Aphantasia: علل ، علائم و درمان

آپانتازیا شکل خاصی از آگنوزیای بینایی است و مربوط به ناتوانی کامل در یادآوری تصاویر بصری به میل خود است. تصور می شود که تصویر بالینی ناشی از است مغز عیوب. روش های درمانی هنوز وجود ندارد.

آپانتازی چیست؟

ضمیر ناخودآگاه و هوشیار انسان از طریق تصویر سازی ذهنی کار می کند. تجسم یک فرآیند اساسی شناخت است. فرایندهای تجسم شناختی از طریق شبکه ای متفاوت ایجاد می شوند مغز نواحی مانند قسمتهای اصلی لوب های جداری ، پیشانی ، گیجگاهی و پس سری. برای تجسم شناختی ، حافظه ذخیره شده بسیار مهم است ، که تصاویر مربوطه را به هوشیاری فرا می خواند. به عنوان مثال ، شخصی که رمان می خواند ، معمولاً موقعیت هایی را که در ذهن او توصیف می شوند ، می بیند. توانایی تجسم شناختی تا حدی فردی است. ناتوانی مطلق در تجسم از این طریق ، و در نتیجه فقدان کامل یک قوه تخیل ، aphantasia نامیده می شود. پروفسور آدام زمان از دانشکده پزشکی دانشگاه اکستر این اصطلاح را در سال 2015 به عنوان بخشی از مطالعه روی روح معرفی کرد کوری. وی از این اصطلاح برای توصیف فرضی استفاده کرد شرط. منظور او مردی 65 ساله با توصیف بود که گفته می شود پس از گذراندن دوره توانایی تصور خود را از دست داده است قلب عمل جراحي. پس از انتشار نظرات Zeman ، بیش از 20 نفر برای توصیف خود به عنوان بیماری ورم پریشی وارد عمل شدند.

علل

آدام زمان و همکارانش آفتانتازی را با روح پیوند داده اند کوری یا آگنوزیای دیداری. این یک اختلال در پردازش محرک های بینایی است که در اثر آسیب به مرکز بینایی ایجاد می شود. این مرکز بینایی در لوب پس سری قرار دارد و باعث می شود اگنوستیک بینایی اشیا و صورت را تشخیص ندهد ، حتی اگر آنها اشیا را به وضوح ببینند. اکثر بیماران مبتلا به آگنوزیای بینایی می توانند اشیا را حداقل تقریباً بر اساس بینایی خود توصیف کنند حافظه. بیماران آپانتازی فرضی قادر به انجام این کار نیستند. بنابراین ، آنفانتازی نوع خاصی از آگنوزیای دیداری است و در عین حال می تواند به عنوان شدیدترین نوع روح توصیف شود کوری. به عنوان علتی برای ناتوانی مطلق در تصور بصری ، اولین توصیف کنندگان نقص جدی در مغز مناطق درگیر. اینکه آیا عوامل ژنتیکی مانند جهش های ارثی یا عوامل خارجی مانند قرار گرفتن در معرض سموم باعث ایجاد آپانتازی مطلق شده اند هنوز مشخص نشده است. برخی از بیماران آشکار آنفانتازی از ابتدای تولد از این علائم رنج می برند. دیگران علت بروز این اختلال را یک واقعه آسیب زا در زندگی ، مانند مرگ یکی از عزیزانشان دانستند. احتمالاً بعید است که شکل مادرزادی آپانازازی تا حدی که باید بیماریهای مختلفی فرض شود با فرم اکتسابی متفاوت است.

علائم ، شکایات و علائم

بیماران آپانتازی می توانند ببینند اما توانایی بازیابی تصاویر از بینایی خود را ندارند حافظه یا تصور شناختی به طور تصادفی ، با وجود توانایی آنها در پردازش محرک های بینایی. این رابطه منجر به ناتوانی افراد مبتلا در تجسم موقعیت ها ، اشیا، یا موجودات زنده صرفاً براساس توصیف می شود. برخی از بیماران احساس می کنند از مشاغلی مانند معماری کنار گذاشته شده اند زیرا نمی توانند محصول نهایی کار را تجسم کنند. بسیاری اظهار می دارند که متون توصیفی برای آنها اساساً بی معنی هستند. هنوز دیگران نمی توانند ظاهر شریک زندگی یا اعضای خانواده متوفی خود را به یاد بیاورند و در این زمینه رنج زیادی می کشند. اکثر بیماران کاملاً قادر به گذراندن لحظاتی نیستند که قبلاً در تصوراتشان زندگی کرده اند. اغلب افراد مبتلا علائم همراه با احساس انزوا و تنهایی را توصیف می کنند. به نظر نمی رسد رویاهای شبانه تحت تأثیر آپانتازی قرار بگیرند. بیشتر بیماران اعلام می کنند که فقط قادر به تصور آنچه فکر کرده اند نیستند. تجسم فکر با تجسم آگاهانه مطابقت دارد. تجسم در خواب تجسم ناخودآگاه است. جدا شدن ظاهری تجسم ناخودآگاه و آگاهانه به عنوان علت آپانتازی نقص در ناحیه ای از مغز را نشان می دهد که به ویژه در حالت بیداری فعال است.

