خودشیفتگی: علل ، علائم و درمان

اختلال شخصیتی خودشیفتگی، یا خودشیفتگی، یکی از اختلالات روانی است که با شخصیتی به خصوص قوی و غیر انطباقی همراه است. به نظر می رسد خودشیفته بسیار خودپسند است ، اما در واقع عزت نفس بسیار پایینی دارد و همیشه به دنبال شناخت است.

خودشیفتگی چیست؟

La اختلال شخصیت به دلیل افسانه نرگس نامگذاری شد ، او چنان عاشق تأملات خود است که عشق پوره اکو را نه می شناسد و نه می تواند آن را بازگرداند. او بر اثر ناامیدی از اینکه نتواند به بازتابش برسد می میرد. اکنون می توان فرض کرد که شخصیت خودشیفته با خود بزرگجذب. با این حال ، به همین سادگی نیست ، اختلال شخصیتی خودشیفتگی یک اختلال روانی پیچیده با بسیاری از علائم است. افراد مبتلا از عدم پذیرش شدید درونی خود ، همراه با عزت نفس بسیار پایین رنج می برند. در خارج ، به دلیل جستجوی مداوم آنها برای تحسین و شناخت ، این امر به عنوان اعتماد به نفس بیش از حد ، استکبارستیزی و به نظر می رسد که افراد مبتلا خود را بسیار جدی می گیرند.

علل

اختلال شخصیتی خودشیفتگی یک اختلال روانی پیچیده است که تا حدود زیادی شبیه به علامت شناسی مرزی است. با این حال ، افراد خودشیفته از نظر راه های مهم با مبتلایان به مرز فرق دارند. به عنوان مثال ، آنها معمولاً کنترل تکانه بسیار خوبی دارند و از رفتارهای خود تخریبی رنج نمی برند. با این حال ، تشابه بین این دو اختلال در علل آنها مشهود است. هر دو اختلال زودرس هستند کودکی و به دلیل توجه کافی یا بیش از حد والدین بوجود می آیند. این تجربیات آسیب زا در بزرگسالی در عدم اعتماد به نفس و جستجوی بیش از حد برای شناسایی با اجبار به انجام عمل تکرار می شوند و در محیط تولید مثل می شوند. با این وجود باید گفت که افراد مبتلا معمولاً از رفتار خود بی اطلاع هستند و بنابراین نمی توان گفت که عمداً از جانب فرد عمل کرده اند.

علائم ، شکایات و علائم

خودشیفتگی در درجه اول در عزت نفس بسیار افزایش یافته است. خودشیفته به خودش باور دارد که خاص و منحصر به فرد است. این نتیجه باعث تثبیت شدید خود و تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران می شود. دروغ و خودفریبی اغلب بخشی از تصویری است که فرد خودشیفته سعی در حفظ آن از خود دارد. مهارت های اجتماعی در این روند از بین می روند. بنابراین ، افراد با خودشیفتگی اختلال شخصیت توانایی همدلی کمتری دارند. در روابط بین فردی ، آنها به هیچ وجه قادر به جبران احساسات نیستند. بنابراین ، خودشیفتگان اغلب ظاهر می شوند سرد و نسبت به اطرافیان خود مغرور است. اشتیاق به اهمیت می تواند به دو شکل بروز کند: بنابراین ، فرد خودشیفته یا می تواند به طور مداوم مهارت های (فرضی) خود را به رخ بکشد یا بسیار متواضع باشد. در عین حال ، افراد خودشیفته غالباً رویاها و خیالاتی درباره پول و مقام دارند. رفتار آنها بر این اساس طراحی شده است. انتظار افراد دیگر بر اساس این ایده است که آنها برای برآوردن نیازهای خودشیفته در آنجا هستند. بر این اساس ، افراد خودشیفته از افراد دیگر استفاده می کنند. آنها بعضی اوقات واکنش های شرورانه ای نشان می دهند که انتظاراتشان برآورده نشود. طغیان و انتقام عصبانی رخ می دهد. بر این اساس ، خودشیفتگان به راحتی خشمگین می شوند. خودشیفتگان نیز مستعد حسادت هستند و همچنین معتقدند که دیگران به آنها حسادت می کنند.

تشخیص و دوره

تشخیص خودشیفتگی اختلال شخصیت الگوی بررسی را برای همه اختلالات روانی دنبال می کند و در کلینیک سرپایی یک بیمارستان روانپزشکی انجام می شود. خودآزمایی را می توان در اینترنت یافت ، اما آنها اعتبار ممکن است مورد تردید قرار گیرد ، خصوصاً اینکه این آزمایشات می تواند فقط چند جنبه از رفتار و فقط چند علامت را پوشش دهد. تشخیص دقیق اختلال شخصیت معمولاً چندین ساعت طول می کشد و شامل مصاحبه های شخصی با یک درمانگر و همچنین تکمیل پرسشنامه های متعدد است. این تشخیص دقیق برای اینکه بتوانید یک تشخیص خاص ایجاد کنید ، علائم جداگانه قوی و در نتیجه الگوی دقیق اختلال را تشخیص دهید ، مهم است. فقط در این صورت است که یک فرد می تواند درمان آغاز شود مانند همه اختلالات شدید شخصیتی ، خودشیفتگی به طور کامل قابل درمان نیست ، اما می توان به فرد آسیب دیده کمک کرد رهبری یک زندگی عاری از علائم

