انعطاف پذیری عصبی: عملکرد ، وظیفه و بیماری

قابلیت انعطاف پذیری سلول های عصبی فرآیندهای مختلف بازسازی سلول های عصبی را در بر می گیرد که شرایط اساسی برای آن هستند یادگیری تجربیات. بازسازی سیناپس و اتصالات سیناپسی تا پایان عمر اتفاق می افتد و در پاسخ به استفاده از ساختارهای فردی رخ می دهد. در بیماری های نورودژنراتیو ، مغز خاصیت عصبی خود را از دست می دهد.

انعطاف پذیری نورون چیست؟

انعطاف پذیری سلول های عصبی فرآیندهای مختلف بازسازی سلول های عصبی را در بر می گیرد که یک ماده ضروری است شرط برای یادگیری تجربیات. سلول عصبی بافت یک ساختار خاص را به نمایش می گذارد. این ساختار ساختار عصبی نیز نامیده می شود و تحت فرآیندهای بازسازی دائمی است. با اينكه مغز توسعه در اوایل به پایان رسید کودکی، بافت عصبی به هیچ وجه به ساختار نهایی خود نرسیده است. در هر صورت ، یک ساختار نهایی از مغز هرگز وجود ندارد به ویژه مغز با بالا بودن مشخص می شود یادگیری توانایی این توانایی یادگیری عمدتا به دلیل توانایی بازسازی و آمادگی بازسازی بافت عصبی است. به فرآیندهای بازسازی ، انعطاف پذیری عصبی نیز گفته می شود و می تواند بر یک اثر بگذارد سلول عصبی و همچنین کل مناطق مغز. بازسازی به معنای قابلیت انعطاف پذیری سلول های عصبی بستگی به استفاده خاص از سلول های عصبی خاص دارد. نواحی انعطاف پذیری عصبی خاصیت ذاتی و سیناپسی دارند. انعطاف پذیری ذاتی به سلولهای عصبی اجازه می دهد تا حساسیت خود را نسبت به سیگنالهای سلولهای عصبی همسایه تنظیم کنند. از طرف دیگر ، انعطاف پذیری سیناپسی به ارتباطات بین سلولهای عصبی منفرد اشاره دارد. نورون ها (سلول های عصبی) شبکه ای از ارتباطات جداگانه را بین خود تشکیل می دهند. به عنوان مثال ، یک اتصال در حافظه مربوط به یک محتوای حافظه است. به لطف قابلیت انعطاف پذیری سیناپسی ، می توان دوباره اتصالات بی فایده را قطع کرد و اتصالات سیناپسی جدیدی ایجاد کرد.