تشخیص

تا به امروز ، تاریخچه تنها وسیله تشخیص آپانتازی است. تاکنون ، تشخیص فقط در صورت سو susp ظن انجام می شود. هیچ وسیله ای برای تأیید تشخیص وجود ندارد. از آنجا که تجزیه و تحلیل مبتنی بر توصیفات ذهنی توسط بیمار است ، در حال حاضر تشخیص عینی غیرممکن است.

عوارض

معمولاً هیچ عارضه پزشکی خاصی با آپانتازی رخ نمی دهد. آپانتازیا باعث می شود که بیمار نتواند چیزها و فرایندهای تصویری را تصور کند ، یا آنها را فقط تا حد محدودی تصور کند. آپانتازیا می تواند در بسیاری از افراد به روش های کاملاً متفاوتی رخ دهد. هیچ معیاری وجود ندارد که بتواند شدت این علامت را تعریف کند. به عنوان یک قاعده ، بیمار نمی تواند تصاویر ذهنی را تجسم کند یا وقایع را تصور کند. این معمولاً منجر به اختلال در توانایی تفکر می شود. با این حال ، افراد مبتلا به آپانتازی می توانند رهبری یک زندگی کاملاً عادی و بدون محدودیت بیشتر. آنها ممکن است نتوانند برخی از حرفه های هنری را انجام دهند و یا وقایع را به خوبی به خاطر بسپارند. غالباً ، مبتلایان نیز توصیف وقایع گذشته را نسبتاً دشوار می دانند. آپانتازی تا حد زیادی کشف نشده است ، بنابراین هیچ گزینه درمانی برای این علامت وجود ندارد. می تواند مادرزادی باشد یا بعد از تصادف رخ دهد. در تظاهرات شدید ، تفکر و تخیل فضایی به راحتی امکان پذیر نیست. در زندگی روزمره ، اینطور نیست رهبری به هر عارضه خاصی همچنین ، امید به زندگی در افراد مبتلا به آپانتازی از افراد سالم کمتر نیست. در بیشتر موارد ، مبتلایان از ابتلا به آپانتازی آگاهی ندارند.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

آپانتازیا لزوماً توسط پزشک برطرف نمی شود. با این حال ، کسانی که گمان می کنند تصور مجازی ندارند ، باید به دنبال مشاوره پزشکی باشند. اگرچه تاکنون هیچ روش درمانی موثری وجود ندارد ، اما درمانی معیارهای می تواند کمبود تخیل را جبران کند. اینکه آیا این لازم است به مادرزادی یا توسعه یافته آپانتازی و میزان بارز بودن این پدیده بستگی دارد. در نهایت ، فرد مبتلا باید خودش تصمیم بگیرد که آیا و تا چه حد آپانتازی کیفیت زندگی را محدود می کند. با این حال ، یک مشاوره اولیه می تواند عدم قطعیت در برخورد با پدیده نادر را برطرف کرده و به آن اشاره کند درمان گزینه ها. Aphantasia بعد از a ضربه یا بیماری دیگر باید با پزشک مسئول در میان گذاشته شود. این احتمال وجود دارد که صرفاً یک عارضه جانبی در یک داروی خاص باشد یا آنفانتازی دلایل روانی داشته باشد. وقتی پدیده بر کیفیت زندگی تأثیر می گذارد باید حداکثر با پزشک مشورت شود. به عنوان مثال ، اگر فرد مبتلا دیگر نمی تواند منطقی در محل کار خود یاد بگیرد یا فعالیتی انجام دهد ، توصیه پزشکی لازم است.

