تاکی کاردی در یائسگی | دلایل تاکی کاردی

تاکی کاردی در یائسگی

یائسگی درست قبل و بعد از آخرین قاعدگی در زنان است که تغییرات هورمونی رخ می دهد. برای برخی از زنان این دوره از 40 سالگی آغاز می شود و تقریباً برای همه آنها حداکثر در 58 سالگی به پایان رسیده است. مهمترین تغییر کاهش تولید استروژن توسط تخمدان، که همچنین شکایات مختلف در اصطلاح climacteric (اصطلاح پزشکی برای) را توضیح می دهد يائسگي).

استروژن چرخه قاعدگی را تنظیم می کند و تأثیرات مهم دیگری مانند متابولیسم استخوان دارد. در نتیجه این تغییر ، سالهای یائسگی با شکایات مختلفی مشخص می شود ، که از نظر پزشکی از آنها به عنوان سندرم اقلیم یاد می شود. این گرگرفتگی ، تپش قلب ، تعریق ، اختلالات خواب ، خلق و خوی افسردگی ، خشکی و عفونت های واژن ، عصبی بودن ، تحریک پذیری و افزایش خطر ابتلا به پوکی استخوان.

گرگرفتگی یک علامت نسبتاً شایع است و بنابراین شناخته شده است ، که با ناراحتی شروع می شود و به صورت موج گرما روی صورت ظاهر می شود ، گردن و بالاتنه این امر اغلب با تپش قلب شدید و ضربان قلب سریع همراه است. به دنبال آن تعریق و گاهی حتی لرز ایجاد می شود. معمولاً تپش قلب پس از این مرحله گرم کاهش می یابد.

علت تاکی کاردی در بارداری

بارداری باعث تغییرات جسمی بیشماری می شود. از جمله ، تا 50 درصد بیشتر خون برای اطمینان از تأمین کافی کودک در حال رشد تولید می شود. این مقدار افزایش یافته از خون اکنون باید در بدن حمل شود ، به همین دلیل است قلب باید عملکرد خود را افزایش دهد ، یعنی ضرب و شتم قوی تر و سریعتر ، که خود را به عنوان تپش قلب نشان می دهد. بیشتر در بارداری تغییر فشار در اندام و بزرگ عروق حضور دارند به عنوان مثال ، برداشتی از فرومایه ونا کاوا منجر به کاهش می شود خون بازگشت به قلب، به همین دلیل قلب باید به نوبه خود قدرت پمپاژ بیشتری را فراهم کند ، و در نتیجه یک افزایش نبض نرخ.

تاکی کاردی از نظر روانی ایجاد می شود

بیشتر و بیشتر اوقات می شنوید که شکایات ناشی از روانی است ، به خصوص اگر هیچ دلیل ارگانیکی برای علائم مربوطه پیدا نشود ، یعنی اگر عملکرد ارگان از نظر آسیب شناسی تغییر نکند یا از نظر فیزیولوژیکی کاملاً کار کند. روان تنی به معنای اصطلاح ، ایجاد علائم جسمی است که علت آن در روان است. در بیشتر موارد یک درگیری روانشناختی در ناخودآگاه وجود دارد ، که در سطح عاطفی پردازش نمی شود ، اما بر روی سیستم ها و عملکردهای مختلف ارگان ها پیش بینی می شود.

این امر می تواند منجر به شکایت های مختلف جسمی شود ، مانند سردرد، سرگیجه ، درد با تغییر محلی ، خارش ، گرفتگی شکم، بی قراری ، لرزیدن ، تهوع, حملات ترسناک، تنگی نفس ، تنگی در قفسه سینه یا حتی یک مسابقه قلب. غالباً فرد مبتلا چندین مورد از این علائم را همزمان یا به طور متناوب یکی پس از دیگری دارد. به عنوان مثال ، فرد مبتلا احساس تپش قلب ناگهانی می کند و آنها را با روان ارتباط نمی دهد ، اما این علامت را به علت ارگانیک نسبت می دهد.

از ترس عوامل محرک احتمالی ، مانند نارسایی قلبی، علائم در این وضعیت حتی بدتر می شوند و علائم مشابه ممکن است در آینده بیشتر رخ دهد. از آنجا که بیمار به شدت از این رنج می برد ، مهم است که منعکس شود که آیا یک مولفه روانشناختی دلیل احتمالی است. فرد مبتلا نباید از کمک و مشاوره شایسته از یک روان درمانگر بترسد ، حتی اگر فرد احساس می کند از نظر روانشناسی سنگین نیست.

غالباً مشکلاتی که به نظر مقدماتی می آیند نیز می توانند منجر به چنین شکایاتی در بدن شوند. البته ، همه دلایل دیگر ، به ویژه موارد ارگانیک ، باید قبلاً کنار گذاشته شوند و در شرایط جدی و حاد باید با پزشک مشورت شود تا در امنیت باشد ، زیرا شکایات روان تنی نباید کاهش یابد.