علائم روانشناختی | علائم افسردگی

علائم روانشناختی

خستگی علامتی است که در بسیاری از بیمارانی که از آن رنج می برند بروز می کند افسردگی. علائم مختلف می تواند باعث این احساس خستگی شود. از یک طرف ، الف افسردگی اغلب منجر به کاهش شدید درایو می شود.

این بدان معناست که برای رسیدن به هر نوع فعالیتی تلاش زیادی لازم است. حتی ساده ترین چیزها مانند رفتن به آشپزخانه یا حمام نیز می تواند بسیار طاقت فرسا باشد. صبح بلند شدن می تواند بسیار دشوار باشد.

علاوه بر این ، خستگی شدید نیز وجود دارد که اغلب با آن همراه است افسردگی. از یک طرف ، این امر به دلیل اختلالات مکرر خواب با مشکلات خوابیدن و خوابیدن در طول شب و همچنین بیدار شدن خیلی زود ، بلکه همچنین به دلیل یک پوچی درونی است که باعث ایجاد دائمی می شود. خستگی و خستگی احساس دائمی بار داشتن برای دیگران با روحیه بد و کمبود شادی و علاقه علاوه بر این ، به احساس خستگی کامل کمک می کند.

وقوع افکار خودکشی و تخمگذاری مداوم نیز می تواند منجر به احساس خستگی شدید شود. خستگی ، مانند احساس خستگی دائمی ، یکی از علائم رایج افسردگی است. خستگی می تواند از درون احساس شود ، زیرا یک دوره افسردگی به خودی خود بسیار استرس آور است ، اما همچنین می تواند به دلیل اختلالات خواب مکرر ایجاد شود.

مبتلایان غالباً شکایت دارند که به سختی به خواب می روند یا شب ها بارها و بارها از خواب بیدار می شوند. بیدار شدن در ساعات اولیه صبح بدون اینکه بتوانید دوباره بخوابید نیز به علائم خستگی در افسردگی کمک می کند. احساس بی حالی یکی از سه اصلی است علائم افسردگی.

این بدان معنی است که فرد مبتلا اغلب سنگینی ظالمانه ای را احساس می کند که انجام حتی ساده ترین فعالیت ها را بسیار دشوار می کند. حتی بیدار شدن از خواب صبح نیز می تواند عذاب آور باشد ، همچنین فعالیت های ساده روزانه مانند مسواک زدن یا تهیه صبحانه. هدف بیشتر داروهای ضد افسردگی فعلی افزایش درایو است ، به این معنی که هدف آنها کاهش چشمگیر رانندگی است و بنابراین اطمینان حاصل می کند که مبتلایان از سنگینی ظالمانه راحت شده و می توانند به راحتی کارهای روزمره را از سر بگیرند.

جنین گیری علائم نسبتاً معمولی یک دوره افسردگی است. جوانه زدن به معنای این است که فرد مبتلا بارها و بارها در مورد همان چیزها ، افکار موجود در خود فکر می کند سر دور محافل بروید و ماهیتی منفی داشته باشند. معمولاً نوعی وجود دارد اجبار به بچه.

این بدان معنی است که فرد مبتلا نمی تواند بچه دار نشود ، نمی توان آن را خاموش کرد و بنابراین به ویژه عذاب آور است. بنابراین brooding به معنای نوعی حلقه زدن غیرعمدی حول همان موضوعات است. افراد مبتلا در حین جوجه کشی به راه حلی نمی رسند.

افسردگی می تواند به روش های مختلفی خود را نشان دهد. بسیاری از بیماران با خلأ درونی و اندوه عمیق مهار فلج کننده رانندگی را تجربه می کنند. اما علی رغم کمبود حرکت خارجی ، بسیاری از بیماران نیز بی قراری درونی اضافی را تجربه می کنند ، حتی اگر در ابتدا به نظر تناقض برسد.

مبتلایان این احساس را دارند که نمی توانند آرامش پیدا کنند. این اغلب دلیلی برای آشفتگی های آشکار خواب است که اغلب رخ می دهد. اضطراب همچنین می تواند علامتی باشد که در طول افسردگی رخ می دهد.

به عنوان مثال ، اضطراب می تواند از این واقعیت ناشی شود که فرد مبتلا هر روز احساس می کند که نمی توان روز را مدیریت کرد زیرا حتی ساده ترین کارهای روزمره مانند خرید یا مسواک زدن به دلیل از دست دادن رانندگی ، تلاش زیادی می کند. همچنین به دلیل خلق و خوی غم انگیز و روشن ، افراد مبتلا اغلب صبح با نگرانی از خود می پرسند که چگونه باید روز را تحمل کنند. انواع افسردگی نیز وجود دارد که در آنها افکار روان پریشی رخ می دهد.

بنابراین افراد مبتلا دچار توهم می شوند. یکی از رایج ترین توهمات ، ترس آشکار و بی اساس از فقیر شدن است. کمبود شادی یکی از اصلی ترین موارد است علائم افسردگی.

مواردی که در غیر این صورت فرد مبتلا را شاد می کرد ، ممکن است باعث خنده وی شده باشد یا اینکه از انجام آنها به سادگی لذت می برد ، دیگر این تأثیر را ندارد. همه چیز طاقت فرسا و یک وظیفه آزار دهنده می شود. کسانی که در یک مرحله متوسط ​​یا شدید افسردگی آسیب دیده اند ، به سختی می توانند احساس شادی کنند.

