عضله Occipitofrontalis: ساختار ، عملکرد و بیماری ها

عضله اکسیپیتوفرونتالیس یک عضله جلدی است که از عضله اکسیپیتالیس و عضله فرونتالیس تشکیل شده و متعلق به عضله تقلیدی است. عضلات قسمت پایین را بالا و پایین می برند ابرو اخم یا سفت شدن پیشانی. در ضایعات عصب صورت، فلج عضله اکسیپیتوفرونتالیس رخ می دهد.

عضله اکسیپیتوفرونتالیس چیست؟

musculi epicranii یک گروه عضلانی است که به عضله اکسیپیتوفرونتالیس معروف است ، که بخشی از عضله تقلیدی است و از نزدیک به جمجمه. قرار دادن گروه عضلانی در galea aponeurotica قرار دارد. عضلات مختلف متعلق به Musculi epicranii هستند ، به عنوان مثال Musculus frontalis و Musculus occipitalis. عضله اول عضله پوستی است. همراه با عضله اکسیپیتالیس ، به آن عضله اکسیپیتوفرونتالیس یا در ترجمه آلمانی ، عضله پس سری گفته می شود. دو عضله توسط عصب صورت، که تمام عضلات بیان صورت را کنترل می کند. دو شکم عضله اکسیپیتوفرونتالیس در قطب های جمجمه مقابل قرار دارند. galea aponeurotica ارتباط بین دو قسمت را فراهم می کند. اصطلاحات مترادف برای دو شکم عضلانی عضله اکسیپیتوفرونتالیس عبارتهای venter frontalis و venter occipitalis هستند.

آناتومی و ساختار

ونتر فرونتالیس منشأ خود را از مارگو supraorbitalis استخوان پیشانی و نزدیک گلابلا تشکیل می دهد. عضله باعث تشعشع مجاری فیبر به عضله مجاور آنی می شود و بنابراین با عضلات پروسروس ، کروگوراتور سوپرسیلی و عضلات اوربیکولاریس چشمی همراه است. شکم عضله قطب مخالف عضله اکسیپیتوفرونتالیس اکسیپیتالیس از سوپرمای linea nuchae از استخوان os و به طور متناسب در os temporale منشأ می گیرد. هر دو شکم عضلانی فیبرهای خود را به صورت عمودی در جهت جمجمه می فرستند تا به صفحه تاندون خرک جمجمه تابانده شوند. در این galea aponeurotica پیوستگی مشترکی پیدا می کنند. شکم عضلات هر کدام یک برنامه تقریبا چهار گوش دارند. با این حال ، فرونتالیس ونتر برجسته تر می شود و دستگاه های فیبری طولانی تری را نشان می دهد. مثل همه پوست عضلات ، به ویژه عضله فرونتالیس بین فاشیا و پوست قرار دارد. دریچه جلو از طریق موقت rami از موتور به صورت عصبی درآمده است عصب صورت. برای ونتیر اکسیپیتالیس ، عصب شنای خلفی عصب صورت عصب کشی را ایجاد می کند.

