سلول شوان: ساختار ، عملکرد و بیماری ها

سلولهای شوان نوعی سلول گلیال است ، مانند آنهایی که در جهت تثبیت و تغذیه رشته های عصبی محیطی عمل می کنند سیستم عصبی. آنها همچنین به دور آکسونهای رشته های عصبی مدولار می پیچند و میلین عایق را برای آنها فراهم می کنند. در بیماری های التهابی دمیلینه کننده در محیط پیرامونی سیستم عصبی، میلین سلول ها از بین رفته و نقص های عصبی ایجاد می شود.

سلول شوان چیست؟

اصطلاح پزشکی سلولهای شوان به یکی از حدود ده شکل خاص سلولهای گلیال اشاره دارد. تمام سلولهای گلیال در بافت عصبی قرار دارند. ابعاد طول آنها حداکثر 100 میکرومتر است و سطح آن را می پوشانند آکسون رشته های عصبی سلول های شوان به طور انحصاری فیبرهای عصبی محیطی را می پوشانند. در مهره داران ، آنها حتی خود را در اطراف مهره می پیچند آکسون از سلول عصبی چندین بار برای این منظور مانند سایر سلولهای گلیال ، سلولهای شوان در درجه اول عملکردهای پشتیبانی و عایق کاری را انجام می دهند. تئودور شووان ، فیزیولوژیست و آناتومیست آلمانی نام خود را در قرن نوزدهم به سلول ها داد. سلول های پشتیبانی شووان منحصراً بخشی از محیط پیرامونی هستند سیستم عصبی و در سیستم عصبی مرکزی یافت نمی شوند. همین امر در مورد انواع سلولهای گلیال محیطی سلولهای گوشته ، تلوگلیای حرکتی و سلولهای مولر نیز صدق می کند. بنابراین ، سلولهای پشتیبانی کننده گلیال از سیستم عصبی مرکزی باید از سلولهای پشتیبانی کننده گلیال محیطی مانند سلولهای شوان تشخیص داده شوند. به عنوان مثال Neuroglia و glia radial در این گروه قرار می گیرند. در سیستم عصبی مرکزی ، الیگودندروسیت ها دقیقاً همان عملکرد سلول های شوان در سیستم عصبی محیطی را انجام می دهند. بر خلاف سلولهای سیستم عصبی مرکزی ، سلولهای گلیال در سیستم عصبی محیطی ممکن است بتوانند از آسیب آسیب ببینند.

آناتومی و ساختار

سلولهای شوان اساساً از سیتوپلاسم و یک هسته تشکیل شده اند. هسته و سیتوپلاسم سلول شوان در ناحیه خارجی آن واقع شده است. به این ناحیه بیرونی غلاف نورولم یا شوان نیز گفته می شود. در اطراف نورولما ، به اصطلاح لایه بازال قرار دارد. این یک لایه ظاهراً همگن از است پروتئین ها که پایه سلولهای اپیتلیال را تشکیل می دهد. این ورقه پایه نورولم را با وصل می کند بافت همبند از یک اطراف فیبر عصبی. در سیستم عصبی محیطی ، سلول های شوان بسیار نزدیک به یکدیگر هستند. با این وجود ، همیشه بین دو سلول شوان همسایه وقفه ایجاد می شود ، که باعث ایجاد هدایت نمکی می شود و بهینه سازی سرعت هدایت را انجام می دهد. به این وقفه ها حلقه های پوکر Ranvier گفته می شود. فاصله این حلقه های پوکر بین 0.2 تا 1.5 میلی متر از یکدیگر است. فاصله بین حلقه های استوکینگ توسط متخصصین مغز و اعصاب ، اینترود یا قطعه بین گره ای نیز نامیده می شود. برخی از وقفه های لایه میلین نیز به صورت زاویه دار انجام می شود و سپس برش های اشمیت-لانترمان نامیده می شود.

