیلی بزرگ به نظر می رسند ، بی رنگ به نظر می رسند یا بی روح به نظر می رسند. Derealisaton می تواند به یک وسواس فکری تبدیل شود که بخشی از جهان درک شده نباشد. به ویژه هنگامی که با شخصی سازی همراه باشد ، بیماران غالباً غیر واقعی شدن را به عنوان ترسناک تجربه می کنند و با وحشت واکنش نشان می دهند. در موارد فردی ، احساس غیر واقعی به قسمت هایی از بدن خود بیمار گسترش می یابد. به عنوان مثال ، برخی از بیماران دیگر دست خود را "واقعی" یا واقعاً متعلق به خود نمی دانند. تمام علائم دیگر غیر واقعی سازی به علت اصلی بستگی دارد. در چارچوب اسکیزوفرنیا، به عنوان مثال ، ممکن است احساس تأثیر غیر ارادی از خارج وجود داشته باشد. بیماران احساس کنترل از راه دور می کنند و بنابراین نه تنها محیط بلکه خودشان را از نظر رباتیک نیز تجربه می کنند.

تشخیص

طبق ICD-10 ، چندین معیار برای تشخیص عدم واقعی سازی باید رعایت شود. محیط باید برای بیمار عجیب ، غیر واقعی ، بی روح یا مصنوعی به نظر برسد. فرد مبتلا همچنین می پذیرد که درک تغییر یافته ناشی از علت مستقیم محیط نیست و تغییر ذهنی خود به خودی در درک را توصیف می کند. علاوه بر این ، علاوه بر بینش بیماری ، فرد مبتلا باید آگاهی داشته باشد که تجربه ادراکی او یک حالت گیاهی سمی یا بیماری صرع نیست. تشخیص های افتراقی که باید در نظر گرفته شود شامل اختلالات مانند دگردیسی ، توهم، توهم یا شناخت خیالی از واقعیت. پیش آگهی بستگی به مورد خاص دارد.

عوارض

معمولاً ، غیر واقعی سازی در درجه اول اختلالات روانشناختی است که می تواند عواقب جدی برای بیمار داشته باشد. در بدترین حالت ، افکار خودکشی یا حتی خودکشی وجود دارد. بنابراین ، در صورت غیر واقعی سازی ، درمان فوری پزشکی ضروری است. در بیشتر موارد ، محیط کامل برای بیمار عجیب به نظر می رسد ، گرچه او می تواند همه افراد و حقایق زندگی را تشخیص داده و با آنها ارتباط برقرار کند. این می تواند رهبری به افسردگی و سایر اختلالات روانی. اغلب وجود دارد خستگی, سردرد و سرگیجه. اختلالات خواب نیز غیر معمول نیست و کیفیت زندگی را به شدت کاهش می دهد. بیماران غالباً به احساسات دیگران علاقه مند نیستند ، به طوری که با آنها روبرو می شوند سرد و بی توجه این می تواند در روابط دوستی و اجتماعی تأثیر منفی بگذارد. با گفتگو با یک روانشناس ، غیر واقعی سازی قابل درمان است. معمولاً بینش در مورد این اختلال خیلی سریع اتفاق می افتد ، بنابراین درمان می تواند موفقیت آمیز باشد و فرد مبتلا خودش به روانشناس مراجعه کند. در برخی موارد ، غیر واقعی سازی می تواند ناشی از سو abuse استفاده از الکل و دیگر داروهای. این امر به بدن نیز آسیب می رساند. در این صورت ، برای مقابله با خنثی سازی ، برداشت ضروری است. عوارض جدی مختلفی می تواند به دلیل سو abuse استفاده از بدن ایجاد شود داروهای.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنید؟

