حالت مشاهده ادراک بصری | بینایی چگونه کار می کند؟

حالت مشاهده ادراک بصری

اساساً ، فرآیند "دیدن" را می توان از زوایای مختلف مشاهده و توصیف کرد. دیدگاهی که در بالا توضیح داده شد از دیدگاه عصب شناسی است. دیدگاه جالب دیگر دیدگاه روانشناختی است.

این روند دیدن را به 4 مرحله تقسیم می کند. مرحله اول (مرحله فیزیکی-شیمیایی) و مرحله دوم (مرحله فیزیکی) کم و بیش به طور مشابه درک بصری را در یک زمینه عصب شناختی توصیف می کنند. سطح فیزیکی-شیمیایی بیشتر به فرایندها و واکنشهای منفردی که در یک سلول اتفاق می افتد اشاره دارد و سطح فیزیکی به طور کامل این وقایع را خلاصه می کند و روند ، تعامل و نتیجه همه فرایندهای فردی را در نظر می گیرد.

سوم (سطح ذهنی) سعی در توصیف واقعه ادراکی دارد. این خیلی آسان نیست ، زیرا تجربه بصری را نه می توان انرژی و نه فضایی درک کرد. به عبارت دیگر ، مغز ایده جدیدی را "اختراع" می کند.

ایده ای مبتنی بر درک بصری ، که فقط در آگاهی شخصی که تجربه بصری داشته است وجود دارد. تا به امروز ، توضیح چنین تجربه های ادراکی با فرآیندهای کاملاً فیزیکی ، مانند الکتریکی ، امکان پذیر نبوده است مغز امواج. با این حال ، از نظر عصب شناسی ، می توان فرض کرد که قسمت بزرگی از تجربه ادراکی در قشر بینایی اولیه اتفاق می افتد.

پردازش شناختی ادراک سپس در سطح چهارم صورت می گیرد. ساده ترین شکل این شناخت است. این یک تفاوت مهم در درک است ، زیرا در اینجا اولین وظیفه انجام می شود.

پردازش آنچه در این مرحله درک می شود با مثالی نشان داده شده است: فرض کنید شخصی در حال دیدن تصویر است. اکنون که تصویر آگاهانه شده است ، پردازش شناختی آغاز می شود. پردازش شناختی را می توان به سه مرحله تقسیم کرد.

ابتدا ارزیابی جهانی صورت می گیرد. تصویر تجزیه و تحلیل می شود و اشیا دسته بندی می شوند (به عنوان مثال 2 نفر در پیش زمینه ، یک زمینه در پس زمینه). این اولین برداشت کلی را ایجاد می کند.

در عین حال ، این نیز یک است یادگیری روند. زیرا از طریق تجربه بصری ، تجربیات جمع آوری می شوند و چیزهایی که دیده می شوند اولویت بندی می شوند که براساس معیارهای مربوطه تنظیم می شوند (به عنوان مثال اهمیت ، ارتباط با حل مسئله و غیره). با یک درک بصری جدید و مشابه ، می توان به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد و پردازش بسیار سریعتر انجام می شود.

سپس به ارزیابی دقیق می پردازد. پس از مشاهده و اسکن دقیق و دقیقتر از اشیا in موجود در تصویر ، فرد به تجزیه و تحلیل اشیا prominent برجسته می پردازد (به عنوان مثال شناخت افراد (زوج ها) ، اقدام (نگه داشتن یکدیگر در بازو)). آخرین مرحله تجزیه و تحلیل دقیق است. یک مدل به اصطلاح ذهنی ، شبیه به یک ایده ، ایجاد می شود که در آن اطلاعات سایر مناطق مغز اکنون نیز گنجانیده شده است ، به عنوان مثال خاطرات افرادی که در تصویر شناخته شده اند.

از آنجا که علاوه بر سیستم ادراک بینایی ، سیستمهای بسیاری وجود دارد که در چنین الگویی ذهنی تأثیر دارند ، ارزیابی باید بسیار فردی ارزیابی شود. هر فرد با توجه به تجربیات خود و یادگیری فرآیندها ، و بنابراین بر روی جزئیات خاص تمرکز می کند و برخی دیگر را پنهان می کند. جنبه جالب توجه در این زمینه هنر مدرن است: تصویری از یک تصویر ساده سفید و فقط یک لکه قرمز رنگ را تصور کنید.

می توانید تصور کنید که لکه رنگ تنها جزئیاتی است که بدون توجه به تجربه یا تجربه ، توجه همه بینندگان را به خود جلب می کند یادگیری فرایندها از طرف دیگر ، تفسیر در اختیار است. و حتی وقتی این س theال مطرح می شود که آیا این هنر عالی است ، قطعاً هیچ پاسخ کلی وجود ندارد که در مورد همه بینندگان اعمال شود.