عوارض

شخصیت های خودشیفته تقاضای زیادی از خود و محیطشان دارند. ظاهر باشکوه و حساسیت شدید آنها نسبت به انتقاد ، برخورد با افراد دیگر را دشوار می کند. به طور خاص ، مبتلایان به تظاهرات عظیم خودشیفتگی معمولاً هنگامی که تأیید و شناختی را که از اطرافیان خود می خواهند ، دریافت نمی کنند ، تیک تیک می شوند یا عصبانی می شوند. اگرچه تمایل به تعلق وجود دارد ، اما عدم همدلی باعث درگیری های اجتماعی مکرر می شود. در نتیجه ، افراد خودشیفته طرد شدن از سوی همسالان خود را تجربه می کنند و منزوی می شوند. از طرف دیگر ، کسانی که دچار خودشیفتگی آسیب پذیر هستند ، غالباً بیش از حد تعدیل می شوند و از کمبود ارزش شخصی رنج می برند. آنها همچنین تعامل با دیگران را به دلیل اضطراب اجتماعی و ترس از طرد شدن ، چالش برانگیز می دانند. آنها تمایل دارند رفتارهای اجتنابی از خود نشان دهند. در نتیجه مشکلات اجتماعی ناشی از این ساختار شخصیتی ، افراد مبتلا ممکن است رشد کنند افسردگی or اختلالات اضطرابی. به ندرت ، آنها تمایل به رفتار اعتیاد آور نیز دارند. عمق روانشناسی روان درمانی و روانکاوی به افراد آسیب دیده کمک می کند تا با مشکلات خاص خود بهتر کنار بیایند. هدف ایجاد ثبات عزت نفس است. با این حال ، الگوهای رفتاری عمیق است و درمان آن دشوار است. حتی در درمان، درگیری ها ممکن است به دلیل تجارب شکایت بوجود آیند.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

مشکل خودشیفتگی این است که فرد مبتلا هیچ گونه بینشی در ساختار شخصیت خودشیفته خود ندارد. بنابراین وی این نیاز را به درمان نمی داند. دنیای دیگر او اغلب از رفتار خودشیفته رنج می برد. بنابراین غیر معمول نیست که قربانیان خودشیفته به دنبال درمان می روند. یک اختلال شخصیت خودشیفته غیرقابل درمان در نظر گرفته می شود. درست است که رنج یک فرد خودشیفته می تواند زیاد باشد. اما بیشتر اوقات او هنوز به یک درمانگر مراجعه نمی کند. افراد دیگر جرات پیشنهاد نمی کنند درمان به او. آنها باید با واکنشهای متناظر حساب کنند. یکی از ویژگی های یک خودشیفته کمبود بینش کامل وی ، همراه با عدم تمایل به تغییر است.

درمان و درمان

درمان اختلال شخصیت خودشیفته شامل روان درمانی است معیارهای و بسته به شدت و بیان علائم ، داروهای روانگردان. درمان علائم و مشکلات همزمان نیز مهم است. برای مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته ، این موارد در درجه اول است افسردگی و سو drug مصرف مواد مخدر. به عنوان یک قاعده ، بیمار می تواند تعیین کند که کدام نوع روش درمانی بیشتر به او مناسب است: بستری یا سرپایی. عمق روانشناختی ، روانکاوی یا رفتاری. با این حال ، تشخیص و ارزیابی نیاز به درمانی که در آنجا انجام می شود ، نقش عمده ای در یافتن درمان مناسب دارد. اگر مشخص شود که بیمار به دلیل شدت علائم خود به چندین هفته بستری درمانی نیاز دارد ، معیارهای معمولاً مثر نیستند. یک عامل پیچیده اضافی در جستجوی یک درمانگر این است که بسیاری از روانشناسان احساس می کنند بیش از حد دچار اختلالات شدید شخصیتی شده اند و افراد مبتلا را در پرونده بیمار خود وارد نمی کنند ، به طوری که آنها در انتخاب روش درمانی مناسب از نظر تئوری امکان کار بسیار کمتری دارند. فرد مبتلا برای اینکه بتواند موفقیت درمانی را آغاز کند ، باید فشار قابل توجهی از رنج را نشان دهد که وی را به همکاری ترغیب کند. درمان اجباری یا مداخله روانشناختی برخلاف میل بیمار یا در صورت عدم انگیزه کافی نویدبخش نیست و از این نظر انجام نمی شود.

