بیماری همزمان | سندرم مرز

همبودی، وجود همزمان دو بیماری

تعداد دیگری از اختلالات روانپزشکی می تواند همراه با اختلال مرزی رخ دهد. در مطالعات بالینی مختلف ، مشخص شده است که تقریباً همه بیماران از معیارهای افسردگی حداقل یک بار در طول زندگی خود. تقریباً 90٪ معیارهای اختلال اضطرابی را داشتند و بیش از نیمی از آنها اختلال اضطراب داشتند اختلال در غذا خوردن یا سو drug مصرف مواد مخدر. همچنین احتمال پیشرفت دیگری نیز زیاد بود اختلال شخصیت علاوه بر آن از نظر عاطفی ناپایدار است.

ویژگی ها / علائم

حداقل پنج ویژگی از XNUMX ویژگی زیر برای مرزنشینان معمول است: افراد مورد نظر به سختی تحمل تنهایی را دارند ، آنها می خواهند به هر قیمتی از جدایی جلوگیری کنند. این بدان معناست که آنها در همه روابط (خواه با والدین ، ​​دوستان یا شریک زندگی) اضطراب زیادی را احساس می کنند ، خواه فقط وقتی که برای قرار ملاقات دیر می رسید یا تماس تلفنی وعده داده شده را فراموش می کنید. گاهی اوقات افراد آسیب دیده از ترس آسیب دیدن "پیشگیرانه" می شوند ، گویی که از حمله دیگران جلوگیری می کنند.

روابطی که مرزنشینان را به سوی افراد دیگر سوق می دهد بسیار شدید اما به همان اندازه ناپایدار هستند. در اینجا تنفر و عشق خیلی عوض می شود ، یعنی شریک زندگی به روشی اغراق آمیز ایده آل می شود. با این حال ، مدت کوتاهی بعد ، فقط نیاز به چیزهای کوچک است تا تغییری در دنیای عاطفی ایجاد شود.

افراد مبتلا همچنین دارای هویتی آشفته هستند ، به معنای تحریف شده تا درک شخصی کاذب. آنها واقعاً خودشان را نمی شناسند ، نه نقاط قوت / ضعف خودشان و نه چیزی که آنها را مطمئن یا تحریک می کند. افرادی که از این رنج می برند سندرم مرز بسیار تکانشی هستند

آنها در ارزیابی صحیح تلفات و خطرات مشکل دارند. این امر در زندگی روزمره خود را نشان می دهد ، به عنوان مثال از طریق اعمال جنسی پرخطر ، مصرف بیش از حد الکل و مواد مخدر ، هزینه زیاد پول ، "پرخوری" یا ورزش های بسیار خطرناک. مرزنشینان به طور واضحی نامتعادل ، تحریک پذیر هستند و حالات آنها بسیار تغییر می کند.

گاهی اوقات یک کلمه اشتباه برای ایجاد احساسات خشن در احساسات کافی است. آنها اغلب از نظر عاطفی احساس خستگی و کسالت می کنند. این همچنین یک علامت دیگر را توضیح می دهد ، یعنی تمایل به آسیب رساندن به خودشان.

بیماران مرزی به قدری از خود یا اختلال خود و بی حسی فوق الذکر رنج می برند که خود را بروز می دهند ، به عنوان مثال سوزش روی پوستشان سیگار بکشند ، خودشان را بزنند یا خودشان را با تیغ تیغ بکشند تا دوباره خود را احساس کنند. خلا emotional عاطفی ، درک مرزبانان را افزایش می دهد که فقط افراد دیگر زندگی خود را معنی دار می کنند. مرزنشینان همچنین از نظر اینکه نمی توانند همیشه عصبانیت شدید را سرکوب کنند ، فاقد کنترل تکانه هستند.

