عضله استرنوکلئیدوماستوئید: ساختار ، عملکرد و بیماری ها

عضله استرنوکلئیدوماستوئید همچنین به عنوان بزرگ شناخته می شود سر ترنر و یکی از سطوح شکمی است گردن عضلات واقع شده بین استرنوم، پایه جمجمه، و ترقوه عملکرد اصلی عضلات دو طرفه خم شدن جانبی عضله است سر به سمت شانه ، که با انقباض یک طرفه امکان پذیر است. ضایعات عصب اکسسوریوس عملکرد عضله را تا حد فلج مختل می کند.

عضله استرنوکلئیدوماستوئید چیست؟

عضلات اسکلتی را می توان به گروه های مختلف عضلانی تقسیم کرد. یکی از آنها گروه گردن عضلات در میان شکمی واقع شده است گردن عضلات بزرگ است سر ترنر ، همچنین به عنوان عضله استرنوکلئیدوماستوئید شناخته می شود. این عضله به زبان عامیانه به عنوان نیکر سر شناخته می شود و بین آن قرار دارد استرنوم، ترقوه و پایه آن جمجمه. لایه سطحی عضلات دهانه رحم شکمی را تشکیل می دهد. عضله اسکلتی در دو طرف گردن قرار دارد. بنابراین ، هر شخص در واقع دارای دو عضله استرنوکلئیدوماستوئیدی است. عضله سمت راست عضله دژنرون استرنوکلئیدوماستوئید و عضله سمت چپ عضله شوم استرنوکلئیدوماستوئید نامیده می شود. هر یک از این عضلات دارای دو سر مجزا هستند: caput laterale و caput ventrale. هر دو سر هر کدام به طور مایل به سطح جانبی گردن می روند. در جایی که عضله به ترقوه متصل است ، گاهی اوقات باز می شود و در نتیجه باز می شود عضله ذوزنقه در سمت بازو استخوان مرتبط است. در موارد جداگانه ، دو عضله کاملاً ذوب شده اند ، اما هر دو عملکرد صحیحی دارند.

آناتومی و ساختار

عضله استرونوکلئیدوماستوئید عصب حرکتی را از عصب اکسسوریوس دریافت می کند و همچنین شاخه های عصبی را از بخش های C1 تا C3 و C4 شبکه گردنی دریافت می کند. خون تأمین توسط راموس استرنوکلئیدوماستوئید انجام می شود. سر شاخه عضله از لبه فوقانی و سطح قدامی ترقوه داخلی سرچشمه می گیرد و از آنجا در رشته های آپونوروتیک گوشتی به طور عمودی به سمت بالا گسترش می یابد. سر caput عضله هر کدام از سطح قدامی عضله استرنای بلوغ منشأ می گیرد استرنوم و با الیاف در جهت جمجمه ، جانبی و پشتی کشیده می شود. بین ریشه مربوطه دو سر عضله در هر طرف یک شکاف مثلثی وجود دارد. فقط در دوره بعدی ، در وسط گردن قرار می گیرد و به عضله ای از عضلات می رسد ، که باعث می شود یک شکم عضله گرد ضخیم ایجاد شود. عضله استرنوکلئیدوماستوئید در فرایند ماستوئید جانبی و در نتیجه در استخوان گیجگاهی قرار می گیرد. عضله از طریق مسیر خود ، ناحیه گردن جانبی را به مثلث تقسیم می کند. به مثلث جانبی گردن ، trigonum colli laterale نیز گفته می شود. مثلث قدامی گردن ، مثلث مثلثه است.

عملکرد و وظایف

چرخش بزرگ سر از نظر حرکت بدن چندین نقش دارد. از طریق گیرنده موتور اعصاب، دستورات انقباض را به قسمت انتهایی حرکتی عضله می دهد که از قسمت مرکزی گرفته شده است سیستم عصبی. وقتی عضله به طور یک طرفه منقبض می شود ، سر به صورت جانبی به سمت شانه متمایل می شود. این منجر به خم شدن جانبی یا خم شدن جانبی سر در جهت شانه می شود. در همان محور حرکت ، امتداد جانبی مخالف قرار دارد ، که توسط عضله استرونوکلئیدوماستوئید نیز انجام می شود و مربوط به یک کشش جانبی جزئی از سر است. پسوند تقریباً حالت خمش را تقریب می بخشد زیرا به سمت عقب هدایت می شود. بعلاوه ، وقتی عضله منقبض می شود ، سر به طرف مقابل می چرخد ​​، به این معنی که عضله اسکلتی نیز در چرخش سر مشارکت می کند. هنگامی که سر ثابت است ، دو چرخش دهنده عملکرد خود را تغییر می دهند و با هم عضلات جانبی تنفسی می شوند. بنابراین ، وقتی سر ثابت است ، عضلات استرنوکلئیدوماستویید راست و چپ هر کدام عضله را تغییر می دهند حجم حفره قفسه سینه از طریق انقباض آنها و تمدد اعصاب، اجازه می دهد تا افزایش یابد تنفس. برخلاف عضلات واقعی تنفسی ، لزوماً حیاتی نیستند. علاوه بر عضله sternocleidomastoidei ، عضلات سینه و عضلات شکمی عضلات جانبی تنفسی هستند و به همین ترتیب از الهام و انقضا پشتیبانی می کنند ، اما آنها را به طور خودکار انجام نمی دهید.

بیماری

مانند سایر عضلات ، عضله استرنوکلئیدوماستوئید نیز می تواند تحت تأثیر فلج قرار گیرد. اگر چرخنده بزرگ سر فلج شود ، خم شدن جانبی سر به سمت شانه دیگر امکان پذیر نیست. فلج عضله معمولاً به دلیل ضایعه عصب اکسس است. به عنوان مثال چنین ضایعه ای می تواند در اثر تصادف ایجاد شود. علت دیگر ضایعه ای است که به دنبال فشرده سازی ایجاد می شود ، یعنی صدمه به عصب متعاقب گرفتار شدن. آسیب فشار نیز می تواند مربوط به تومور باشد. علاوه بر این، التهاب عصب می تواند رهبری به شکست جزئی یا کامل آن. در مورد سوء تغذیه، مسمومیت و عفونت ها. فلج عصب نیز می تواند در زمینه پولیروپاتی، که خود را به صورت فلج چرخش بزرگ سر نشان می دهد. علل ذکر شده تا این مرحله در محیط است سیستم عصبی. با این حال ، اتصال عضله به مرکز سیستم عصبی همچنین می تواند توسط ضایعات موجود در سیستم عصبی مرکزی مورد علاقه قرار گیرد. به عنوان مثال چنین ضایعه ای می تواند بر روی آن تأثیر بگذارد نخاع بخشهای C1 تا C3 و مربوط به تصادف ، مربوط به انفارکتوس نخاع ، مربوط به تومور یا التهاب-مربوط. در شرایطی که التهابفلج های مرتبط ، باید بین عفونت های ناشی از میکروارگانیسم ها و بیماری های خود ایمنی مانند ام اس. از طرف دیگر ، در ALS ، نورون های حرکتی مرکزی ذره ذره تحلیل می روند. این پدیده منجر به فلج تدریجی کلیه عضلات می شود. نورونهای حرکتی مرکزی برای هر نوع حرکتی بسیار مهم هستند. بنابراین ، انحطاط تدریجی آنها منجر به از دست رفتن تدریجی هر عملکرد ارادی ، بلکه عملکرد حرکتی رفلکس می شود. به طور کلی ، فلج عضله استرونوکلئیدوماستوئید می تواند دلایل زیادی داشته باشد و باید همیشه از نظر عصبی روشن شود.