مراجعه به پزشک زمانی ضروری است که تغییراتی در تصورات ایجاد شود که در زندگی روزمره طبیعی تلقی نشود. اگر محیط غریب یا غریب تلقی شود ، این امر غیرعادی تلقی می شود و باید مورد بررسی قرار گیرد. احساسات ممکن است به صورت پراکنده ، گذرا یا مداوم باشد. برای همه احتمالات وجود یک پزشک لازم است. در بسیاری از موارد ، به دلیل اختلال روانی ، از طرف فرد مبتلا کمبود آگاهی وجود دارد که باید به دنبال مراقبت های پزشکی باشند. به همین دلیل ، وظیفه مراقبت از افراد در محیط نزدیک مهم است. آنها باید به دنبال مکالمه با فرد مبتلا باشند و از علائم آن مطلع شوند. متعاقباً به دلیل ابتکار عمل خانواده ، معمولاً از پزشک کمک می گیرند. نگرانی برای یک عزیز به محض ابتلا به او مورد ضمانت قرار می گیرد سوء مصرف مواد یا بی روح به نظر می رسد برای جلوگیری از سو mis تفاهم و درک رفتار و عواطف فرد مبتلا ، لازم است که همه افراد درگیر توسط پزشک به طور کامل در مورد بیماری مطلع شوند. اگر بستگان به دلیل فشار روانی نیاز به پشتیبانی در پردازش وقایع دارند ، باید به دنبال کمک درمانی باشند. اگر فرد مبتلا خودش بتواند مرزی را بین خود و محیط تحقق بخشد ، باید با پزشک مشورت کند.

درمان و درمان

در یک آزمایش کوچک غیرمتعارف ، کنترل نشده استفاده از شناختی درمان می شود رفتار درمانی. این امر به ویژه در حالت های غیر واقعی سازی تحت تأثیر اضطراب صادق است. اضطراب علامت دار همزمان و افسردگی در طول زمان به حداکثر می رسند درمان. علت یک وضعیت آسیب زا به طور ایده آل برطرف شده و دوباره اشغال می شود. تجربه اضطراب از تغییر درک منجر به وحشت مداوم ، درون گرایی وسواسی و رفتار اجتنابی می شود. شناختی-رفتار درمانی بنابراین رویکرد درمان می کوشد فرصتی را برای بیمار فراهم کند تا تجربیات شخصی سازی و غیر واقعی سازی را دوباره ارزیابی کند تا ظاهر تهدید از بین برود. در گذشته ، ارزیابی مجدد درک به عنوان "طبیعی" تأثیرات مثبتی بر بهبودی بیماران نشان داده است. در برخی موارد ، از مدولاسیون عصبی همزمان استفاده می شود ، مانند تشنج الکتریکی درمان و تحریک مغناطیسی transcranial. در بعضی موارد از درمان های دارویی نیز استفاده می شود. داروهای اصلی موجود در زمینه شخصی سازی افراد هستند نمک اسید گلوتامیک تعدیل کننده ها ، آنتاگونیست های مواد مخدر ، بنزودیازپین ها, نورولپتیک و محرک. با این حال ، داروها معمولاً علت اصلی را برطرف نمی کنند. در مورد دلایل نوروژنیک ، مسبب درمان علاوه بر این تا آنجا که ممکن است داده شده است.

چشم انداز و پیش آگهی

پیش آگهی غیر واقعی سازی چشم انداز نامطلوبی برای بهبود در یک سندرم اولیه دارد. دوره در این بیماران مداوم است. علاوه بر این ، خطر خودکشی بیمار به طور قابل توجهی افزایش می یابد. برای همه مبتلایان دیگر ، چشم انداز پیش آگهی باید به صورت فردی ارزیابی شود. تقریباً نیمی از تمام نوجوانان در دوره نوجوانی که شرایط استرس زا وجود دارد ، از غیر واقعی شدن موقت رنج می برند. به محض اینکه فشار سطح کاهش می یابد و یا روشی برای مقابله با شرایط یاد گرفته می شود ، این بیماران به طور معمول دچار عقبگرد علائم می شوند. بهبودی خود به خود دائمی است و نیازی به مراقبت پزشکی ندارد. در صورت وجود سایر اختلالات روانی ، احتمال بهبودی بدتر می شود. به خصوص در مورد اختلالات شخصیتی یا عاطفی ، احتمال بهبودی کاهش می یابد. درمان ها اغلب چندین سال طول می کشد. در بعضی موارد درمانی وجود ندارد. که در روان درمانی، بیماران یاد می گیرند که با علامت شناسی زندگی کنند. غیر واقعی سازی در زندگی روزمره ادغام شده و منجر به تسکین بیمار می شود. پرهیز کردن فشار و حفظ یک نگرش اساسی خوش بینانه پیش آگهی فرد مبتلا را بهبود می بخشد. کنار آمدن سالم با موانع زندگی روزمره و مدیریت صحیح بحران های زندگی نیز به تقویت رفاه و کاهش علائم کمک می کند.