  • مبتلایان به سختی تحمل تنهایی می کنند ، آنها می خواهند به هر قیمتی از جدایی جلوگیری کنند. این بدان معناست که آنها در همه روابط (خواه با والدین ، ​​دوستان یا شریک زندگی) اضطراب زیادی را احساس می کنند ، خواه فقط وقتی که برای قرار ملاقات دیر می رسید یا تماس تلفنی وعده داده شده را فراموش می کنید. گاهی اوقات افراد آسیب دیده از ترس آسیب دیدن "پیشگیرانه" می شوند ، گویی که از حمله دیگران جلوگیری می کنند.
  • روابطی که مرزنشینان را به سوی افراد دیگر سوق می دهد بسیار شدید اما به همان اندازه ناپایدار هستند. در اینجا تنفر و عشق خیلی عوض می شود ، یعنی شریک زندگی به روشی اغراق آمیز ایده آل می شود. با این حال ، مدت کوتاهی بعد ، فقط نیاز به چیزهای کوچک است تا تغییری در دنیای عاطفی ایجاد شود.
  • افراد مبتلا همچنین دارای هویتی آشفته هستند ، به معنای تحریف شده تا درک شخصی کاذب. آنها واقعاً خودشان را نمی شناسند ، نه نقاط قوت / ضعف خودشان و نه چیزی که آنها را مطمئن یا تحریک می کند. - افرادی که از آن رنج می برند سندرم مرز بسیار تکانشی هستند

آنها در ارزیابی صحیح تلفات و خطرات مشکل دارند. این امر در زندگی روزمره خود را نشان می دهد ، به عنوان مثال از طریق اعمال جنسی پرخطر ، مصرف بیش از حد الکل و مواد مخدر ، هزینه زیاد پول ، "پرخوری" یا ورزش های بسیار خطرناک. - مرزنشینان به طور واضحی نامتعادل ، تحریک پذیر هستند و حالات آنها بسیار تغییر می کند.

گاهی اوقات یک کلمه اشتباه برای ایجاد احساسات خشن در احساسات کافی است. - آنها اغلب احساس عاطفی خالی و بی حوصلگی می کنند. - این همچنین یک علامت دیگر را توضیح می دهد ، یعنی تمایل به آسیب رساندن به خود.

بیماران مرزی به قدری از خود یا اختلال خود و بی حسی فوق الذکر رنج می برند که خود را بروز می دهند ، به عنوان مثال سوزش روی پوستشان سیگار بکشند ، خودشان را بزنند یا خودشان را با تیغ تیغ بزنند تا دوباره خود را احساس کنند. خلا emotional عاطفی ، درک مرزبانان را افزایش می دهد که فقط افراد دیگر زندگی خود را معنی دار می کنند. - مرزنشینان همچنین از نظر اینکه نمی توانند همیشه عصبانیت شدید را سرکوب کنند ، فاقد کنترل تکانه هستند.

  • مبتلایان مرحله هایی دارند که در آن به همه اعتماد ندارند و به شدت عقب می کشند. خستگی یک علامت کاملاً غیر اختصاصی است ، تقریباً در همه بیماری های روحی و جسمی رخ می دهد و همچنین می تواند به طور کامل رخ دهد. سلامت. این یک علامت نشانه برای وجود یک بیماری مرزی نیست.

بلکه احساس خلا em درونی معمول است و اغلب توسط بیماران مبتلا توصیف می شود. با این حال ، خستگی البته می تواند در بیمارانی که از مرز مرزی رنج می برند نیز رخ دهد اختلال شخصیت. وقتی صحبت از خط مرزی می شود اختلال شخصیت، رفتار خودآزاری احتمالاً اولین چیزی است که اکثر افراد با این اختلال مرتبط می شوند.

متداول ترین نوع خودزنی ، آسیب پوستی است که به خراشیدن معروف است. صدمات وارده اغلب با تیغ یا سایر اشیا sharp تیز ایجاد می شود که اغلب در ناحیه ضلع داخلی آن قرار دارند ساعد. در ابتدا ، آسیب دیدگی ها به دلیل خراش های نسبتاً مستقیم و خونی قابل تشخیص است و بسته به عمق آسیب دیدگی ها ، اغلب جای زخم باقی می ماند.

