علائم معمولی در مردان | علائم افسردگی

علائم معمولی در مردان

علائم اساسی افسردگی در مردان و زنان نسبتاً مشابه هستند. در طبقه بندی برای تشخیص افسردگی (ICD-10) ، علائم خاصی برای تشخیص افسردگی باید وجود داشته باشد. در اینجا هیچ تمایزی بین زن و مرد وجود ندارد.

بنابراین علائم اصلی معمولاً در هر دو جنس وجود دارد ، آنها فقط می توانند خود را متفاوت نشان دهند. علائم اصلی افسردگی شامل روحیه افسرده ، از دست دادن علاقه و بی حالی و همچنین کاهش رانندگی است. بسته به شدت افسردگی ، دو یا حتی هر سه علائم وجود دارد.

علاوه بر این علائم اصلی ، علائم ثانویه متعددی نیز وجود دارد که حداقل دو مورد از آنها باید وجود داشته باشد تا بتوان افسردگی را تشخیص داد. این موارد شامل اختلالات خواب ، مشکلات تمرکز ، کاهش عزت نفس ، احساس گناه ، افکار خودکشی ، کاهش اشتها و رفتار ناآرام است. از این طبقه بندی که برای هر دو جنس اعمال می شود ، مشخص است که علائم به خودی خود نمی توانند برای مردان و زنان متفاوت باشد.

با این حال ، تفاوت عمده می تواند در نحوه برخورد زنان و مردان با این علائم و آنچه که آنها به دنیای خارج نشان می دهند باشد. شرح داده شده است که بسیاری از مردانی که از افسردگی رنج می برند اغلب به دلیل رفتارهای پرخاشگرانه ، جسورانه و تحریک پذیری قابل توجهی مشهود هستند. آنها اغلب مواخذه را نشان می دهند ، بنابراین در بسیاری از موارد مردان افسرده محیط زندگی خود را مقصر خود می دانند شرط.

این می تواند منجر به افزایش تمایل به خطر پذیری و رفتار ضد اجتماعی شود. مردان همچنین تمایل به مصرف الکل بیشتر در دوران افسردگی دارند. علائم جسمی مانند سرگیجه ، درد یا اختلالات خواب نیز ممکن است رخ دهد.

متأسفانه ، زنان و مردان در طول یک دوره افسردگی اغلب افکار خودکشی دارند. از آنجا که مردان اغلب گزینه های تهاجمی تر یا سخت تر از اجرا را انتخاب می کنند ، حدود سه برابر مردان افسرده در اثر خودکشی از بین می روند. اختلال نعوظ می تواند دلایل جسمی یا روانی بی شماری داشته باشد.

علل روانشناختی به ویژه در مردان جوان نقش اساسی دارد. مردانی که از افسردگی رنج می برند به دلیل علائمی مانند غم و اندوه ، کاهش علاقه ، بی حالی یا عصبانیت نسبت به محیط می توانند از نظر روانشناسی بسیار متشنج باشند. این ، یا یک احساس پوچی کامل و این احساس که دیگر هیچ چیز واقعاً شادی آور یا معنی دار نیست ، مطمئناً دلیل این است که روان خود را از رابطه جنسی ، که منجر به اختلال نعوظ. در اینجا نیز ، این مشکلات اغلب پس از چند هفته پس از شروع درمان دارویی و روان درمانی به طور قابل توجهی کاهش می یابد.

علائم معمولی در زنان

همانطور که در بالا توضیح داده شد ، اساسی است علائم افسردگی فقط کمی بین زن و مرد متفاوت است. آنچه که بسیار متفاوت است ، نحوه مقابله با بیماری و آنچه زنان و مردان به دنیای خارج حمل می کنند است. در حالی که مردان تمایل به رفتار پرخاشگرانه دارند و در طی افسردگی ریسک می کنند ، زنان علائم مختلفی دارند.

در نتیجه روحیه افسرده و از دست دادن شادی ، زنان مبتلا اغلب احساسات کمتری از خود نشان می دهند ، از مردان همسایه کنار می روند و خسته ترند. احساساتی مانند ناامیدی و احساس گناه نسبت به دیگران بوجود می آید. آنها دیگر قادر به واکنش کافی در برابر حوادث شاد نیستند ، یک خلا inner درونی عذاب آور ظاهر می شود.

