سندرم مرز: علل ، علائم و درمان

سندرم مرز یا اختلال مرزی یک است بیماری روانی از زمینه اختلالات شخصیت. مبتلایان از کمبود مهارت های اجتماعی رنج می برند. به طور خاص ، روابط بین فردی با افراد دیگر با بی ثباتی آسیب شناختی مشخص می شود. قوی نوسانات خلقی همچنین اغلب رخ می دهد. دیدگاه نسبت به خود (خود تصویر) در معرض تحریفات شدید است. اختلالات اضطرابی، خشم و ناامیدی اضافه می شود.

سندرم مرزی چیست؟

سندرم مرز هست یک بیماری روانی که در آن مبتلایان در یک فشار روانی شدید زندگی می کنند که ناراحت کننده و پراکنده است. طبقه بندی دقیق سندرم تا به امروز بحث برانگیز است. سندرم مرز به طور کلی به معنای "مرزی" یا "مرزی" است و در ابتدا به عنوان یک اصطلاح بوجود آمده است زیرا برای جمع آوری علائمی که پزشکان بین اختلال روان رنجوری و روان پریشی قرار داده اند استفاده می شود. در ابتدا به عنوان یک تشخیص خجالت درک می شود ، با این حال ، سندرم مرزی اکنون به عنوان یک تصویر بالینی مستقل شناخته شده است. بر این اساس ، سندرم مرزی یک خاص است اختلال شخصیت دقیقاً با بی ثباتی در روابط بین فردی و تکانشگری شدید ، نوسانات خلقی و تحریف تصویر از خود. علاوه بر اصطلاح سندرم مرز ، اصطلاحات از نظر عاطفی ناپایدار هستند اختلال شخصیت یا اختلال شخصیت مرزی (یا به اختصار BPD) نیز در اصطلاحات اصطلاحی حرفه ای استفاده می شود.

علل

پیشینه خط مرزی اختلال شخصیت دقیقاً مشخص نیست تحقیقات تاکنون توانسته است ثابت کند که این سندرم در وهله اول در افرادی ایجاد می شود که برای مدت طولانی مورد سو ab استفاده جنسی قرار گرفته اند ، از کودکی طرد شدیدی را تجربه کرده اند ، از نظر عاطفی غافل شده اند یا در معرض خشونت جسمی بوده اند. از این نظر ، مرزنشینان افرادی هستند که به شدت آسیب دیده اند و در معرض اضطراب شدید قرار دارند. چه کسی و چه تعداد از افراد مبتلا به چنین تروما دارای سندرم مرزی هستند ، قطعی نیست زیرا شرط همیشه تشخیص داده نمی شود یا به طور دقیق تشخیص داده نمی شود. با این حال ، برآوردها نشان می دهد که 1 تا 2 درصد از جمعیت به طور متوسط ​​تحت تأثیر قرار می گیرند. حدود 70 درصد از همه مبتلایان را زنان تشکیل می دهند. بر اساس این برآورد ، مرز مرزی بیش از سایر بیماریهای روانی مانند اسکیزوفرنیا. دلایل ژنتیکی همچنین می تواند باعث سندرم مرزی شود.

