فیلتر کردن: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

فیلتر کردن مشخص می کند کدام محتوای ادراکی به آگاهی تفکر می رسد. بر اساس ادراکی آنها حافظه و تجربه ، هر شخص دارای فیلترهای تعیین شده فرهنگی و شخصی است. در افراد با جنوناز مغزفیلترها نسبت به یک فرد معمولی تار هستند.

فیلتر چیست؟

فیلتر کردن مشخص می کند که چه محتوای ادراکی به آگاهی تفکر می رسد. انسان ها ، به طور کلی ، آنچه می خواهند بشنوند و می بینند را می شنوند و می بینند. دلیل این امر این است که ادراک انسان با سیستم های فیلتر کننده ای که به ظاهر بی ربط را مسدود می کنند و به افراد اجازه می دهد آگاهانه فقط محرک های مهم آشکار یک موقعیت را تجربه کنند ، مشخص می شود. ارزیابی ارتباط محرک در مغز بر اساس ادراک گذشته ، احساسات مرتبط ، علایق شخصی و ارزشهای فرد. فیلتر از هوشیاری در برابر اضافه بار محرک محافظت می کند. اگر انسان ها آگاهانه همه محرک ها را درک کنند ، در یافتن راه خود از طریق این جنگل محرک ها مشکل دارند. از نظر تکاملی ، عملکرد فیلتر ، به عنوان بخشی مهم از درک ، از اهمیت بالایی نیز برخوردار است ، زیرا اجداد انسان را قادر می سازد که خطرات را راحت تر ارزیابی کنند.

کارکرد و وظیفه

انسان مغز فرکانس ساعت یک کیلوهرتز دارد. از نزدیک متصل است سیناپس با ویژگی های مختلف از طریق فرایندهای شیمیایی اطلاعات را به روشی کارآمد بازیابی می کنند. علاوه بر این ، مغز حدود دو پتابایت ظرفیت ذخیره دارد. این ظرفیت تقریباً 1000 برابر ظرفیت یک کامپیوتر با کارایی بالا دارد. هر یک از سیستم های حسی انسان خاص خود را دارد حافظه فضا. برداشت های حسی بر اساس برداشت های گذشته طبقه بندی ، شبکه ، طبقه بندی ، احساسی ، تلفیقی حسی ، تفسیر شده و با زبان در مغز مرتبط می شوند. عملکرد دستگاه ادراکی انسان نیز به فیلتر کردن بستگی دارد. این فیلتر بر اساس ادراک صورت می گیرد حافظه. هر ثانیه محرکهای بی شماری به انسان سرازیر می شود. درک آگاهانه همه محرک ها از خارج ، ظرفیت آگاهی انسان را بیش از حد مالی می کند. از طریق سیستم فیلتر ، انسان آگاهانه فقط محرک هایی را از دنیای اطراف می گیرد که آنها را معنی دار می داند. برای این منظور ، مغز از بینش ادراکی ، محرکهایی را که بر اساس تجربه آن برای وضعیت فعلی اهمیت دارند ، طبقه بندی می کند. همه محرک های دیگر به سمت ناخودآگاه مهاجرت می کنند و بنابراین فیلتر می شوند. در نتیجه این فیلتر کردن ، مردم آواز پرندگان را درک می کنند ، به عنوان مثال ، اگر در حال حاضر درگیر گفتگوی مهمی هستند ، فقط در پس زمینه یا اصلاً آگاهانه آن را درک نمی کنند. این واقعیت که مردم می بینند این مدل اتومبیل پس از خرید یک ماشین خاص بیشتر از قبل در شهر رانندگی می کند نیز به دلیل فیلتر درک مغز است. مثال اخیر بیش از هر چیز عملکرد ارزیابی را نشان می دهد که مغز با توجه به تمام محرک های درک شده انجام می دهد. هر شخصی شرایط و محرکهای رخ داده در آنها را با توجه به سیستم فیلتر خودش ارزیابی می کند. دیتر پابست ، به عنوان مثال ، تجربه شخصی و اخلاق شخصی خود را به عنوان فیلترهای مرتبط نامگذاری می کند. بنابراین ، علاوه بر تربیت ، مهد کودک، مدرسه و خانه والدین ، ​​حلقه دوستان و فرهنگ نیز بر فیلتر شخصی فرد تأثیر می گذارد. سیستم های ارزشی برای فیلتر شخصی شامل اخلاق و اخلاق ، وجدان ، دیدگاه های ایدئولوژیک و مذهبی ، ایده های عدالت ، دگم یا خرافات است. همچنین منافع فرد عملکرد فیلتر را به خود اختصاص می دهد: به عنوان مثال شغل ، سرگرمی ها و تمایلات. بنابراین فرهنگ و ارزیابی های فرهنگی از برداشت های حسی ، بخشی از فیلتر را تشکیل می دهند. قسمت دیگر توسط تجربیات شخصی و ارزشهای شخصی بر اساس تربیت ، آموزش و تعامل با سایر افراد شکل می گیرد. به گفته زبان شناسان شناختی ، به عنوان مثال ، زبان فیلتر فرهنگی را نشان می دهد. زبان توجه را معطوف می کند: به عنوان مثال ، اگر 100 کلمه مختلف برای برف در یک فرهنگ وجود داشته باشد ، گوینده آن زبان باید دقیقاً برف افتاده را برای مرجع بررسی کند تا گوینده یک زبان که فقط یک کلمه برای برف دارد. از طرف دیگر ، فیلتر تجربی فردی ادراک انسان با احساسات ، انتظارات و ارزش های حافظه ادراکی گره خورده است.

بیماری ها و بیماری ها

در برخی موارد ، فیلتر واقعیت بیماران آسیب دیده مغزی دیگر کار نمی کند. افراد مبتلا سپس بر اساس محتوای حافظه کاملاً مستقل از شرایط فعلی عمل می کنند. اختلالات شدید حافظه معمولاً با این پدیده همراه است. با این حال ، در بیشتر موارد ، افراد مبتلا از این اختلالات حافظه آگاهی ندارند. مغز بیماران بدون ارتباط موقعیتی در لحظه اشتباه جای خود را به خاطرات و ظرفیت ها می دهد. فیلتر واقعیت مغز به طور معمول فقط محتوای مربوط به حافظه را از حافظه بازیابی می کند. در بیماران مبتلا به این اختلال ، مغز دیگر توانایی این روند را ندارد. نه تنها اختلالات جسمی بلکه روانی نیز می تواند با یک فیلتر غلط برداشت ادراک شود. به عنوان مثال ، در مورد روان پریشی ها چنین است. معمولاً فیلترهای مغز کم و بیش به شدت تنظیم می شوند و به شناختن تنها موارد مرتبط با جریان تحریک و برداشت کمک می کنند. در افراد با جنون، فیلترها بسیار تارتر تنظیم می شوند. به همین دلیل ، محرک ها و انجمن های کنترل نشده آنها را سرازیر می کند. هوشیاری روزمره شخص به دلیل فیلترها نسبتاً سخت است. که از یک فرد با جنون or اسکیزوفرنیااز طرف دیگر ، به دلیل وضوح فیلتر کم ، بسیار پویا و سرزنده است. این ارتباط به ارتباط بین نبوغ و جنون اشاره دارد ، همانطور که نوابغ همیشه گفته اند. بنابراین ، فیلترهای یک شخص خلاق نسبت به افراد غیرخلاق نیز برای ارتباط بازتر است.