کنترل اجباری

  • اشتر
  • قفل های در
  • لوازم برقی (اتو و غیره)
  • شیرهای گاز / آب
  • افکار کنترلی مکرر یا رفتار کنترل مکرر رخ داده.
  • افراد مورد نظر تا حدی متوجه می شوند که افکار کنترلی یا رفتار کنترل آنها نامناسب و بیش از حد است.
  • افکار کنترل و رفتار کنترل نشان دهنده یک اختلال اساسی در زندگی افراد مربوطه است و به عنوان بارگذاری تجربه می شوند.

تقریباً 2.5٪ از جمعیت توسعه می یابند OCD در طول زندگی آنها اجبار به کنترل یکی از شایع ترین اختلالات وسواس فکری عملی است.

زمان شروع یک OCD بسیار متغیر است از سنین پیش دبستانی تا بزرگسالی ، اجبارها می توانند تکرار شوند ، در بیشتر بیماران بزرگسالی که تحت تأثیر قرار گرفتند ، از کودکی یا نوجوانی اجباری را تجربه کرده اند. اجبارهای کنترل در مردان بیشتر از زنان است.

در بیشتر موارد ، اجبار به کنترل در مردان در سنین 18 تا 19 سال رخ می دهد و فقط بسیار آهسته ایجاد می شود. در بیشتر موارد ، از یک پرسشنامه استاندارد برای تعیین وجود اختلال وسواس فکری عملی ، در این مورد اجبار کنترل استفاده می شود. LOI (Leyton Obsessional Inventory) COOPER یکی از چندین پرسشنامه مناسب است.

با کمک س theالاتی که در آن وجود دارد ، می توان اشکال مختلف وسواس از جمله اجبار کنترل را آزمایش کرد. مزیت پرسشنامه طبقه بندی دقیق شدت پرسشنامه است OCD. علاوه بر پرسشنامه ها ، آزمونهای رفتاری اغلب در درمان اختلالات وسواسی استفاده می شود.

در مورد اجبار کنترل ، مجموعه ای از موقعیت ها تنظیم می شود که در آن فرد مورد نظر به طور معمول افکار کنترل شده یا رفتار کنترل را تجربه می کند. پس از آن باید موقعیت های مختلف توسط شخص مربوطه انجام شود. در طی این فرآیند ، اطلاعات ، از جمله ، ارزیابی ذهنی وضعیت و علائم رویشی فرد مورد نظر جمع آوری می شود.

اگر اجبار به کنترل ، در صورت لزوم ، درمان نشود ، یک دوره مزمن ممکن است رخ دهد. در چنین دوره ای ، فازهایی که فقط علائم اجباری بسیار خفیف دارند ، اغلب با فازهایی با خصوصیات اجباری بسیار آشکار و استرس زا تغییر می کنند. در مورد دوره مزمن ، بسیار بعید است که اجبار برای کنترل بدون درمان پزشکی کاملاً از بین برود.

مانند سایر اشکال وسواس فکری عملی ، مانند اجبار شستشو، عواقب اجبار به کنترل می تواند بسیار شدید باشد. غالباً این علائم شخص مورد نظر را در زندگی کاری و محیط اجتماعی خود محدود می کند. عواقب بعدی اختلال وسواس می تواند از جمله موارد دیگر باشد.

  • ناراحتی
  • سختی خوابیدن
  • ترس
  • نگرانی ها
  • احساس ناتوانی (در برابر محدودیت ها)

افکار وسواسی را می توان با استفاده از یک روش تقابل ذهنی درمان کرد. وظیفه شخص مربوطه این است که تا زمانی که ممکن است با افکار وسواسی مقابله کند تا ترس های مرتبط با آنها از بین برود. احتمال دیگر تغییر ساختار شناختی است.

فرد مبتلا باید احتمال وضعیتی را که می ترسد رخ دهد ارزیابی کند. این روش مقابله با افکار وسواسی باید به شخص مورد نظر بفهماند که ترس او اغراق آمیز و نامناسب است. رفتار اجباری را می توان با استفاده از رویه مقابله نیز درمان کرد.

فرد مورد نظر مستقیماً به وضعیت ترسیده می رود و در آنجا می ماند تا جایی که دیگر احساس ترس یا احساس ناراحتی کند. در بعضی موارد ، اختلالات وسواسی مانند اجبار به کنترل ، بسته به شدت آنها با دارو قابل درمان است. با این حال ، 70٪ از مبتلایان با موفقیت به درمان روانشناختی پاسخ می دهند ، زیرا این می تواند یک اثر طولانی مدت داشته باشد.