پیشگیری

از آنجا که شرایط استرس زای عاطفی در زندگی همه رخ می دهد ، نمی توان در چنین شرایطی از واقعی سازی جلوگیری کرد به گونه ای که نوید موفقیت می دهد. غیر واقعی سازی و شخصی سازی در واقع محافظت از ارگانیسم است به خصوص در شرایط استرس زا.

مراقبت پس از آن

در بیشتر موارد ، هیچ امکان خاصی وجود ندارد و معیارهای در صورت عدم واقعی سازی ، خدمات مراقبت های بعدی در دسترس بیمار است. بنابراین ، فرد مبتلا در درجه اول به تشخیص و درمان خیلی زود بیماری بستگی دارد تا از عوارض و ناراحتی بیشتر جلوگیری کند. درمان مستقیم و علی این بیماری معمولاً امکان پذیر نیست ، زیرا علت آن ناشناخته است. بنابراین ، معیارهای از مراقبت های بعدی نیز بسیار محدود است و یا به هیچ وجه امکان پذیر نیست. درمان با کمک دارو و از طریق درمان روانشناختی انجام می شود. بیمار باید به دوز صحیح دارو توجه کند و در صورت تردید با پزشک تماس بگیرد. کمک و حمایت دوستان یا خانواده نیز می تواند در جلوگیری از ناراحتی های بعدی بسیار مفید باشد. اقوام باید خود را با غیر واقعی شدن آشنا کنند و یاد بگیرند که بیماری را حتی اگر نتوانند مستقیماً از طریق آن زندگی کنند ، درک کنند. تماس با سایر مبتلایان به غیر واقعی سازی نیز می تواند در این روند بسیار مفید باشد. در موارد شدید ، بستگان همچنین می توانند بیمار را متقاعد کنند که در یک م inسسه بسته تحت درمان قرار گیرد. در بیشتر موارد ، این بیماری امید به زندگی بیمار را کاهش نمی دهد.

کاری که می توانید خودتان انجام دهید

غیر واقعی سازی ، با درک بیگانه از محیط ، می تواند کیفیت زندگی افراد آسیب دیده را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. در قلب از بین بردن اختلال ، تجربه ای مختل از خود است. برای کاهش درد و رنج این اختلال ، راهکارهایی توصیه می شود که توجه فرد مبتلا را به اینجا و اکنون جلب کند. به خصوص با تحریک اندام های حسی ، که می تواند به عنوان یک وسیله کوتاه مدت برای تسکین تلقی شود ، می توان فاصله بین بیمار و تجربه واقعیت او را به حداقل رساند. از عطرها اغلب برای تحریک حس بو، در حالی که غذاهای پرادویه مانند خردل، فلفل چیلی و حتی غذاهای ترش مانند لیمو برای تحریک حس طعم. اگر می خواهید شنوایی خود را تحریک کنید ، می توانید با صدای بلند دستان خود را بزنید ، گوش دادن به موسیقی را تحریک کنید یا در یک محیط پر سر و صدا باشید. درد محرکهایی که می توانند در مقادیر کم خود به خود تحمیل شوند ، تأثیر مثبتی بر تجربه مبتلایان دارند. مبتلایان همیشه باید در زندگی روزمره تجربه های حسی داشته باشند که بدون نیاز به جدا شدن بتوانند آن را تجربه کنند. تجارب حسی می توانند به صورت لمس و همچنین با گوش دادن به موسیقی دلپذیر یا حمامهای آرامش بخش با مواد معطر حمام اتفاق بیفتند. حتی مصرف آگاهانه و آگاهانه غذاهای خوشمزه توسط فرد مبتلا به عنوان یک تجربه مفید قابل درک است و می تواند کمک بزرگی در اختلال در واقعیت زدایی کند.