عملکرد و وظایف

مانند تمام عضلات تقلید ، عضله اکسیپیتوفرونتالیس در حالات صورت انسان نقش دارد. حالات صورت برای انسان دارای ارزش رسا و ارتباطی است. در مقایسه با ارتباطات زبانی ، ارتباطات تقلیدی با شکل اولیه و نسبتاً همپوشانی ارتباط برقرار است. حتی نوزادان قادر به تفسیر سیگنال های تقلیدی هستند. این ارتباط ریشه های ژنتیکی عمیق ارتباط تقلیدی را تأیید می کند. خیلی قبل از وجود زبان ، بشر به لطف تقلید از شکل بیان قادر به ابراز وجود بود. علاوه بر این ، بیان تقلیدی با تفاوت های فرهنگی بسیار کمتری نسبت به بیان وجود دارد. در حین ارتباط کلامی ، افراد با حرکات دقیقه ای حالت های صورت ، سرنخی در مورد وضعیت واقعی عاطفی صحبت کننده خود دریافت می کنند. بسیاری از حرکات تقلیدی تقریباً خودکار بوده و بنابراین آنچه را که از نظر لفظی ممانعت می شود ، «آشکار می کند». مانند هر عضله تقلید ، عضله اکسیپیتوفرونتالیس عملکردهای ارتباطی و بیانی را بر عهده می گیرد. انقباض musculus frontalis اخم کرده و سطح آن را بالا می برد ابرو. بنابراین ، عضله در بیان صورت شک یا عدم درک نقش دارد. انقباض عضله اکسیپیتالیس ابروهای روبرو را صاف کرده و باعث کم شدن عضله می شود ابرو. بنابراین ، دو عضله متضاد بیان صورت به عنوان عضله اکسیپیتوفرونتالیس ترکیب می شوند. در حالی که یکی از شکم های عضله کشیده می شود ، دیگری باید شل شود. انقباض همزمان هر دو عضله غیرممکن است. از آنجا که عضله اکسیپیتوفرونتالیس فیبرهای جداگانه ای را به عضلات دیگر بیان صورت تحویل می دهد ، در سایر حرکات بیان صورت به معنای وسیع آن نقش دارد. به عنوان مثال ، به دلیل مشارکت در عضله پروسروس ، فیبرهای جداگانه عضله پس پرده نیز در بیان عصبانیت به شکل اخم خط. علاوه بر این ، فیبرهای عضله در عضله orbicularis oculi درگیر هستند توزیع مایع اشکی عضله اکسیپیتوفرونتالیس نامیده می شود پوست عضله زیرا انقباض آن در نهایت باعث حرکت پوست پیشانی می شود.

بیماری

مانند تمام عضلات دیگر ، عضله اکسیپیتوفرونتالیس با عصب تأمین کننده خود یک واحد عصبی عضلانی را تشکیل می دهد. این عصب مربوط به چندین قسمت از عصب صورت است که دستورات انقباضی را از قسمت مرکزی توزیع می کند سیستم عصبی به صورت تحریک بیوالکتریکی به دو عضله جداگانه. آسیب به عصب می تواند عضله اکسیپیتوفرونتالیس و سایر عضلات عضله تقلید را در کار خود مختل کند. فلج عصب صورت می تواند به دلایل مادرزادی باشد ، اما همچنین به علت های اکتسابی مانند شکستگی های جمجمه. علل التهابی مانند اوتیت مدیا، مزمن مننژیت or بیماری لایم علل قابل تصور نیز هستند. جدای از این موارد ، تومورهای زاویه مخچه و فرآیندهای ایمنی مانند سندرم گیلن-باره ، سندرم هیرفورد ، یا سندرم ملکرسون-روزنتال باعث فلج عصب صورت می شوند. فلج عصب صورت خفیف فقط علائم گسسته را نشان می دهد. فلج شدیدتر منجر به تغییر در حالت کلی صورت می شود ، بنابراین اغلب با اخم برداشته یا ضعیف و همچنین ناقص پلک بستن و افتادگی گوشه های دهان. از آنجا که عصب صورت با حساسیت عصب دهی می کند زبان, طعم اختلالات نیز ممکن است رخ دهد. فلج منزوی عضله پس سری در مقایسه با پارزی جدا شده عضله فرونتالیس تأثیر کمتری در بیان صورت دارد. فلج جداگانه از شکم عضلانی منفرد با آسیب موضعی به عصب صورت رخ می دهد ، که ممکن است در اصل ناشی از آن باشد التهاب. مانند هر عضله دیگر ، عضله اکسیپیتوفرونتالیس می تواند تحت تأثیر بیماری های عضلانی معمولی مانند میوپاتی یا آتروفی قرار گیرد. فیبر عضلانی اشک و پدیده های مربوط به آن در عضلات تقلید بسیار نادر است.