توسعه وضعیت | نخاع

توسعه وضعیت

در نوزادان ، نخاع هنوز پر می کند کانال نخاعی تا مهره های کمر تحتانی ، در کودکان تا 4 مهره می رسد مهره کمر. این باید هنگام برداشت مایع عصب در نظر گرفته شود. یکی باید وارد شود کانال نخاعی پایین تر به منظور به خطر نیفتاد نخاع. در سالهای بعدی زندگی ، نخاع بیشتر و بیشتر به سمت بالا حرکت می کند ، زیرا "به آن متصل است" مغز، اما کندتر از ستون فقرات رشد می کند.

این "صعود" از نخاع از نظر پزشکی ascensus medullae spinalis نامیده می شود. در اصل در طی رشد جنینی ، یک بخش عصبی در مقابل مهره مرتبط قرار دارد. ستون فقرات اعصاب بنابراین مجبور به رشد در کنار ساختارهای استخوانی می شوند. بنابراین ، با افزایش سن ، آنها باید بیشتر و با شیب بیشتری پایین بیایند: مسیر خود را در کانال نخاعی نسبت به پایین تندتر و مایل تر می شود.

بنابراین در بزرگسالان ، ارتفاع قطعه نخاع تقریباً در قسمت فوقانی دهانه رحم با نقطه خروجی جفت مربوطه منطبق است. اعصاب. ستون فقرات اعصاب که از قسمتهای پایین نخاع نشأت می گیرد ، با "بالا کشیدن" نخاع به سمت کالین اسب ، دم اسب فشرده می شود. این روند رشد تا سن 12 سالگی به پایان می رسد.

مهندسی دقیق

در قسمت جلویی آن (شکمی یا قدامی) ، بند ناف درشتی عمیق را نشان می دهد ، شکاف مدیانا شکمی داخلی ، که در آن نخاع قدامی شریان (A. spinalis anterior) اجرا می شود و در قسمت پشتی آن (پشتی یا خلفی) شیاری کم عمق تر ، به اصطلاح sulcus medianus dorsalis خلفی است. این شیار به سمت داخل به داخل یک تیغه ظریف (سپتوم مدیانوم پشتی) ادامه می یابد. برش قدامی و تیغه خلفی نخاع را به دو نیمه تصویر آینه تقسیم می کنند.

هنگام مشاهده مقطع نخاع ، قسمت داخلی ، پروانهماده خاکستری شکل با چشم غیر مسلح دیده می شود (= ماکروسکوپی). از روی آن می توان ماده سفید رشته ای (substance alba) اطراف آن را تشخیص داد که در خارج قرار دارد. شکل این پروانه این رقم بسته به محلی سازی متفاوت است.

ماده خاکستری هر دو در سطح قسمتهای قفسه سینه و کمر نخاع ، علاوه بر شاخ جلو و عقب ، در هر طرف دارای یک شاخ جانبی کوچک است. در وسط ، کانال مرکزی (canalis centralis) اجرا می شود ، که در سطح مقطع فقط به صورت یک سوراخ کوچک قابل مشاهده است. آن را با مشروبات الکلی پر می کند و فضای داخلی مشروبات الکلی نخاع را نشان می دهد. یک بخش طولی نشان می دهد که نخاع در این نقاط ضخیم تر از بقیه کانال نخاع است ، زیرا ریشه های عصبی که بازوها و پاها را تأمین می کنند از اینجا خارج می شوند - رشته های عصبی بیشتر و همچنین سلول عصبی اینجا بدن لازم است

به این ضخیم شدن ها Intumecences (Intumescentia cervicalis در مغز گردن یا lumbosacralis در ناحیه کمر) نیز گفته می شود. شاخ قدامی (Cornu anterius) ماده نخاعی خاکستری گسترده و حاوی آن است سلول عصبی اجسامی که پسوندهای آنها (آکسون) به سمت عضلات حرکت می کنند (اصطلاحاً نورونهای حرکتی). بنابراین منشأ قسمت قدامی ، حرکتی (یعنی حرکت) ستون فقرات هستند ریشه عصب، که به طور جانبی از نخاع امتداد می یابد.

