سندرم Boreout: علل ، علائم و درمان

از کسالت مریض هستی؟ همانطور که منتقدان فکر می کنند ، boreout فقط نام جدیدی برای یک پدیده قدیمی (و کاملاً عادی) است ، یعنی کسالت در کار ، صلاحیت بیش از حد ، چالش کم کاری. با این حال روانشناسان معتقدند که این یک مشکل جدی در خصوص شخصیت یک بیماری است.

سندرم پیش فرض چیست؟

سندرم Boreout مخفف کلمه مخفف است فشار ناشی از کم کاری بنابراین می توان خلوص را به عنوان نمونه مشابه توصیف کرد فرسودگی شغلی. این به دلیل این هست که فرسودگی شغلی همچنین شامل اختلاف بین عملکرد ، استعدادها و توانایی های کارمند و خواسته های شغلی است. با این حال ، تفاوت در این است که در گذشته ، کارمند تحت چالش قرار نمی گیرد. به هر حال اغلب اوقات ، کسالت در محل کار رخ می دهد و می تواند به عنوان تنبلی اشتباه گرفته شود. با این حال ، در اصل ، مبتلایان دوست دارند کار کنند و به دنبال شناخت و چالش ها هستند. اگر اینها برآورده نشوند و کار به عنوان غیر جالب تلقی شود ، بی حوصلگی بی حد و حصر شروع می شود و سعی می شود از کار جلوگیری شود. بعضی اوقات مبتلایان سعی می کنند نارضایتی در محل کار و کمبود انگیزه را نشان ندهند ، زیرا آنها از کار خود می ترسند.

علل

متداول ترین علل ، هوش بالا یا تحصیلات خوب و بسیار واجد شرایط یا استعدادهای خاص است که در کار مورد نیاز نیست. ممکن است در ابتدا علاقه به کار و حسن نیت وجود داشته باشد ، بعداً به دلیل تکرار ، یک نفرت وجود ندارد. این ممکن است به حدی افزایش یابد که فرد حتی با اجبار خارجی ، تلاش زیاد و اراده قادر به ادامه کار نباشد.

علائم ، شکایات و علائم

در سندرم خستگی ، فرد مبتلا معمولاً احساس خستگی ، خستگی و بی حالی می کند. حتی کارهای ساده ای که قبلاً در کناره ها انجام می شد می تواند موانع بزرگی به نظر برسد که نمی توان از پس آنها برآمد. معمولاً حتی برای شروع کار نیز برای افراد آسیب دیده دشوار است. غالبا، غلظت مشکلات نیز در حین انجام کار خیلی سریع آشکار می شوند. اگر وظیفه ای که باید تسلط یابید ، ماهیتی جسمی دارد ، گاهی اوقات کاملاً بدنی و ظاهراً عضلانی است شرط و استحکام مشکلات نیز آشکار است. بسیاری از مبتلایان نیز از یک افسردگی رنج می برند ، که می تواند تا حد شدیدتر بدتر شود افسردگی. عزت نفس تحت تأثیر قرار می گیرد ، بیماران تمایل دارند که خود و توانایی های خود را در عزت نفس پایین نگه دارند. در زندگی ، بیشتر در زندگی حرفه ای مستقیم ، کمبود چالش وجود دارد و بنابراین ، علاوه بر جاه طلبی طبیعی ، میل و اشتیاق شخص به کار نیز کاهش می یابد. این اغلب منجر به این می شود که کارها با کمترین تعهد و از دست دادن کار انجام شود غلظت. از آنجا که این امر منجر به افزایش تعداد خطاها در اعدام می شود ، فرد مبتلا اغلب این تصور را دارد که دیگر حتی نمی تواند حتی با ساده ترین کارها به خوبی کنار بیاید. بنابراین یک حلقه معیوب بسته می شود ، و هر دو ناامیدی و عدم تمایل بیشتر و بیشتر تشدید می شوند. فرد مبتلا بی احساس می شود و غالباً دیگر قادر به بهبود وضعیت خود نیست.

دوره

شکایات معمول نیز از کار زیادی است که در واقع وجود ندارد ، زیرا کارهای کمی برای انجام وجود دارد. کارمند زود هنگام کار حاضر می شود و آخرین نفری است که آنجا را ترک می کند. اثرات مربوط به افرادی که تحت تأثیر خستگی قرار گرفته اند کشنده است. ناامیدی و خستگی گسترش ، کمبود رانندگی وجود دارد و ، در موارد شدید ، افسردگی. کارمند به سختی جرأت انجام کاری را دارد و راهی برای برون رفت از وضعیت نامناسب پیدا نمی کند.

