حس بویایی: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

حس بو در انسان درک بویایی نیز نامیده می شود و با بویایی به سه ساختار مختلف تشریحی تقسیم می شود اپیتلیوم، رشته های بویایی و قسمت بالادستی بویایی مغز، که به طور مشترک مسئول درک و همچنین پردازش محرک های بو هستند. گرچه حس بو در انسان بسیار کمتر از حس بویایی در پستانداران برجسته است ، این سیستم درک بویایی اجازه می دهد تا یک تریلیون مخلوط بوی مختلف و هشت کیفیت مختلف بو وجود داشته باشد. اختلال ، غایب یا افزایش بویایی معمولاً به اختلالات عصبی یا ارتباط دارد بیماری روانی پدیده ها.

حس بویایی چیست؟

حس بو یا درک بویایی کانال حسی انسان است که مسئول ایجاد بو است. حس بویایی یا درک بویایی کانال حسی انسان است که مسئول بوها است. این به سه ساختار مختلف تقسیم شده است:

بویایی اپیتلیوم در حفره بینی بو را می گیرد. رشته های بویایی ، به اصطلاح lamina cribrosa با fila olfactoria ، در بالای استخوان اتموئید قرار دارند و بوهای جذب شده را منتقل می کنند. bulbus olfactorius ، یعنی قسمت بالادست مغز، محرک های منتقل شده را از این طریق پردازش می کند. بویایی مغز، به اصطلاح قشر بویایی ، با مرکز همپوشانی دارد طعم اطلاعات در مرکز ثانویه آن ، که این دو حوزه ادراکی را به طور جدایی ناپذیری به هم پیوند می دهد. برخلاف بیشتر گونه های جانوری ، حس بویایی در انسان به سختی شکل گرفته است. علیرغم این ، حتی انسانها قادر به تفکیک حدود یک تریلیون بوی مختلف هستند.

کارکرد و وظیفه

از حس بویایی برای درک و تشخیص بوها استفاده می شود. به عنوان مثال ، انسان هشت کیفیت مختلف بو را شناسایی می کند و بنابراین می تواند منابع بو را به گروه های گل ، خاکی ، حیوانی ، چوبی ، سبز ، ادویه دار ، صمغی و میوه ای تفکیک کند. وظایف حس بویایی در نهایت به دو عملکرد اساسی تقسیم می شود: دریافت محرک و پردازش محرک. دریافت محرک از طریق نفوذ بو صورت می گیرد مولکول ها به بویایی مخاط. برای افزایش ادراک حس بویایی ، بینی متناوب تنفس می تواند مورد استفاده قرار گیرد ، که هوای تنفسی را می چرخاند و در نتیجه بوی بیشتری را ایجاد می کند مولکول ها برای ورود به شکاف بویایی. در اینجا ، محرک های بویایی تقریباً به 30 میلیون سلول حسی سلول می رسند بینی. این سلولهای حسی در مخاط بینی بوی خوشبو کننده مولکول ها به گیرنده ها رسیده و پروتئین G را در فرآیند فعال می کند. این یک آبشار سیگنالینگ داخل سلول است که منجر به باز شدن کانال های یونی می شود. این دهانه جریان جریان Cl را ایجاد می کند که سلولها را دپلاریزه می کند و باعث ایجاد یک سلول می شود پتانسیل عمل. پتانسیلهای حاصله از طریق سوراخهایی در صفحه غربال استخوان اتموئید وارد مغز بویایی می شوند ، از آنجا که به مناطق مغزی منتقل می شوند حافظه ذخیره سازی ، احساسات و انگیزه و شناسایی بو. این انتقال از طریق الیاف و مسیرهای بویایی مغز بویایی سه لایه صورت می گیرد و برداشت ها را به عنوان مثال ، بدون دور زدن به سمت سیستم لیمبیک و هیپوتالاموس. در این مناطق مغزی ، ذخیره ادراک بویایی و شناسایی بو اتفاق می افتد ، که غالباً از نظر احساسی و انگیزشی توسط ارتباط مستقیم با سیستم لیمبیک. مانند حس شنوایی ، حس بویایی در انسان می تواند دو جهت بو را از طریق حفره های بینی جدا شده از یکدیگر مقایسه کند. بنابراین ، انسان نه تنها قادر به شناسایی منابع بو است ، بلکه می تواند محلی سازی تقریبی این منابع بو را نیز انجام دهد. شناسایی بو در تالاموس. با این حال ، این فقط پردازش ادراکات بعدی نیست هیپوکامپ که ادراک بوی فرد برای همیشه ذخیره شود. بویایی حافظه انسان ها را می توان به یک حافظه اصلی و معنایی تقسیم کرد. اولی حافظه ارتباط خود به خودی بین بوها و مکانهایی که فرد بطور فزاینده ای بو را درک کرده است ایجاد می کند. بنابراین ، سیستم بویایی انسان نه تنها با حس چشایی ، بلکه با سیستم حسی بینایی همپوشانی دارد ، که با اتصال خاطرات بصری و خاطرات بویایی ، تجسم ادراک بویایی را که در واقع بی شکل هستند ، امکان پذیر می کند. حافظه معنایی گفتاری کردن بوها را ممکن می سازد ، زیرا ادراکات در آن با نام های فردی ذخیره می شود. در حالی که حس بویایی برای نخستی ها از اهمیت بی نظیری برخوردار است ، از اهمیت کمتری برخوردار است و از نظر انسان خصوصیت خاصی ندارد. با این وجود ، حس بویایی ، همراه با درک چشایی ، همچنین می تواند به انسان کمک کند مواد سمی و غیر سمی و منابع بالقوه خطر را شناسایی کند. به عنوان مثال ، اغلب بوهای خاصی باعث ایجاد رفلکس گگی می شوند که از نظر تکاملی اساساً عملکرد محافظتی داشته است.

بیماری ها و بیماری ها

بیماری های مختلف عصبی می توانند حس بویایی یا حتی را مختل کنند رهبری به آنوسمی ، از دست دادن کامل حس بویایی. به طور خاص ، آسیب به سلول های قشر بویایی با اختلال عملکرد بویایی ارتباط دارد. آسیب سلولی در این ناحیه اغلب به دلیل بیماری های تحلیل برنده مانند پارکینسون یا آلزایمر بیماری ، که می تواند رهبری به تخریب کل مناطق مغز سکته مغزی یا فرآیندهای التهابی در مغز همچنین می تواند به ساختار مغز بویایی آسیب برساند و رهبری به ادراک بویایی معیوب یا غایب. با این حال ، لزوماً درک بویایی نباید همیشه با یک علت فیزیولوژیکی مرتبط باشد. در زمینه بیماری های خاص روان ، به عنوان مثال فانتوسمیا ، تصور بویایی علی رغم عدم وجود منبع محرک رخ می دهد. در مقابل ، عصب کشی به ادراک معطر بویایی با توجه به کیفیت بو به عنوان پاروزمیا یا کاکوزمیا اشاره دارد. کاهش عملکرد بویایی به دلیل از دست دادن سلول ، مجدداً به عنوان هیپوسمی شناخته می شود ، در حالی که عملکرد بیش از حد بویایی به عنوان هایپراسمزی شناخته می شود.