علائم ، شکایات و علائم

بیماران مرزی در طبقه بندی و کنترل احساسات و انگیزه های خود مشکل دارند. آنها بدون سنجش عواقب احتمالی ، سریع به احساسات خود تن می دهند. این موارد شامل طغیان خشم است ، به عنوان مثال ، که حتی دلایل جزئی نیز کافی است. نوسانات خلقی همچنین از جمله علائم معمول است: مرزنشینان طوفانهای عاطفی شدیدی را تجربه می کنند ، که همچنین می تواند از طبیعت مثبتی برخوردار باشد ، اما معمولاً کوتاه مدت است و باعث بی قراری درونی شدید در آنها می شود. در این زمینه ، بسیاری از بیماران تمایل به رفتارهای خود تخریبی دارند. آنها خود را "خراشیده" می کنند ، یعنی اعضای بدن خود را با چاقو یا تیغ زخمی می کنند. خود تخریبی ممکن است در مصرف زیاد آن نیز خود را نشان دهد الکل or داروهای. بیماران اغلب در جاده ریسک می کنند یا خود را در معرض روابط جنسی محافظت نشده قرار می دهند. آنها اغلب تهدید به خودکشی می کنند یا در واقع می خواهند جان خود را بگیرند. زیر فشار، غالباً واقعیت از دست می رود. این به عنوان علائم تجزیه نامیده می شود ، به این معنی که درک بیماران تغییر می کند. آنها محیط خود را غیر واقعی درک می کنند و احساس بیگانگی یا جدا شدن از خود را دارند. بسیاری از بیماران همچنین یک احساس پوچی مداوم را تجربه می کنند - زندگی آنها کسل کننده و بی هدف به نظر می رسد. به همین ترتیب ، آنها اغلب از تنها بودن می ترسند و وارد روابط می شوند ، اما این روابط اغلب به دلیل علامت شناسی ناپایدار هستند.

دوره

حالت های تنش در افراد مبتلا به سندرم مرزی با مشخص می شود افسردگی، که تقریباً در همه مرزنشینان ظاهر می شود ، و احساس پوچی درونی از یک طرف و تکانشگری شدید از سوی دیگر. مرزنشینان هیچ احساسی از "عادی بودن" ندارند ، آنها بین افراط های عاطفی در نوسان هستند ، در روابط اجتماعی ناپایدار زندگی می کنند و تمایل دارند فشارهای شدید داخلی را که می تواند به طور ناگهانی و بی اساس ظاهر شود ، از طریق رفتارهای شدید تهویه کنند. در چنین مواردی ، اتفاق می افتد که افراد مبتلا به خود آسیب می رسانند یا خود را در موقعیت های شدید قرار می دهند. رفتارهای معمول شامل استفاده بیش از حد از مواد مخدر ، رانندگی بی پروا ، یا تعادل در نرده های پل است. چنین رفتاری با ریسک بالا در جهت ایجاد ثبات مجدد در احساس ناتوانی و ایجاد توانمندی شخصی است. افراد مرزنشین اغلب در برابر تغییرات خلقی خود درمانده نیستند. بنابراین ارزیابی رفتار اجتماعی افراد مبتلا به سندرم مرزی دشوار است ، زیرا مدارهای کوتاه عاطفی بارها و بارها رخ می دهد و هیچ کنترل تکانه ای وجود ندارد ، که اغلب برای جهان خارج قابل درک نیست.

عوارض

اگر فرد مبتلا به رفتاری خودآزاری یا خودزنی آسیب برساند ، عوارض جسمی در سندرم مرزی ممکن است. برش و سوختگی معمول هستند. به دلیل ترس ، عدم عزت نفس یا دلایل دیگر ، مبتلایان در همه موارد به موقع کمک نمی گیرند. در نتیجه ، زخم می تواند آلوده شود یا ضعیف بهبود یابد. آسیب به عضلات و اعصاب همچنین امکان پذیر است. سندرم Borderline همچنین خطر خودکشی را افزایش می دهد. برعکس ، با این حال ، برخی از مرزنشینان از چنین آسیب هایی برای تجربه مراقبت استفاده می کنند. در این حالت ، وابستگی ذهنی به مراقبت های پزشکی ممکن است ایجاد شود. با این حال ، از آنجا که فرد به طور مکرر در این مورد به دنبال کمک پزشکی است ، پیامدهای منفی مراقبت نیز ممکن است ، مانند بستری شدن در بیمارستان. بسیاری از افراد مبتلا به سندرم مرزی حفظ روابط طولانی مدت با دیگران را دشوار می دانند. علائم اختلال شخصیت اغلب رهبری درگیری برخی از افراد مبتلا از این جهت رفتار متناقضی از خود نشان می دهند که می خواهند از یک طرف افراد نزدیک با خود داشته باشند اما از طرف دیگر از آنها فاصله می گیرند. در نتیجه ، نیازهای عاطفی واقعی آنها اغلب برآورده نمی شود. انزوای اجتماعی عارضه دیگری است که می تواند در اثر رفتارهای متقابل اجتماعی ایجاد شود. علائم روان پریشی یا تجزیه نیز می تواند باشد رهبری به اختلالات جهت گیری یا ناتوانی موقتی در زندگی در زندگی روزمره. علاوه بر این ، مرز اغلب با سایر ذهنیت ها اتفاق می افتد سلامت مشکلات ، به ویژه اضطراب و اختلالات وسواس فکری عملی ، پس از سانحه فشار اختلال ، وابستگی به مواد یا استفاده از مواد مضر ، اختلالات خوردن و افزودن /ADHD.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

