زبان بدن: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

یک ضرب المثل می گوید یک حرکت بیش از 1000 کلمه را می گوید. زبان بدن زبان حرکات ، حالت های چهره و حالت است. این اتفاق بیشتر ناخودآگاه رخ می دهد و چیزهای زیادی در مورد ما می گوید. چه کسی می تواند ارتباط غیر کلامی را به درستی تفسیر کند ، نکات اساسی در مورد ویژگی های شخصیت و احساسات همتای خود را می آموزد.

زبان بدن چیست؟

زبان بدن زبان حرکات ، حالت های چهره و حالت است. این اتفاق بیشتر ناخودآگاه رخ می دهد و چیزهای زیادی در مورد ما می گوید. زبان بدن هر حرکت آگاهانه و ناخودآگاه یک قسمت از بدن یا کل بدن است که با آن با دنیای خارج ارتباط برقرار می کنیم. زبان بدن قدیمی ترین شکل ارتباط بین فردی است و بلافاصله روشن می کند که آیا ما دلسوز هستیم یا می توانیم به یکدیگر اعتماد کنیم. در زبان بدن تفاوت های زیست محیطی و فرهنگی وجود دارد. از آغاز قرن نوزدهم ، زبان بدن توسط چارلز داروین مورد تحقیق علمی قرار گرفت و با فیلم صامت محبوب شد. بسیاری از حرکات به طور غریزی اتفاق می افتد ، برخی حتی توسط ناخودآگاه کنترل می شوند مانند سرخ شدن یا انقباض عضله وقتی دروغ گفتن گرفتار شد ارتباطات غیر کلامی اهداف ، انگیزه ها ، خواسته ها ، افکار و احساسات را نشان می دهد ، حتی اگر فرد حرف کاملاً متفاوتی در مورد آن بزند. تقریباً 60٪ اطلاعاتی که از مکالمات به دست می آوریم از زبان بدن ، 33٪ از صدای صدا است. اطلاعات محتوا فقط حدود 7٪ است.

کارکرد و وظیفه

ارتباطات غیر کلامی بسیار قدرتمند است و بدون روابط زبان بدن تصور غیرقابل تصور است ، زیرا با بدن ما آنچه را می خواهیم و چه کسانی هستیم را فاش می کنیم. بدن دائما در حال ارسال پیام است. برخی احساسات اولیه مانند ترس ، خوشبختی ، غم ، انزجار و تعجب عبارات ثابت و غیرکلامی را در همه برمی انگیزد. اخم در تقریباً همه فرهنگ های جهان نشانه بارز خشم است. لبخند در همه جا به عنوان یک سیگنال مثبت دیده می شود. علاوه بر این ، سیگنال های بدن وجود دارد که در درون یک فرهنگ توسعه یافته اند اما می توانند کاملاً متفاوت تفسیر شوند. به عنوان مثال ، انگشت شست بلند شده گاهی نشانه یک مقدار مثبت است ، اما همچنین می تواند برعکس باشد. در حالی که عبور از پاها باعث آزردگی یک عرب است ، اما در اروپا کاملا طبیعی است. بسیاری از حرکات بدون ابهام است و حالات چهره او اغلب جای هیچ گونه تردیدی را باقی نمی گذارد. تغییرات اندک در حالت نشستن ، کف دستهای باز یا بسته ، نحوه حرکت و نحوه قرارگیری اتاق به همان اندازه لباس و عطر از عناصر ارتباط غیر کلامی هستند. حالات صورت بیش از هر چیز روندهای احساسی را آشکار می کند. با یک حالت صحیح صورت فرد دوست دارد احساسات خود را پنهان کند. حرکات معمولی با دست بیان می شود. شخصی که دستهایش را پشت سرش می زند سر و احتمالاً به صندلی خود تکیه می دهد که بیانگر تسلط است. این فرد احتمالاً تصمیم خود را پس نخواهد گرفت. از طرف دیگر ، شخصی که با خوشحالی دستانش را جمع می کند تأیید می کند که تصمیمی گرفته و آن را پس نخواهد گرفت. شخصی که دستانش را بهم می زند لبخند می زند در واقع دو چهره را نشان می دهد. بازوها حالت دفاعی هستند ، گفتگو در حالت دفاعی قرار می گیرد. او که نوک او را لمس می کند بینی با شاخص خود انگشت تردید دارد کسانی که احساس گوشه گوش می کنند گردن خود را می گیرند. افرادی که خاک خیالی را از آستین خود پاک می کنند خود را برای تناقض آماده می کنند. هرکسی که به سمت حریف خود اسلحه بکشد ، واضح است که با او کاری ندارد. نمادگرایی تیراندازی جایی برای ابهام باقی نمی گذارد. فرد پرخاشگر است.

بیماری ها و بیماری ها

وقتی عملکرد حسی مانند گفتار مختل می شود ، می توان از زبان بدن به طور خاص برای برقراری ارتباط استفاده کرد. زبان بدن همچنین در تلفیقی از اهمیت زیادی برخوردار است یادگیری افراد معلول و بدون معلولیت. در این زمینه ، حس لامسه ، بینایی ، شنوایی ، بو و طعم نقش برجسته ای بازی می کنند. هنگام برخورد با افراد کم توان ، زبان بدن اغلب تنها وسیله ارتباطی است. بنابراین ، شناخت مکانیسم های زبان بدن و رمزگشایی صحیح محتوای اطلاعاتی آن ، اهمیت فزاینده ای پیدا می کند. هرچه پیام ها بهتر تفسیر شوند ، ارتباط راحت تری خواهد داشت. توانایی تفسیر نمادین نوعی گوش دادن با چشم است. درمانگران و بستگان می توانند وضعیت بدن فرد را آینه دهند ، اما همچنین نیازها را بیدار و تشخیص می دهند. به ویژه هنگام برخورد با آنها جنون بیماران ، توجه به زبان بدن از اهمیت بالایی برخوردار است. دیر یا زود ، ارتباطات نیز در روند بیماری تغییر می کند. گفتگوهای آشنا دیگر نمی توانند انجام شوند و بستگان با موانع عمده ای روبرو می شوند. از آنجا که فرد بیمار طبق معمول دیگر به درخواستهای روزمره پاسخ نمی دهد ، بستگان باید توجه بیشتری به سیگنالهای غیرکلامی داشته باشند. این بی زبان بودن نیست جنون بیمار که مشکلات را ایجاد می کند ، اما یک مشکل بین فرستنده و گیرنده است. از آنجا که فرد با جنون نمی تواند پیام های واضحی ارسال کند ، مراقب نیز در درک آنچه بیان می شود مشکلات بیشتری دارد. ارتباطات باید متناسب باشد. در حالی که توانایی برقراری ارتباط در منطقه زبانی در طی زوال عقل کاهش می یابد ، توانایی بیان و درک از طریق زبان بدن برای مدت طولانی سالم باقی می ماند. بنابراین افراد می توانند از طریق حالت های چهره ، حالت بدنی ، حرکات و حرکات ، از وضعیت روانی فرد مطلع شوند. با این وجود ، هنوز هم لازم است صحبت به بیمار زوال عقل ، زیرا زبان گرما را منتقل می کند. زبان بدن از اهمیت درمانی زیادی نیز برخوردار است ، به عنوان مثال در رقص درمان. این اغلب به عنوان مثال ، در افراد مبتلا استفاده می شود بیماری روانی که همچنین از ضعف بیان کلامی خود رنج می برند ، اما می توانند مقدار زیادی را از طریق حرکت بیان کنند.