عوارض

بدون درمان ، در صورت عدم رفع سو und موفقیت ، سندرم پدیده رشد بدتر می شود. به عنوان مثال ، بی حوصلگی مداوم و عدم استفاده از آن می تواند رهبری به افسردگی (افسردگی اساسی یا دیستیمیا) ، اختلالات خواب و اختلال وسواس فکری. علاوه بر این ، احساس حقارت ممکن است: فرد مبتلا احساس می کند نیازی به او نیست و او را زمین می گذارد. او ممکن است خودش را مقصر موقعیت خود بداند یا تصور کند که مشکلی در خودش وجود دارد. در مورد خسته کننده بودن در محل کار ، این احساس می تواند بوجود آید خصوصاً وقتی که همکاران مشغول کار به نظر می رسند. اما تظاهر به مشغله ، یکی دیگر از پیامدهای احتمالی سندرم خستگی است. افراد مبتلا به دلیل ترس از از دست دادن شغل خود یا تنبل بودن ، گاهی به دنبال کارهای جعلی می روند یا کارهای مصنوعی را به طور مصنوعی طولانی می کنند. با این حال ، این فریب علاوه بر این ، چالش زیربنایی را تداوم می بخشد. سندرم پریشانی اغلب تا زمان بروز سایر مشکلات روانی شناخته نمی شود. از یک طرف ، این سندرم نسبتاً ناشناخته است و از طرف دیگر ، افراد مبتلا اغلب تا زمانی که عوارض جدی تری بوجود نیایند ، از کشیدگی آگاه نیستند. تا حدی ، انگیزه برای درمان همچنین یک مشکل است. اگرچه چالش کم کاری و بی حوصلگی در سندرم پیش فرض در پیش زمینه است ، اما همچنین نوعی از است فشار. عمیق تمدد اعصاب در بسیاری از موارد سندرم پریود کاملاً وجود ندارد. به همین دلیل ، خسته کننده می تواند تبدیل به شود سندرم فرسودگی شغلی.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنید؟

بی حوصلگی موقت و دوره های کوتاه کم کاری کاملا طبیعی است و نیازی به نشانگر سندرم خستگی نیست. بسیاری از افراد حرفه ای دوره های شلوغ و آرام تری را تجربه می کنند. کارهای جالب و یکنواخت جایگزین می شوند. علائم افسردگی خفیف ممکن است در دوره های یکنواخت ظاهر شود. با این وجود مراجعه به پزشک معمولاً ضروری نیست. با این حال ، اگر علائم روانشناختی ادامه پیدا کند و احساس بی تفاوتی و تیرگی فروکش نکند ، توضیح پزشکی توصیه می شود. چنین علائم افسردگی و سایر علائم افسردگی که بدون علت خارجی بروز می کنند و باید ادامه داشته باشند ، باید فقط پس از دو هفته مورد بررسی دقیق تری قرار گیرند. پزشک خانواده تماس مناسبی برای تشخیص اولیه است. آ خون تست می تواند روشن کند که مثلاً نقصی وجود دارد که می تواند علائم را توضیح دهد. اگر هیچ علت جسمی مشخص نشود ، بازدید از a روانپزشک یا روان درمانگر توصیه می شود. غالباً ، افراد مبتلا تا مدتها که از سندرم پریود رنج نمی برند ، به دنبال کمک حرفه ای نمی روند. در چنین شرایطی ، مبتلایان می توانند مستقیماً به روان درمانگر مراجعه كنند یا روانپزشک، از آنجا که علل جسمی معمولاً قبلاً رد شده است. علاوه بر این ، افکار خودکشی فوری و سایر شرایط حاد که در آنها بیماران بزرگسال از دست می روند ، دلایل موجهی است که به یک کلینیک برای روانپزشکی مراجعه می کنند روان درمانی برای حمایت فوری و فشرده

درمان و درمان

اول و مهمترین ، فرد مبتلا باید مشکل را تشخیص دهد. هرکسی که تحت تأثیر خسته کننده ها قرار گیرد ابتدا باید صادقانه به این س answerال پاسخ دهد که واقعاً چقدر زمان صرف کار می کند و چه مقدار فقط برای نمایش است. او باید از خودش بپرسد که کدام کار به خصوص جالب و خسته کننده نیست و کدام کار در واقع او را دوست دارد. قدم بعدی ابتکار عمل است. فرد مورد نظر می تواند به دنبال کار جدیدی باشد یا کارهای جالب تری را از رئیس خود بخواهد. در صورت امکان ، این فرمول باید به گونه ای باشد که به مافوق منتقل شود که فرد می تواند بیش از کار قبلی انجام دهد. همچنین یافتن غرامت در وقت آزاد شخص بسیار مهم خواهد بود. اما این به ندرت برای مبتلایان امکان پذیر است ، زیرا انرژی زیادی به کار بی مهری وارد می شود. با این حال ، کسانی که نمی توانند به شکل دادن به کار خود کمک کنند و نمی توانند ایجاد کنند تعادل فقط با اكراه زیاد كار را انجام می دهد و احتمالاً اصلاً هم نیست. در این زمینه ، درآمد خوب لزوماً نمی تواند تأثیر جبرانی داشته باشد ، اگرچه بدون آنها کار حتی بدتر خواهد بود ، زیرا در این صورت شناخت پولی نیز کم خواهد بود. مانعی در بهبود خلوص سالاری این است که می تواند خالی از سکنه باشد رهبری اینکه کارمند به دلیل عدم علاقه زیاد کارهایی را که برای او خیلی ساده انجام می شود راضی کننده انجام ندهد و حتی در ساده ترین فعالیت ها مرتکب اشتباهات جدی شود. از این رو ، ناظر ممکن است نتیجه بگیرد که کارمند وی توانایی حل کارهای پیچیده تر را ندارد. اما دقیقاً عکس این قضیه خواهد بود: با انجام کارهای پیچیده تر و تعیین سرنوشت بالاتر ، خطاها کمتر اتفاق می افتند.