چشم انداز و پیش آگهی

پیش آگهی برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته بسیار متفاوت است. بنابراین ، به طور کلی ، افرادی که تحت درمان هستند ، پیش آگهی بهتری دارند. توانایی یادگیری خودآگاهی مناسب بسیار مهم است. علاوه بر این ، روابط پایدار بین فردی که اجازه می دهد درجه بالایی از اعتماد و تأمل ایجاد شود ، و همچنین تجارب شخصی موفقیت که ناشی از مهارت های شخصی است ، نیز مفید تلقی می شوند. این عوامل بر خودشیفتگی تأثیر مطلوبی دارند ، زیرا فرد مورد نظر را به خوبی از توانایی های خود آگاه می کند و او را با عواقب اعمال خود مقابله می کند. خودشیفتگان غیرقابل دسترسی پیش آگهی بسیار بدتری دارند. این امر به ویژه در مورد افرادی که بسیاری از نارسایی ها را تجربه می کنند و برای درمان در دسترس نیستند ، اغلب در این موارد تشدید می شود الکل و دیگر داروهایبر این اساس ، خودشیفتگی به معنای عزت نفس بالا درک شده واقعاً تجربه می شود. اما واقعیت با این تصویر از خود مطابقت ندارد. در مورد افراد خودشیفته نیز این خطر وجود دارد که شکست شدید آنها را چنان ناامید کند که دچار دوره های افسردگی شوند. از طرف دیگر ، این خرابی های شخصی اغلب توسط بیماران به عنوان دلیل مراجعه به درمانگر ذکر می شود.

پیشگیری

اختلال شخصیت خودشیفته به خودی خود قابل پیشگیری نیست. عشق و توجه والدین و مداخله به موقع ، در صورت لزوم ، مهمترین کلید پیشگیری هستند.

مراقبت پس از آن

افرادی که به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا هستند ، معمولاً باید در طول زندگی خود بر روی خود کار کنند تا از بین خودشیفتگی طبیعی و اغراق آمیز عبور کنند. درجه بالایی از تمایل بیمار برای شرکت فعال در معالجه و مراقبت های بعدی اغلب تأثیرات مثبتی در رشد فردی بیشتر دارد. درمانگران معمولاً در مرحله آخر ، استراتژی هایی را برای مراقبت های بعدی با بیماران خود تدوین می کنند روان درمانی. این اغلب شامل این موضوع است که چگونه افراد مبتلا می توانند موفقیت درمانی را حفظ کنند. بعد از بستری درمانی ، کلینیک ها برنامه های ویژه ای را برای حمایت از بیماران خود در دوره پس از ترخیص ارائه می دهند. اینها معمولاً خدمات سرپایی هستند که برای سهولت انتقال از درمانگاه به زندگی روزمره طراحی می شوند. در این چارچوب ، می توان از رویکردهای درمانی مختلفی استفاده کرد ، به عنوان مثال گروه های بحث ، آموزش روانی برنامه ها یا بحث های فردی با روانپزشک یا روان درمانگر. مراقبت های بعدی نیز ممکن است شامل حمایت یا همراهی توسط یک مددکار اجتماعی باشد. اختلال شخصیت خودشیفته در هر بیمار به یک اندازه شدید نیست. بنابراین ، مراقبت های بعدی نیز می تواند از نظر شدت متفاوت باشد ، به عنوان مثال با تنظیم دفعات بحث.

در اینجا کارهایی است که می توانید خودتان انجام دهید

خودشیفتگان اغلب با همدلی با دیگران همدلی دارند. بنابراین ، اگر آنها آگاهانه به موضوع همدلی بپردازند ، می تواند مفید باشد. به عنوان مثال ، اگر فردی واکنش متفاوتی از آنچه انتظار می رود نشان دهد ، می تواند مکث کند و نحوه پیش رفتن اوضاع را از دید شخص مقابل بررسی کند. غالباً ، مردم احساس می کنند خودشیفته ها کور شده اند زیرا شرایط را کاملاً متفاوت درک می کنند. عدم درک خودشیفته اغلب کار را حتی برای آنها دشوارتر می کند یا عصبانیت را برمی انگیزد. خودشیفتگان اغلب باید یاد بگیرند که چنین واکنشهای ناسزایانه و صدمه دیده ای از سوی دوستان ، آشنایان و اعضای خانواده را قانونی دانسته اند. برخی از افراد خودشیفته تمایل دارند افراد دیگر را دستکاری کنند. این نفوذ به هیچ وجه نباید مخرب باشد - به طور معمول هدف این است که دیگران را خشنود کند و خود را در مرکز توجه قرار دهد. وسیله ای که اغلب استفاده می شود این است که افراد دیگر را به خود وابسته کنید. اگر خودشیفته مستعد چنین رفتارهایی است ، باید از الگوهای خود آگاه شود. سپس می تواند دلیل رفتار خود را به شیوه ای خاص و مناسب بودن قصد را در نظر بگیرد. گروه های خودیاری می توانند به پشتیبانی این بازتاب کمک کنند. اینترنت امکان درخواست نظر به صورت ناشناس را فراهم می کند - به عنوان مثال ، در مورد شرایط معمولی که فرد مبتلا نمی تواند خود را جای دیگران قرار دهد.