تفاوت بین فرسودگی شغلی و فرسودگی شغلی چیست؟

همه احساس می کنند خستگی و خستگی برای بسیاری از افراد ، این نتیجه ای است که توسط آن ایجاد می شود فشار، به عنوان مثال در محل کار. برای برخی از افراد ، این منجر به اصطلاح می شود سندرم فرسودگی شغلی. اما اگر دقیقاً عکس این اتفاق بیفتد چه می شود؟ کار مترادف می شود نه با فشار اما با کسالت.

فرسودگی شغلی چیست؟

فرسودگی شغلی در اثر فشار مداوم روحی و جسمی ایجاد می شود. بیمار احساس می کند قادر به ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود نیست. او هیچ راهی برای بهبود یا تثبیت ذهنیت خود نمی بیند تعادل، که باعث احساس ناتوانی می شود و می تواند به فداکاری تبدیل شود. اغلب مرحله قوی فشار اراده ای برای تغییر این وضعیت به دنبال دارد. با این حال ، این می تواند با فرسودگی مجدد همراه باشد ، زیرا فرد آسیب دیده در مراحل تغییر بیش از حد خود را وارد می کند.

فرسودگی شغلی با علائمی مانند مشخص می شود خستگی تا حد خستگی ، کاهش انعطاف پذیری و ناامیدی. علائم تحریک پذیری نیز وجود دارد ، افسردگی، اختلالات خواب و دردبه خصوص در شانه ها برای زمان موفقیت درمان نمی توان یک بازه زمانی دقیق ارائه داد ، زیرا این امر به بیمار بستگی دارد. علاوه بر این ، انواع روش های درمانی وجود دارد.

با توجه به تعریف جهان سلامتی سازمان (WHO) ، اصطلاح سندرم فرسودگی شغلی باید به طور انحصاری در یک زمینه حرفه ای استفاده شود.

خسته کننده چیست؟

اصطلاح خسته کننده به نارضایتی در محل کار ، ناشی از کسالت دائمی یا یکنواختی گفته می شود. این امر معمولاً به دلیل کمبود آن ایجاد می شود جذب در شغل شخص ، به دلیل محیط کار نامناسب یا انتخاب شغل. جالب اینجاست که عدم رضایت شغلی دائمی باعث علائمی مشابه علائم بیماری می شود سندرم فرسودگی شغلی.

سه عنصر اصلی سندرم پیش فرض عبارتند از:

  • زیر چالش ، زیرا کارمند می خواهد عملکردی بیش از آنچه که از او خواسته شده انجام دهد.
  • بی علاقگی ، در اینجا فرد تمام علاقه خود را به وظایف خود از دست می دهد.
  • بی حوصلگی ، در این حالت ، فرد مبتلا کاملاً درمانده و بی حال است ، زیرا نمی داند چگونه با این وضعیت کنار بیاید.

افراد غالباً مبتلا به استراتژی های رفتاری می آیند که جعل اشتغال است. افراد مبتلا به جای اینکه شروع به بهبود کنند ، از این استراتژی ها به طور متناقضی استفاده می کنند تا وضعیت خود را طولانی کنند.