حساسیت پروتوپاتیک: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

حساسیت پروتوپاتیک اصطلاحی است که برای توصیف ادراک ناخالص به عنوان یک کیفیت حسی مورد استفاده قرار می گیرد پوست که تهدیدهای حوزه حیاتی را تشخیص می دهد. بعلاوه درد و در نتیجه دما ، انسان محرکهای مکانیکی را درک می کند که به مرکز حرکت می کنند سیستم عصبی از طریق تراکتوس اسپینوتالامیکوس. شکایات همراه اغلب از نشأت می گیرند اسکلروز متعدد.

حساسیت پروتوپاتیک چیست؟

حساسیت پروتوپاتیک اصطلاحی است که برای توصیف ادراک ناخالص به عنوان یک کیفیت حسی مورد استفاده قرار می گیرد پوست که تهدیدهای حوزه حیاتی را تشخیص می دهد. بعلاوه درد و دما ، انسان محرکهای مکانیکی را از این طریق درک می کند. حساسیت را می توان با توجه به ماهیت محرک ، محل تحریک ، انتقال از مرکز و سیم کشی به مناطق مختلف هسته ای ، تقسیم کرد. گروه دوم شامل حساسیت پروتوپاتیک ، حماسه و حس حساسی است. حساسیت پروتوپاتیک همچنین به عنوان درک ناخالص شناخته می شود و همه را در بر می گیرد پوست احساساتی که نشان دهنده تهدید حوزه حیاتی است. این موارد شامل دردها ، برداشت های حرارتی و برداشت های مکانیکی ناخالص است. احساس درد مربوط به درک از است درد، برداشت مجدد برای درک دما و برداشت مکانیکی برای درک محرکهای مکانیکی مانند فشار. سلول های حسی درگیر در پوست یا گیرنده های قلب ، گیرنده های مکانیکی یا گیرنده های حرارتی هستند. این سلولهای حسی انتهای عصب باز هستند که محرک دریافت کرده و آن را به تحریک بیوالکتریک تبدیل می کنند. آنها تهدید حوزه حیاتی را به زبان مرکز ترجمه می کنند سیستم عصبی. گیرنده ها یک تشکیل می دهند پتانسیل عمل فقط هنگامی که از یک آستانه محرک خاص فراتر رود.

کارکرد و وظیفه

حس پوست یا لمس یکی از پنج سیستم حسی موجود در ارگانیسم انسان است. به لطف پوست ، انسان به محرک های خارجی مانند فشار ، لمس ، دما و درد حساس است. در ارتباط با پوست ، ویژگی های حسی فعال و منفعل از هم متمایز می شوند. خصوصیات فعال در لمس کردن نقش دارند و حس لامسه نامیده می شوند. خصوصیات منفعل تحت اصطلاح لمسی است. علاوه بر درک خوب ، پوست قادر به درک درشت است. درک خوب مربوط به دقت لمسی و در نتیجه حساسیت حماسی است ، زیرا برای مسئولیت های فعال حس پوست تعیین کننده است. از طرف دیگر ، درک درشت پوست به انسان اجازه می دهد مغز برای شناسایی تهدیدات حوزه حیاتی خود و در کیفیت منفعل سیستم نقش دارد. درد ، دما و محرکهای مکانیکی تا حد آستانه قابل تحمل هستند. بدن آنها را بالاتر از این آستانه به عنوان یک تهدید آشکار تشخیص می دهد. انتقال کلیه اطلاعات پروتوپاتیک سپس توسط تراکتوس اسپینوتالامیکوس. بسته های فیبر این عصب آوران مربوط به تراکتوس اسپینوتالامیکوس lateralis برای درک درد و درک دما و به سمت tractus spinothalamicus قدامی برای درک برداشت های لمس ناخالص و برداشت های لمسی. آوران های تراکتوس اسپینوتالامایکوس بلافاصله پس از ورود به ماسوره قدامی عبور می کنند نخاع و به طرف مقابل تغییر مسیر دهید. برداشت های پروتوپاتیک از نظر پلی نورونی به هم متصل شده اند. اولین نورون سیم کشی در ستون فقرات قرار دارد گانگلیون. نورون دوم در شاخ خلفی واقع شده است نخاع. بلافاصله پس از تغییر از نورون اول به نورون دوم ، آورنده به طرف مقابل عبور می کند. در این طرف ، مسیر طناب قدامی به داخل می رود مغز استخوان. به عنوان lemniscus spinalis ، مسیر به سمت ادامه می یابد تالاموس. در هسته ventralis posterolateralis آن تغییر به نورون سوم صورت می گیرد. آکسون های این نورون سوم از طریق کپسول اینترنا در قشر مغز (قشر مخ) گسترش می یابد. سوئیچ چهارم در قشر حسی (شکنج پس از مرکز) اتفاق می افتد ، که درک آگاهانه را تأمین می کند. تاکنون همه اطلاعات پروتوپاتیک آگاهانه درک نشده اند. مغز توسط بیش از حد محرک ها بیش از حد بار می شود. احتمالاً به همین دلیل ، گیرنده های پروتوپاتیک تولید نمی کنند پتانسیل عمل برای انتقال به آگاهی تا رسیدن به یک آستانه خاص.

بیماری ها و شکایات

ضایعات مسیرهای پروتوپاتیک نگران کننده مغز و اعصاب است. بیشتر موارد شامل ضایعات دستگاه اسپینوتالامای جانبی و قدامی است. ضایعه جدا شده از مجاری قدامی یا جانبی به دلیل رابطه فضایی نزدیک تقریباً غیرممکن است. اگر یکی از مسیرها آسیب دیده باشد ، تقریباً همیشه همه برداشت های پروتوپاتیک از بین می رود. در موارد منفرد ، ادراکات به شدت محدود است. موقعیت ضایعه می تواند در هر سطح بین نورون اول و چهارم باشد. صرف نظر از این ، کمبود درک پروتوپاتیک را می توان به طور انحصاری در سمت بدن مرتبط با نورون اول تشخیص داد. احساس لمسی لزوماً در ضایعات این نوع اختلال ایجاد نمی کند. بنابراین ، اگرچه نمونه برتر حس پوستی قادر به لمس فعال و احساس منفعل برداشت ها است ، اما ضایعات حس پوستی ممکن است بسته به موقعیت آنها در مرکز متفاوت باشد. سیستم عصبی. کیفیت های ادراکی فعال پوست با حساسیت منتقدانه مطابقت دارد. این درک خوب به روشی متفاوت از حساسیت پروتوپاتیک سیم کشی می شود. در موارد جداگانه ، ضایعات ممکن است بر روی هر دو کیفیت حسی تأثیر بگذارد. یک بیماری با هر دو ضایعه پروتوپاتیک و اپیریکیتیک است اسکلروز متعدد (خانم). این بیماری خود ایمنی باعث ایجاد ایمونولوژیک می شود التهاب در بافت عصبی مرکزی و می تواند آسیب دائمی ایجاد کند. پارستزی پروتوپاتیک یکی از علائم اولیه بیماری است. به عنوان مثال ، ممکن است یک بیمار MS درک کند سرد آب as سوزاندن داغ است و ممکن است برعکس همین امر نیز صادق باشد. ساده ترین لمس ممکن است بعد از ضایعات مرتبط با MS در سیستم عصبی مرکزی دردناک تلقی شود. احساس سنگینی در اندامها نیز در رابطه با ادراک حس عمقی قابل تصور است. ام اس تنها بیماری عصبی نیست که بر درک پروتوپاتیک تأثیر دارد. با این وجود ، این یکی از بیماری های شایع با اختلال پروتوپاتی است.