هرکسی که حداقل پنج مورد از XNUMX علائم معمول سندرم مرزی را در خود تشخیص دهد ، باید به پزشک مراجعه کند:

  • آستانه خشم کم و انفجارهای غیر قابل کنترل خشم که می تواند به خشونت جسمی ختم شود
  • رفتارهای خودزنی ، مانند خراشیدن پوست یا ایجاد سوختگی ، تا حد خودكشی ، مصرف مواد مخدر و اختلالات خوردن
  • انگیزه ناگهانی برای خطرپذیری شدید که می تواند زندگی را تهدید کند ، مانند سرعت زیاد در بزرگراه ، بالا رفتن از نرده های پل و غیره
  • جدایی شدید و اضطراب از دست دادن و ترس مداوم از تنها بودن.
  • پوچی درونی ، بی حوصلگی مداوم و بی هدفی.
  • نوسانات شدید و غیرقابل کنترل در احساسات ، با طولانی شدن و طولانی شدن مراحل منفی
  • روابط بین فردی ناپایدار به دلیل نوسان مداوم بین چسبیدن و طرد شدن ، تفکر سیاه و سفید.
  • از دست دادن واقعیت ، به دلیل احساس بودن در دنیای دیگر و تجربه احساسات جدا شده از خود
  • اختلالات هویتی به صورت عدم اطمینان ناگهانی در مورد اینکه کی هستید و چه کاری می توانید انجام دهید

درمان و درمان

در جامعه پزشکی و روانشناسی در مورد نحوه درمان سندرم مرزی اختلاف نظر وجود دارد. رویکردهای روان درمانی به طور کلی نتیجه خاصی نداشته اند. رویکردهای رفتاری موفقیت آمیزتر بوده است ، که در آن به بیماران نشان داده می شود که چگونه در موقعیت های شدید الگوهای رفتاری جدیدی شکل دهند و در طولانی مدت آنها را درونی کنند. باز هم ، عقاید مختلفی وجود دارد که بیشتر حمایتی یا مقابله ای هستند. از آنجا که تجربه های آسیب زای از کودکی در سندرم مرزی بیان می شود ، درمان های ویژه تروما نیز توصیه می شود ، به موجب آن علم موافقت می کند که آسیب زایی مجدد نباید رخ دهد. با این حال ، انتخاب حق درمان روش برای سندرم مرزی در نهایت به شخص مبتلا بستگی دارد. رویه های استاندارد به ندرت تأثیر مطلوب را نشان می دهند. علاوه بر این ، گنجاندن محیط اجتماعی در یک کشور همیشه بسیار مفید تلقی می شود درمان. درمان با داروهای، به اصطلاح دارو نمی تواند به طور کلی سندرم مرزی را درمان کند ، اما حداکثر با علائم فردی مبارزه می کند.