کارکرد و وظیفه

مرکزی سیستم عصبی باید به عنوان یکی از پیچیده ترین مناطق کل بدن درک شود. تا چند دهه پیش ، فرض غالب این بود که ساختار عصبی مغز از بدو تولد ثابت است و رشد خود را کامل کرده است. این بدان معناست که مغز تا زمان مرگ دیگر تغییر نمی کند. با این حال ، بر اساس تحقیقات ، عصب کشی و عصب شناسی فرآیندهای پیچیده یادگیری مغز را کشف کرده اند ، که به طور قابل توجهی ساختار نورون ها را تغییر می دهد و در طول زندگی ادامه می یابد. بلافاصله پس از تولد ، نوزادان در حال حاضر دارای 100 میلیارد سلول عصبی جداگانه هستند. یک بزرگسال سالم سلولهای فردی بیشتری ندارد. با این حال ، نورون های یک نوزاد هنوز کوچک هستند و ارتباطات کمی دارند. پس از تولد ، تمایز و بلوغ تک تک سلول ها آغاز می شود. فقط در این زمان اولین اتصالات سیناپسی بین نورون ها شروع می شود. انعطاف پذیری نورون مربوط به فرآیندهای بی وقفه تشکیل اتصال و انحلال اتصال است. شدت این فرایندهای بازسازی به سن بستگی دارد. به عنوان مثال بسیاری از مناطق مغز با سالهای زندگی ، ظرفیت بازسازی خود را کاهش می دهند. با این حال ، یک ظرفیت اساسی بازسازی تا زمان مرگ باقی مانده است. انعطاف پذیری سلول های عصبی ضروری است شرط برای یادگیری انواع فرآیندها و همچنین کمک می کند حافظه کارایی. دوره زندگی افراد تعیین می کند که کدام مناطق از مغز به ویژه به شدت مورد استفاده قرار می گیرند. اتصالات سیناپسی در این مناطق بسیار گسترده هستند. بنابراین مغز یک نوازنده در مناطق دیگر غیر از مغز پزشک ارتباطات محکمی دارد. حافظه عملکرد و عملکرد دانش را می توان به عنوان اتصالات سیناپسی نیز درک کرد. بسته به تعداد دفعات استفاده از این اتصالات ، سیستم عصبی بازسازی شده است. به عنوان مثال ، اگر افکار یا حافظه مربوطه مرتباً به هوش بیایند ، اتصالات سیناپسی حافظه و محتوای دانش بیشتر حفظ می شوند. بنابراین مغز با کارایی بیشتری کار می کند و فقط ارتباطاتی را که از نظر تجربی لازم هستند ، حفظ می کند. اتصالات کمتر استفاده شده جای خود را به فضای جدید برای ارتباطات جدید با ارتباط بیشتر می دهد.

بیماری ها و بیماری ها

انعطاف پذیری سلول های عصبی هیچ ارتباطی با ظرفیت بازسازی ندارد. بافت عصبی مرکز سیستم عصبی بسیار تخصصی است هرچه انواع بافت های تخصصی تر باشد ، بازسازی آنها نیز کمتر است. به همین دلیل ، مغز بسیار کمتر قادر به بهبودی از آسیب ها است تا به عنوان مثال ، پوست و بافت در طی التیام زخم. به کودکی، آسیب های مغزی می تواند به مراتب بهتر از پس از اتمام مرحله رشد جبران شود. وقتی بافت عصبی مغز به دلیل کمبود عرضه از بین می رود اکسیژن، آسیب ضربه ای ، یا التهاب، آن بافت عصبی قابل جایگزینی نیست. با این حال ، مغز ممکن است قادر به یادگیری مجدد و در نتیجه جبران کمبودهای مربوط به آسیب باشد. که در ضربه به عنوان مثال ، بیماران مشاهده شده اند که سلولهای عصبی کاملاً عملکردی در مجاورت سلولهای مرده وظایف مناطق آسیب دیده مغز را بر عهده می گیرند.

این کنترل عملکردها از سایر مناطق مغزی ، بیش از هر چیز به آموزش هدفمندی نیاز دارد. بر اساس این همبستگی ها ، توانایی راه رفتن مجدداً در افراد دارای ناتوانی در راه رفتن ثبت شده است ضربه، مثلا. این واقعیت که چنین موفقیت هایی مشاهده شده است مربوط به خاصیت پلاستیکی عصبی مغز به معنای وسیع آن است. بافت عصبی مرده دیگر قابلیت انعطاف پذیری عصبی را ندارد و نمی تواند آن را بازیابد. با این وجود ، انعطاف پذیری عصبی در مناطق سالم مغز باقی می ماند. از دست دادن انعطاف پذیری عصبی را می توان به ویژه در بیماران مبتلا به بیماری های دژنراتیو مغزی درک کرد. در این بیماری های مغزی ، نورون های مغز ذره ذره تخریب می شوند. چنین تخریب ناگزیر با از دست دادن انعطاف پذیری عصبی و در نتیجه نیز با از دست دادن توانایی یادگیری همراه است. بعلاوه آلزایمر بیماری ، شناخته شده ترین بیماری های مغزی با عواقب تخریب شامل بیماری Huntigton و فلج مرتعش. بر خلاف ضربه بیماران ، انتقال عملکردهای فردی به مناطق مجاور مغز به راحتی در زمینه بیماری های تخریب عصبی امکان پذیر نیست.