عملکرد و وظایف

سلول های شوان سیستم عصبی محیطی به ویژه عملکردهای پشتیبانی را انجام می دهند و تثبیت می شوند اعصاب. جدا از این ، مانند سایر سلولهای گلیال ، آنها فیبرهای عصبی را نیز تغذیه می کنند - در این مورد ، سلولهای عصبی محیطی. با این حال ، این وظایف حیاتی تنها وظایف آنها نیست. آنها علاوه بر عملکردهای پشتیبانی و تغذیه ای ، عملکردهای عایق را همراه با الیاف مدولار انجام می دهند. آنها برش هایی از میلین عایق تولید می کنند. سلولهای شوان به آکسونهای رشته های عصبی مدولار متصل می شوند و میلین تولید شده در این فرآیند منجر به هدایت سریع می شود اعصاب. میلین یک ماده پروتئینی چرب است که از مهاجرت تحریکات الکتریکی جلوگیری می کند. بیوالکتریک های سیستم عصبی بدون عایق سازی میلین کار نمی کنند ، زیرا پتانسیل های تحریک هرگز در ناحیه اطراف رشته های عصبی پراکنده می شوند. سلول های شوان با میلین از هادی های عصبی در برابر تحریکاتی که بر آنها تأثیر نمی گذارد نیز محافظت می کنند. عایق ظرفیت و سرعت هدایت آکسون ها را افزایش می دهد. بنابراین ، با تولید میلین ، سلولهای گلیال در نهایت اطمینان حاصل می کنند که انتقال محرک بدن به طور روان انجام می شود. انتقال بدون اصطکاک محرک ها برای بسیاری از عملکردهای بدن ضروری است. بدن واکنشبه عنوان مثال ، بدون فیبرهای عصبی رسانا سریع تصور نمی شود. همین امر در مورد پردازش ادراکی سیستم حسی نیز صدق می کند. اگر درک حسی به مغز از طریق فیبرهای عصبی سریع به سرعت منتقل می شود ، بنابراین هرگونه برداشت از محیط شخصی با تأخیر مواجه می شود. با این حال ، علاوه بر فیبرهای مدولاری ، سریع کار ، سیستم عصبی نیز فیبرهای عصبی مدولاری را با سرعت کمتری در بر می گیرد. این رشته های عصبی مدولاری به نوبه خود سیتوپلاسم سلولهای شوان را تأمین می کنند.

بیماری

در ارتباط با سلول های شوان ، به ویژه بیماری های دمیلینه کننده نقش دارند. به گفته این متخصصان مغز و اعصاب به این بیماری ها بیماری های از بین بردن میلین می گویند و میلین سیستم عصبی را از بین می برند. اگر چندین سلول عصبی تحت تأثیر دمیلین زدایی قرار بگیرند ، پس تصویر کانونی در MRI مشاهده می شود. شناخته شده ترین بیماری میل زدایی ، بیماری خود ایمنی التهابی است اسکلروز متعدد. در این بیماری ، سیستم ایمنی بدن به اشتباه بافت خود و سالم سیستم عصبی بدن را به عنوان تهدید تشخیص داده و به این بافت حمله می کند. این نتیجه در التهاب که نابود می کند غلاف میلین سیستم عصبی در سیستم عصبی محیطی ، این تخریب مربوط به از بین بردن سلولهای شوان است که آکسونهای محیطی را می پیچد. سندرم میلر-فیشر نیز یک بیماری التهابی دمیلینه کننده است. این امر منحصراً بر سیستم عصبی محیطی تأثیر می گذارد. علاوه بر غایب واکنش، فلج و اختلالات حرکتی اغلب به صورت علامتی رخ می دهد. از دیگر بیماری های می زدایی می توان به بیماری بالو ، میلوزیس قارچی، و نورومیلیت بینایی. با این حال ، فرآیندهای سمی علاوه بر دمیلینه شدن و بیماری های التهابی ، می توانند میلین را نیز صدمه یا از بین ببرند. پس از هر ماده زدایی ، انتقال تحریکات مختل می شود. بسته به اینکه چند آکسون تحت تأثیر قرار گرفته و آکسونهای آسیب دیده در کجا قرار دارند ، از نظر عصبی ممکن است کمبودهای کم و بیش شدیدی ایجاد شود. آسیب به یک آکسون or فیبر عصبی همچنین می تواند باعث از بین بردن مایعات شود.