سپس این امر به شکل خطوط سفید متعددی نشان داده می شود که عمدتا به صورت ضربدری مرتب شده اند. با این حال ، این آسیب ها می توانند در سایر قسمت های بدن نیز رخ دهند. بیماران مرزی معمولاً توصیف می کنند که با این جراحات ناشی از خود دوباره احساس بهتری پیدا می کنند ، که بهتر می توانند خلا inner درونی موجود را از بین ببرند یا باعث کاهش درونی می شوند تنش با خراشیدن

گفته می شود بیماران مرزی تمایل به دروغ گفتن دارند. این در مفهوم کلی قرار می گیرد که افراد تحت تأثیر تمایل دارند محیط خود را دستکاری کنند تا به هدفی که خود تعیین کرده اند برسند. به خصوص برای حفظ یک رابطه ، بیماران مرزی معمولاً برای جلوگیری از رها شدن از دروغ استفاده می کنند ، که اغلب از این ترس زیاد دارند.

صحبت در مورد دروغ گفتن و دستکاری در اینجا چیزی بسیار عمدی به نظر می رسد. با این حال ، غیرمعمول نیست که این رفتارها با ترس شدیدی که منجر به استفاده از چنین وسایلی می شود ، پشتوانه داشته باشند. یک درمان با یک روانشناس یا روانپزشک در صورت بیماری مرزی کاملاً ضروری است.

متأسفانه ، در مدت کوتاهی فرد مبتلا را درمان نمی کند (هیچ دارویی علیه آن وجود ندارد) سندرم مرزی یا فقط علائم فردی / مراحل بیماری مانند افسردگی یا موارد مشابه می تواند با دارو تسکین یابد). روان درمانی در این زمینه روش انتخابی است ، اما معمولاً فقط برای بهبودی پایدار برای مبتلایان پس از مدت زمان طولانی ، هنگامی که علل و عوامل بیماری شناسایی و بررسی می شود ، به ارمغان می آورد. در زمینه بزرگ روان درمانی انواع مختلفی از درمان وجود دارد که چندین مورد از آنها نیز می توانند برای بیماری مرزی در نظر گرفته شوند: یک روش درمانی انتخابی در مورد خط مرزی ، رفتار درمانی.

در این درمان ، تمرکز بر هدایت بیمار تا حدی است که وی یاد بگیرد درک کند چه چیزی شکایت های او را تحریک می کند. به عبارت خاص ، این بدان معناست که بیمار آگاه می شود که رفتار با شناخت و ارزیابی چیزها و موقعیت ها تعیین می شود. اگر به عنوان مثال ، یک بیمار به یک مار غیر سمی با واکنش نشان دهد هیستری و ترس بیش از حد ، این به دلیل ارزیابی اغراق آمیز خطر مار است.

مضمون اصلی رفتار درمانی این است که فرد مورد نظر با ترس یا موقعیتی روبرو می شود که سعی در جلوگیری از آن دارد (اغلب فقط در لحظات شبیه سازی شده) و ارزیابی غلط فراموش می شود. از این طریق فرد مبتلا به خودکنترلی مورد نیاز خود دست می یابد تا بتواند با این شرایط ناخوشایند روبرو شود. راهنما همچنین می تواند مکالمه را به همراه داشته باشد روان درمانی به افرادی که از نظر سندرم Borderline رنج می برند طبق C. Rogers.

در اینجا ، اختلافات کمتری از کودکی با آنها برخورد می شود ، اما موقعیت های روزمره و مشکلات شخص آسیب دیده بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. فرضیه اصلی این شکل از درمان این است که منبع عمده رنج روزمره در زندگی این افراد از این واقعیت ناشی می شود که تصویر مطلوب آنها از خود و ظاهر / رفتار مورد نظرشان (اصطلاحاً خودپنداره) با هم برخورد می کند یا نمی کند همزمان با الگوهای رفتاری ناخواسته در موقعیت های خاص (به عنوان مثال هیجان و خجالت زیاد هنگام ملاقات با یک فرد مشهور). هدف در اینجا این است که برای این افراد روشن شود که اصطلاحاً عدم انسجام (یعنی تفاوت) بین خودپنداره و وقوع واقعی در برخی شرایط کاملاً طبیعی است و بیمارگونه نیست.