نمونه آن کودکان یا نوه هایی هستند که وقت آنها را با خوشحالی می گذراند. ناگهان ، بیماران افسرده از گذراندن وقت با هم بسیار خسته شده اند ، آنها دیگر نمی توانند از فرزندان خود لذت ببرند و آرزو می کنند که تنها باشند. علاوه بر این ، اغلب احساس گناه وجود دارد زیرا آنها چنین کمبودی از لذت را احساس می کنند و به این دلیل که می فهمند بار سنگینی بر دوش نزدیکان خود می آورند.

غم یا روحیه افسرده نیز یکی از سه اصلی است علائم افسردگی. افرادی که از افسردگی رنج می برند ، روحیه ای غمگین دارند ، دیدگاه منفی در آینده دارند و نمی توانند از هیچ چیز خوشحال شوند. غم و اندوه توسط بسیاری از افراد آسیب دیده تقریباً فلج کننده توصیف می شود ، به نظر می رسد چاره ای وجود ندارد.

نگاه منفی یا بدبینانه نسبت به آینده برای بیماران مبتلا به افسردگی نسبتاً معمولی است. نکته عذاب آور این بیماری دقیقاً این واقعیت است که افراد مبتلا نمی توانند تصور کنند که طی چند هفته یا چند ماه احساس بهتری خواهند داشت. آنها همچنین از خود تصویری منفی و بدبینانه دارند.

رفتارهای پرخاشگرانه مانند تحریک پذیری شدید همراه با طغیان سریع عصبانیت نیز می تواند در زمینه افسردگی رخ دهد. در سال های اخیر نشان داده شده است که به ویژه مردانی که از افسردگی رنج می برند بیشتر با چنین رفتارهای تهاجمی و عصبانیت واکنش نشان می دهند. علائم معمولی افسردگی در آنها نیز وجود دارد ، اما بیشتر از آنکه عامل پرخاشگری باشد که سعی می کنند احساس خلأ درونی و غم عمیق را خنثی کنند ، در پس زمینه است.

فرسودگی و افسردگی دو بیماری متفاوت هستند. فرسودگی هنوز یک تشخیص جداگانه در طبقه بندی بیماری ها نیست. با این حال ، فرسودگی و افسردگی می توانند به طور همزمان رخ دهند ، بنابراین فرسودگی شغلی نیز می تواند با علائم افسردگی همراه باشد.

با این حال ، اساساً ، در حال حاضر درست است که فرسودگی شغلی معمولاً ناشی از تقاضای بیش از حد در زندگی روزمره کاری است و به طور خاص بر این قسمت تأثیر می گذارد ، در حالی که افسردگی بر تمام جنبه های زندگی تأثیر می گذارد. با این وجود ، این دو بیماری افسردگی و فرسودگی شغلی بسیاری را نشان می دهد که همیشه تمایز بین آنها را آسان نمی کند. حساسیت مفرط به مفهوم افزایش درک محرکهای لمسی ، یک علامت معمول افسردگی نیست.

همچنین حساسیت بالا به اصطلاح حساسیت زیاد گفته می شود. در این حالت ، افراد خاصی بسیار حساس تر از دیگران نسبت به محرک های مختلف (نه تنها محرک های لمسی) واکنش نشان می دهند. با این حال ، تاکنون هیچ مدرک علمی مبنی بر اینکه افراد بسیار حساس بیشتر دچار افسردگی یا بالعکس هستند ، وجود ندارد.

با این حال ، در سال های اخیر ، این سوال به ویژه توسط طب جایگزین بیشتر مطرح شده است که آیا ممکن است ارتباط قابل توجهی وجود نداشته باشد؟ این ایده مبتنی بر این واقعیت است که افراد بسیار حساس نیز بسیار مستعد ابتلا هستند نوسانات خلقی، با توجه به نظر پزشکی جایگزین فعلی. این به نوبه خود می تواند خطر ابتلا به افسردگی را افزایش دهد.

بی حالی نشانه ای است که می تواند در زمینه افسردگی رخ دهد. با این حال ، این رهنمودها از بی حالی صحبت نمی کنند بلکه از بین رفتن علاقه ، از دست دادن شادی و بی حالی هستند. افراد افسرده دیگر نمی توانند از چیزهایی که در غیر این صورت لذت می بردند لذت ببرند.

منافع قدیمی ناگهان متوقف می شوند و هر فعالیت روزمره دشوار می شود. این شکایات از علائم اصلی افسردگی محسوب می شوند. مشکلات غلظت نیز اغلب در زمینه افسردگی رخ می دهد.

کسانی که تحت تأثیر قرار گرفته اند تمرکز بر روی چیزی را دشوار نشان می دهند. در افسردگی شدید ، آنها دیگر نمی توانند حتی روی ساده ترین چیزها تمرکز کنند. افکار خودکشی یک موضوع اصلی در افسردگی است.

بسیاری از بیماران افسرده دیر یا زود به خودکشی به عنوان راهی برای خروج از افسردگی فکر می کنند. همه کسانی که این افکار را دارند آنها را عملی نمی کنند ، اما با این وجود افکار بسیار آزار دهنده هستند. اعتماد به دیگران اغلب مشکل است ، زیرا خودکشی حتی امروزه نیز نوعی موضوع تابو است.

افسردگی شایعترین علت اقدام به خودکشی در آلمان است. کسانی که بیمار هستند دیگر چاره دیگری نمی بینند ، این احساس را دارند که دیگر نمی توانند اینگونه زندگی کنند یا نمی خواهند ، یا بسیار ترسیده اند که با بیماری خود رنج زیادی به بستگان خود برسانند. افکار خودکشی به عنوان یک علامت افسردگی نیز در بیشتر موارد با داروهای ضد افسردگی به خوبی قابل درمان است. بنابراین دارو و روان درمانی مهمترین مرحله برای کنترل کنترل افکار خودکشی در مورد افسردگی قبل از اینکه خیلی دیر شود.