چشم انداز و پیش آگهی

اختلال شخصیت مرزی به طور معمول برای چندین سال ادامه دارد. به عنوان یک قاعده ، اختلال شخصیت مرزی با افزایش سن به طور ملایم پیشرفت می کند. در این فرایند ، علائم ممکن است تا حدی عقب نشینی کنند که دیگر معیارهای تشخیص اختلال شخصیت برآورده نشوند. با این حال ، اغلب ، پس مانده ای از علائم باقی می ماند. با این حال ، این باقیمانده لازم نیست که دارای ارزش بیماری باشد ، اما همچنین می تواند بخشی از طیف شخصیت طبیعی باشد. در عین حال ، سن بالاتر نیز عامل خطر در اقدام به خودکشی در نظر گرفته می شود که منجر به مرگ فرد مبتلا می شود. تکانشگری ، افسردگی، و سو abuseاستفاده در اوایل کودکی همچنین خطر آماری خودکشی را افزایش می دهد. علاوه بر این ، یک اختلال شخصیت دیگر ممکن است همزمان با سندرم مرزی رخ دهد و احتمال بهبودی را کاهش دهد. اختلال شخصیت وابسته ، اضطراب گریز و پارانوئید به ویژه شایع است. اگر شخصیت مرزی از اختلال شخصیت ضد اجتماعی رنج می برد ، خطر خودکشی نیز افزایش می یابد. با این حال ، اینها گزاره های کلی است - دوره فردی اختلال شخصیت مرزی ممکن است با میانگین متفاوت باشد. یک مطالعه نشان داد که شش سال پس از تشخیص ، یک سوم بیماران هنوز از اختلال شخصیت مرزی رنج می برند. تنها پس از دو سال کاهش چشمگیری مشاهده شد. توسعه و انتشار روش های درمانی خاص مانند دیالکتیک-رفتار درمانی (DBT) طی پانزده سال گذشته باعث بهبود دامنه کمک به بیماران شده است.

در اینجا کارهایی است که می توانید خودتان انجام دهید

مبتلایان به سندرم Borderline می توانند با کنار کشیدن گاه به گاه از موقعیت هایی که باعث درک و افکار بیش از حد منفی یا مثبت می شوند ، خود را در برابر اقدامات تکانشی با عواقب منفی در زندگی روزمره محافظت کنند. برای این منظور می توان استراحت منظم را در نظر گرفت که طی آن فرد مبتلا از گفتگوها و سایر مکالمات جدا می شود فعل و انفعالات برای یک زمان خاص با این حال ، در طول این وقفه ها ، افراد مبتلا نباید خود را با درک خود از وقایع مشغول کنند ، بلکه باید از آنچه اتفاق افتاده فاصله بگیرند - اینکه آیا این یک چیز خوب بود یا بد ، موضوعیت ندارد. گزینه های مختلفی را می توان در نظر گرفت که می تواند شامل گوش دادن به موسیقی با صدای بلند ، ماساژ دادن با استفاده از خود باشد ماساژ توپ یا حل معماهای کوچک. احتمال حواس پرتی موقت چند برابر است و توسط خود مبتلایان قابل کشف و یافت است. فاصله گرفتن موقت از احساسات نسبت به خود و محیطشان به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک می کند تا متعاقباً با بازتابی کمتر و تکانشی کمتر وارد نقش اجتماعی شوند. به این ترتیب می توان از پیشگیری از درگیری هایی که به وجود می آیند - گاه به طور عینی بی اساس هستند - جلوگیری کرد. محیط فرد مبتلا نیز باید در این امر دخیل باشد. ارتباط درمورد آنچه احساس می شود به همه کسانی که در معاملات روزمره دخیل هستند کمک می کند. بحث های منظم که از یک ساختار خاص پیروی می کنند ، احساسات را بیشتر قابل فهم می کند و اغلب به افراد مبتلا به سندرم مرزی این امکان را می دهد تا شرایط را در گذشته بررسی و ارزیابی مجدد کنند.