چشم انداز و پیش آگهی

از آنجا که سندرم پریشانی به خودی خود بیماری نیست ، پیش بینی قابل اعتمادی برای روند بیماری وجود ندارد. با این حال ، برای ارزیابی احتمال بهبود ، خاص بیماری روانی که نتایج را می توان در نظر گرفت غالباً ، سندرم پیش فرض منجر به افسردگی بالینی می شود. پیش آگهی هنگامی مطلوب تر است که فرد برای اولین بار دچار یک دوره افسردگی شود. در صورت عدم پیشگیری از عود خاص ، افسردگی 50٪ احتمال بازگشت دارد. پس از اپیزودهای دوم ، سوم و چهارم ، پیش آگهی طولانی مدت به طور کلی کمتر مطلوب است. مدت زمان اپیزودهای افسردگی حتی در همان فرد می تواند بسیار متفاوت باشد. 15-20٪ از دوره های افسردگی بیش از یک سال طول می کشد. افراد افسرده که دیگری ندارند بیماری روانی غالباً سریعتر و كاملاً بهبود می یابند نسبت به افرادی كه چندین بیماری همزمان دارند. سندرم Boreout از این نظر یک بیماری همزمان تلقی نمی شود ، زیرا صرفاً دلایل اصلی افسردگی را توضیح می دهد. درمان خاص و زودرس می تواند به طور مثبتی در پیش آگهی تأثیر بگذارد. با پیشگیری مناسب ، احتمال عود پس از یک دوره افسردگی کمتر است. در سندرم پیش فرض ، مانند سندرم فرسودگی شغلی، عوامل خارجی نقش مهمی دارند. بنابراین مقاومت بالاتر در برابر این تأثیرات می تواند به اندازه تغییرات در محیط شخصی ، پیش آگهی فردی را تحت تأثیر قرار دهد.

پیشگیری

جلوگیری از خستگی در زندگی فقط به میزان بسیار محدودی به شخص و علایق و استعدادهای وی بستگی دارد. برای مثال ، برای یک ریاضیدان ، که فقط وقتی می تواند مشکلات پیچیده ای را حل کند ، به فرم عالی دست می یابد ، بازار کار خیلی از دستش بر نمی آید. ممکن است از شغل وی در صنعت بیمه یا امور مالی کم بهره بماند - و نه فعالیت های ساده تر. بنابراین توصیه می شود که به دنبال کار آسان تری در زمینه "شخص خود" نباشید ، بلکه به دنبال کار کاملا متفاوتی باشید که نمایانگر وجه دیگری از شخصیت وی باشد. اتفاقاً همیشه توصیه نمی شود که یک حرفه را از سرگرمی خود تهیه کنید ، کاری که باید در تأمین هزینه های زندگی باشد.

این همان کاری است که می توانید خودتان انجام دهید

اگر چالش زیربنایی ، یکنواختی و بی حوصلگی زندگی فرد مبتلا را تعیین کند و معنی فعالیتی از بین نرود ، گزینه های خودیاری برای برون رفت از معضل وجود دارد. اول ، فرد مبتلا باید در وضعیت زندگی خود تأمل کند و رفتار خود را مرور کند. اگر فرد مبتلا برای انجام کارهای اضافی در برنامه روزمره کار آماده است ، باید صریحاً این موضوع را با همکاران کار و مافوق خود حل کند. در طی یک مکالمه روشن کننده ، فرد مبتلا می تواند دریابد که آیا کارهای جدید دیگری برای جالب تر کردن کار برای او وجود دارد یا خیر. با آموزش بیشتر ، فرد مورد نظر می تواند طمع خود را برای دانش جدید برآورده کند و احتمالاً برای شغل جدید نیز مناسب باشد. برای مردم مهم است که یک تعادل بین مهارتهای فردی آنها و وظایف و چالشهایی که باید حل شوند. اگر فرد مبتلا پس از یک گفتگوی روشن ، فرصت فعالیت های جدیدی پیدا نکند ، تغییر کار توصیه می شود. به منظور کاهش یک سندرم بزرگترین علائم استرس زا ، تمدد اعصاب تمرینات ، آموزش اتوژنیک or چیگونگ اغلب استفاده می شود فعالیت های هنری مانند ساختن موسیقی یا نقاشی فعال در اوقات فراغت فرد مبتلا نیز می تواند بر جسم ، روان و روح تأثیر مثبت بگذارد. کسانی که دوست دارند تحرک داشته باشند و بدن خود را احساس کنند می توانند فعالیت های ورزشی را نیز در زندگی خود بگنجانند.