از طرف دیگر ، شاخ خلفی بلند و باریک است و محل ورود قسمت حساس و خلفی عصب نخاعی را تشکیل می دهد ، که اطلاعات "احساس" ایجاد شده در حاشیه تا مغز (به عنوان مثال درد، دما ، حس لامسه). آنها سلول عصبی اما بدن در به اصطلاح ستون فقرات قرار دارد گانگلیون، که در خارج از نخاع قرار دارد (اما هنوز در کانال نخاع است). با این وجود ، اجسام سلول در شاخ خلفی قرار دارند ، یعنی در رشته های طولانی جلو و طرف ماده سفید ، به اصطلاح سلولهای رشته ای (نگاه کنید به زیر ) شاخ جانبی حاوی سلولهای عصبی رویشی (نورون) دلسوز است سیستم عصبی (در مغز قفسه سینه و کمر) و سیستم عصبی پاراسمپاتیک (در مغز خاجی).

این "شاخ ها" فقط به صورت "شاخ" در سطح مقطع ظاهر می شوند ("پروانه بال ”)؛ آنها - در درجات مختلف - در کل نخاع ، بدون توجه به اینکه از کجا قطع شده باشد ، یافت می شوند. بنابراین ، در صورت مشاهده سه بعدی آنها ستون هستند و از آنها به عنوان ستون یا تاقچه (ستون) نیز یاد می شود. بنابراین ستون شاخ قدامی ستون قدامی ، ستون شاخ خلفی ستون خلفی و ستون شاخ جانبی ستون جانبی نامیده می شود.

این "ستون ها" به نوبه خود نباید رشته هایی با قدرت برابر در همه جا تصور شوند ، که از کل به پایین نخاع عبور می کنند ، زیرا در واقع از گروه هایی از سلول تشکیل شده است ، معمولاً XNUMX تا ، که به یکدیگر متصل هستند. این گروههای سلولی ستونهای کوتاهی تشکیل می دهند که می توانند در چندین بخش ، یعنی بخشهای نخاع گسترش یابند. به آنها هسته (هسته = هسته) نیز گفته می شود.

سلولهای چنین گروه سلولی هر بار مسئول یک عضله هستند. اگر به عنوان مثال ، یک گروه سلول بیش از سه بخش گسترش یابد ، پسوندهای آن (آکسون ها) از طریق سه ریشه قدامی از نخاع خارج می شوند. بعد از اینکه آنها از نخاع خارج شدند ، بعداً دوباره جمع می شوند و یک عصب را تشکیل می دهند ، سپس با کشیدن آنها عضله ایجاد می شود.

سپس این عصب محیطی نامیده می شود. اگر عصب محیطی آسیب ببیند ، فلج محیطی رخ می دهد ، به این معنی که عضله کاملاً از کار می افتد. اگر از طرف دیگر ، الف ریشه عصب آسیب دیده است ، این منجر به فلج رادیکول (رادیکس = ریشه) می شود ، یعنی قسمت هایی از عضلات مختلف از بین می روند.

در ناحیه بازوها و پاها ، اعصاب نخاعی که از نخاع خارج می شوند ، شبکه های عصبی تشکیل می دهند که اصطلاحاً به آن شبکه می گویند. ناحیه پوستی که توسط رشته های عصبی یک قطعه تأمین می شود ، نامیده می شود درماتوم. فیبرهای عضلانی که توسط رشته های عصبی یک بخش تأمین می شوند میوتوم نامیده می شوند.

لازم به یادآوری است که این یک بخش نیست که عضله را تأمین کند ، اما "عضلات مختلف ممکن است کمی از هر یک را تأمین کنند". سرانجام ، رشته های عصبی که دو نیمه متقارن نخاع را به یکدیگر متصل می کنند ، مستقیماً در اطراف کانال مرکزی می گردند (فیبرهای کمیسور ؛ commissura grisea) به طوری که نیمی از نخاع می داند که نیمه دیگر چه می کند. این همسویی برای توازن فرآیندها و سایر مراحل ضروری است. آنها همچنین متعلق به دستگاه به اصطلاح اتولوگ نخاع هستند. این شامل سلولهای عصبی و فیبرهای آنها است که فقط در داخل نخاع با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و فرایندهایی را که می توانند بدون نیاز به مدار مرکزی از طریق مغز؛ این شامل ، برای مثال ، نخاع است واکنش.