از فرم درمانی روان درمانی تحلیلی اغلب استفاده می شود. این روانکاوی مانند روانکاوی کلاسیک بر اساس مفروضات زیگموند فروید مشهور است. ایده اصلی روان درمانی تحلیلی این است که درگیری هایی که در آن تجربه شده اند کودکی به طور کامل پردازش نشده اند و هنوز هم می توانند منجر به مشکلات و مشکلات رفتاری در بزرگسالی شوند.

در اینجا ، بنابراین ، کودکی توسعه با هدف کنار آمدن با درگیری های حل نشده دقیقاً ردیابی و روشن می شود. در مقابل ، روانکاوی کلاسیک فرض می کند که الگوهای رفتاری که یک بار در کودکی برای روابط بین فردی و همچنین برای حل تعارض آموخته اند ، در ناخودآگاه ذخیره می شوند و در بزرگسالی قابل اصلاح نیستند. روش احتمالی دیگر درمان ، روان درمانی مبتنی بر روانشناسی عمق است.

همچنین بر اساس مفروضات روانکاوی است ، اما نه تنها درگیری ها از کودکی بلکه در مشکلات فعلی و تغییر رفتار در زندگی روزمره است. مهمترین ستون در درمان اختلال شخصیت مرزی روان درمانی است. با این حال ، درمان دارویی اضافی نیز ممکن است و برای بیشتر بیماران استفاده می شود.

با این حال ، هیچ دارویی برای درمان اختلال شخصیت مرزی وجود ندارد که بتوان با آن علائم را کاملاً سرکوب کرد. گزینه های مختلف دارویی وجود دارد. کدام یک از اینها مناسب تر است ، به شدت به این بستگی دارد که مهمترین علائم در بیمار برای هر بیمار کدام است.

در آلمان هیچ دارویی به طور رسمی برای درمان اختلالات مرزی تأیید نشده است. این لزوماً به این معنی نیست که هیچ دارویی وجود ندارد که بتواند به شما کمک کند ، بلکه به این معنی است که تعداد مطالعات در مورد اثرات مثبت دارو درمانی کافی نبوده است. از آنجا که هیچ داروی تایید شده رسمی وجود ندارد ، استفاده از داروها در این بیماری را استفاده بدون برچسب می نامند.

برای درمان دارویی اختلال شخصیت مرزی برای مدت زمان طولانی تر ، داروهای روانگردان از گروه تثبیت کننده های خلقی عمدتا استفاده می شود. اینها شامل مواد موثری مانند لاموتريژين، توپیرامات و والپروات /والپروئیک اسید. گفته می شود داروی ضد روان پریشی آریپی پرازول نیز در درمان بیماری مرزی موثر است.

در گذشته داروهای ضد افسردگی از گروه به اصطلاح SSRI بیشتر مورد استفاده قرار می گرفتند ، اما مطالعات نشان داده است که تا زمانی که یک عامل افسردگی نیز وجود نداشته باشد ، به اندازه کافی موثر نیستند ، بنابراین دیگر این گروه از داروها نباید استفاده شوند. با این حال ، باید تأکید کرد که همه داروهای روانگردان برای دستیابی به نتایج درمانی رضایت بخش - در صورت وجود - باید به طور انحصاری در ترکیب با روان درمانی خاص اختلال استفاده شود. علاوه بر این ، موفقیت در درمان از بیمار به بیمار دیگر بسیار متفاوت است ، بنابراین در برخی موارد باید مفاهیم مختلف درمانی را آزمایش کرد. با این حال ، در حال حاضر روان درمانی هنوز اولین خط درمان اختلال شخصیت مرزی است.