عضله مورب فوقانی: ساختار ، عملکرد و بیماری ها

عضله مایل فوقانی عضله عضله خارجی چشم است که یکی از عضلات اسکلتی است و توسط عصب چهارم جمجمه عصب می شود. عضله برای نگاه به سمت پایین چشم ضروری است و با سایر ماهیچه های عضله خارجی چشم ارتباط برقرار می کند. فلج عضله منجر به استرابیسم با دید دوتایی می شود.

عضله مایل برتر چیست؟

از منظر زیست شناسی تکاملی ، از انسان به عنوان موجودی کنترل شده توسط چشم یاد می شود. بر این اساس ، زیست شناسان تکاملی طرفداری می کنند که بشر در طول تاریخ اساساً به درک بصری خود متکی بوده و تصویری از محیط اطراف خود را شکل داده و به محیط پاسخ می دهد. بنابراین ، حرکات چشم سهم خود را در زنده ماندن گونه های انسانی ایفا کرده اند. حرکات چشم یک کنش متقابل پیچیده است انقباضات عضلات مختلف عضلات چشم از چندین عضله اسکلتی تشکیل شده است. یکی از این موارد عضله مایل فوقانی است که به آن عضله مایل فوقانی نیز می گویند. در حیوانات گاهی از این عضله به عنوان عضله obliquus dorsalis یا عضله پاتتیکوس یاد می شود. عضله یک عضله اسکلتی از عضله خارجی چشم است که شامل عضلات راست راست ، رکتوس جانبی ، رکتوس تحتانی ، رکتوس میانی و عضلات مایل تحتانی نیز می باشد. تمام حرکات چشم در انسان توسط عضلات خارجی چشم آغاز می شود.

آناتومی و ساختار

عضله مورب فوقانی از استخوان اسفنوئیدال ، پریوربیتا و غلاف دورال روی آن بوجود می آید عصب باصره. عضله حرکتی از طریق musculus rectus medialis در جهت منقار کشیده می شود. در لبه مداری ، تاندون عضله سوراخ می کند بافت همبند از تروخئال ، که به شکل هیپوموکلئون برای هدایت کشش عضله عمل می کند. در جهت خلفی ادامه می یابد ، عضله مایل فوقانی در ربع فوقانی زمانی کره کره چشم قرار دارد ، جایی که پشت را به خط استوا در سراسر ماسوره تنظیم می کند. عصبش حرکتی عضله با عصب تروکلئار داده می شود که عصب چهارم جمجمه است. مثل همه موتورهای دیگر اعصاب، این عصب به طور انحصاری فیبرهای حرکتی را حمل نمی کند ، بلکه به قطعات حسی نیز مجهز است. از طریق قسمتهای حساس آوران ، اطلاعات موقعیت و لحن از دوکهای عضله و دستگاه تاندون گلژی عضله به طور دائمی به مرکز ارسال می شود سیستم عصبی. به عنوان یک عضله اسکلتی ، عضله مایل فوقانی متشکل از رشته های عضلانی واقعی است که انقباض و برخی از بافت های کمکی مانند یک پوست را ایجاد می کند. بافت همبند لایه بیرونی به شکل فاشیا.

عملکرد و وظایف

عملکرد اصلی عضله مورب فوقانی پایین آوردن یا فشار دادن چشم است که با چرخش چشم به سمت داخل و خفیف همراه است ربایش. از نورد به داخل نیز به عنوان incycloduction یاد می شود. به لحاظ جمع کردن، عضله کاملاً یک فشار دهنده است. با افزایش نگاه به بیرون ، چرخش چشم به سمت داخل افزایش می یابد. همراه با سایر عضلات عضله خارجی چشم ، عضله مایل فوقانی مسئول تمام حرکات چشم است. انسان ها دارای چهار عضله چشمی مستقیم و دو مایل هستند که به روشی پیچیده برهم کنش می کنند. بنابراین عضلات خارجی چشم از طریق انقباض هماهنگ کلیه حرکات چرخشی چشم را از همه جهت انجام می دهند. علاوه بر این ، تمام عضلات خارجی چشم با هم اطمینان حاصل می کنند که موقعیت های چشم رابطه پایداری با یکدیگر دارند. عصب حلقوی باعث انقباض عضله مورب فوقانی می شود. سایر عضلات چشم عضله خارجی چشم دستورات خود را از قسمت مرکزی دریافت می کنند سیستم عصبی از طریق عصب oculomotor و عصب abducens ، یعنی جمجمه سوم و ششم اعصاب. در حالت استراحت ، یعنی بدون انقباض عضلانی فعال عصب ، لحن اصلی عضلات خارجی چشم اطمینان از عدم تاب خوردن چشم دارد.

بیماری

نارسایی عصب تروکلئار باعث از بین رفتن عضله مایل فوقانی می شود ، بنابراین بر وضعیت چشم در حالت استراحت تأثیر می گذارد. به شرطی که سایر عضلات عضله چشم خارجی هنوز عملکردی داشته باشند ، چشم آسیب دیده پس از شکست عضله مایل فوقانی توسط تن عضلات چشم که هنوز هم فعال هستند ، به سمت بالا چرخانده می شود. فلج تروکلئار و از نظر بالینی با استرابیسم و ​​دوبینی مربوط به آن از نظر دوبینی همراه است. انحراف بالایی چشم آسیب دیده به عنوان هایپرتروپی نیز شناخته می شود. انحراف همزمان نگاه از درون ، ازوتروپیا نامیده می شود. نورد خارج از محور ساژیتال به دلیل فلج مجدداً مربوط به دایره حلقوی است. در صورت فلج عضله مایل فوقانی ، تصاویر دوتایی به ویژه در محور عمودی رخ می دهد که به ویژه با نگاه به سمت پایین به طرف مقابل سالم تحریک می شوند. اغلب ، بیماران مبتلا به چنین فلج عضلانی چشمی ، خود را کج می کنند سر به طرف سالم برای جبران تصاویر دوگانه و نقص عملکردی. این علامت با نام تورتیکولیس چشمی نیز شناخته می شود. فلج عصب تأمین کننده موتور و در نتیجه فلج عضله مایل فوقانی در اثر آسیب التهابی آسیب زا ، مربوط به کمبود ، ناشی از تومور ، مربوط به فشرده سازی یا باکتری یا خود ایمنی به بافت عصبی منجر می شود. در صورت آسیب یک طرفه جدا شده به عصب تأمین کننده ، علائم فلج دقیقاً در طرف مقابل طرف واقعاً آسیب دیده به دلیل ویژگی های آناتومیکی آن رخ می دهد. فراتر از فلج ، مداخلات درمانی در عضله مایل فوقانی باید مجاورت محل قرارگیری گسترده آن با قسمت خارجی را در نظر بگیرد. گرداب رگ. نزدیکی عضله به این مورد رگ آسیب عروقی را به ویژه در طی اقدامات جراحی در این منطقه محتمل می کند.