درایو گم شده است ، صبح بلند شدن به یک شکنجه تبدیل می شود. همه چیز طاقت فرسا و طاقت فرسا می شود. نگاه به آینده با افکار بدبینانه مشخص می شود ، کاهش اشتها و کاهش وزن اغلب اتفاق می افتد.

زنان همچنین اغلب در دوران افسردگی افکار خودکشی می کنند. میزان اقدام به خودکشی حتی در زنان به میزان قابل توجهی بیشتر از مردان است. از آنجا که زنان اغلب روشهای "نرم" تری مانند مصرف بیش از حد قرص را انتخاب می کنند ، با این حال ، اقدام به خودکشی کمتر از مردان منجر به مرگ واقعی می شود.

در طی یک دوره افسردگی ، زنان اغلب از پایین آمدن صبح شکایت دارند ، این بدان معناست که علائم در صبح بیشتر بروز می کنند. بیداری خیلی زود نیز علامت معمولی افسردگی است. افسردگی می تواند به عنوان واکنشی به وقایع زندگی رخ دهد و افسردگی واکنشی نامیده می شود.

در اینجا مهم است که افسردگی واکنشی را از یک واکنش عزاداری سالم تشخیص دهیم ، حتی اگر انتقال سیال باشد. در مقابل افسردگی ، پایان روند عزاداری با از دست دادن و ایجاد یک جدید مشخص شده است تعادل. از دست دادن یک عزیز ، شغل ، یکپارچگی جسمی - همه اینها می تواند باعث تحریک شود علائم افسردگی.

این اغلب شامل مواردی است که برای بهزیستی جسمی و روحی ضروری هستند - وقتی این عوامل از بین می روند ، غم و اندوه به طور قابل فهم دنبال می شود. برعکس ، حتی واکنش نادرست احساسی در شرایط استرس زا از نظر احساسی حتی ناسالم است. خلق و خوی افسرده به دلیل استرس عاطفی می تواند برای مدت زمان مختلفی ادامه داشته باشد و با علائم معمولی غم و اندوه مانند خلق افسرده و کمبود رانندگی مشخص می شود.

با غلبه بر این خلق و خو ، می توان فرد مبتلا به آن را نیز تقویت کرد. فرد می تواند استقلال بیشتری پیدا کند و فضایی برای پیوندها و روابط جدید (احساسی) ایجاد می شود. همچنین می توان اعتماد به نفس را تقویت کرد ، به طوری که احساس گناه و شرم در طی روند سازگاری با شرایط کاهش می یابد.

اگر انتقال از حالت افسردگی به واکنش سوگواری سالم نتواند اتفاق بیفتد ، روند بهبودی به تأخیر می افتد و می تواند افسردگی مزمن ، یعنی طولانی مدت ایجاد شود. علائمی که در اکثر موارد غالب است شامل خلق و خوی افسرده طولانی مدت ، از دست دادن اشتها، خستگی ، بیخوابی، مشکل در تمرکز ، عزت نفس پایین و ناتوانی در لذت بردن از چیزهایی که همیشه لذت بخش بوده اند. خصوصاً مورد آخر می تواند تأثیر منفی بر روابط با دوستان ، خانواده و شرکای رابطه داشته باشد ، زیرا تلاش آنها برای تشویق آنها به دلیل عدم لذت درک شده توسط شخص مبتلا ، که به عنوان عدم لذت درک می شود ، ناکام می ماند.

احساس گناه و بی ارزشی نیز می تواند برای مبتلایان بسیار آزار دهنده باشد. هر دو می توانند توسط افکاری که به نظر می رسد در هنگام مشاهده از خارج بیش از حد و کاذب تحریک و تشدید شوند. احساس گناه نسبت به اعضای خانواده و دوستانی که سعی در کمک دارند می تواند فشار بیشتری را بر روابط وارد کند.

علاوه بر این ، نگاه به آینده تأثیر منفی می گذارد. فرد مبتلا چشم انداز کمی برای خود یا بیماری خود می بیند و این احساس را دارد که نمی تواند از روحیه افسرده فرار کند. احساس گرفتار شدن در زیر زمین یا سیاه چاله و کشیده شدن توسط آن اغلب توصیف می شود.