درمان و درمان

زیرا آپانتازیا تاکنون یک ایده فرضی بوده است تا یک واقعیت عینی شرط، هیچ گزینه ای برای درمان تا به امروز وجود دارد برای مثال ، فقط با روشن شدن علل ، می توان درمان های علی ایجاد کرد. درمان های علامتی برای آپانتازی احتمالاً شامل این موارد است آموزش شناختی که تخیل بصری را فعال و تقویت می کند. اگر ، در واقع ، نقص در مغز باعث شرط، احتمالاً چنین آموزشی هنوز می تواند علائم را تسکین دهد. ضربه بیماران قادرند با وجود آسیب برگشت ناپذیر مغزی ، با استفاده از تکرار مکرر رویه های خاص ، نواحی سالم مغز را برای انجام وظایف از مناطق آسیب دیده ، توانبخشی کنند. پیروی از این اصل ، به عنوان مثال بیماران آپانتازی می توانند یادآوری بصری روزانه از اشیا or یا چهره های خاص را تحت راهنمایی حرفه ای آموزش دهند. در برخی شرایط ، تحریک الکتریکی منطقه معیوب مغز نیز به عنوان یک گزینه درمانی در نظر گرفته می شود. از آنجایی که آپانتازی به دنبال ترومای روانی ممکن است همان بیماری آپانتازی مادرزادی یا جسمی نباشد ، احتمالاً این بیماران کاملاً متفاوت درمان می شوند. بنابراین ، ارزیابی مجدد از آسیب روانی فجیع در روان درمانی احتمالاً می تواند تخیل این بیماران را از انسداد خارج کند.

چشم انداز و پیش آگهی

آپانتازیا پیش آگهی نامطلوبی دارد. این شرایط با توجه به دانش علمی فعلی قابل درمان و درمان نیست. نقصی در بافت مغز وجود دارد که با تحقیقات پزشکی فعلی قابل ترمیم نیست. در برخی از رویکردهای درمانی ، احتمال آسیب دیدن بافت مغزی بیشتر است. این رهبری منجر به زوال فوری در بهزیستی عمومی و ایجاد اختلالات یا اختلالات جدید می شود. بنابراین ، بیمار در معرض خطر تهدید کننده زندگی قرار دارد. بدون درمان یا درمان، حالت فیزیکی سلامت به طور معمول تغییر نمی کند بنابراین در طول زندگی بعدی افزایش علائم انتظار نمی رود. از آنجایی که این بیماری قابل درمان نیست ، برنامه درمانی بر بهبود عوارض آنفانتازی متمرکز است. این موارد بیشتر به روان بیمار مربوط می شود. به منظور حفظ ذائقه زندگی و بهینه سازی رفاه ، رویکردهای روان درمانی در دسترس فرد مبتلا قرار دارد. در درمان ، اعتماد به نفس بیمار تقویت می شود ، الگوهای شناختی زیر سوال می رود و نحوه برخورد با بیماری مورد بحث و آموزش قرار می گیرد. این به بیمار کمک می کند تا در زندگی روزمره به بهبود کیفیت زندگی دست یابد و با خوش بینی بیشتری با چالش های روزمره روبرو شود. با ذهنی استحکام، غالباً ممکن است با وجود نقصان ، زندگی راضی کننده داشته باشیم.

پیشگیری

تاکنون نمی توان جلوی آپانتازیا را گرفت زیرا تحقیقات در مورد آن به اندازه کافی پیشرفته نیست.

مراقبت پس از آن

یکی از اهداف مراقبت های بعدی ، جلوگیری از عود بیماری است. با این حال ، طبق دانش علمی فعلی ، در مورد آپانتازی نمی توان این کار را انجام داد. قابل درمان در نظر گرفته نمی شود. علت آن نقص در بافت مغز است. این می تواند مادرزادی یا ناشی از یک حادثه باشد. با این وجود ، مراقبت های پیگیری می تواند برای جلوگیری از عوارض و پشتیبانی روزمره از بیمار مفید باشد. در عمل ، آرزوی فرد مبتلا برای این امر تعیین کننده است. آپانتازیا یک بیماری تهدید کننده زندگی نیست. فقط اگر کیفیت زندگی آسیب ببیند ، راه رسیدن به پزشک توصیه می شود. پزشک معالج می تواند دستور دهد روان درمانی به این منظور. این هدف به منظور پشتیبانی شناختی در زندگی روزمره است. اعتماد به نفس را نیز می توان از این طریق تقویت کرد. طبق دانش علمی فعلی ، درمان دارویی مثر نیست. آپانتازیا با استفاده از تست های عملکردی تشخیص داده می شود. مبتلایان به آپانتازی در اینجا در مقایسه با سایر افراد آزمایش کننده عملکرد نسبتاً ضعیفی دارند. علاوه بر این ، توصیف ذهنی یک ابزار تشخیصی مهم است. تاکنون هیچ روش روشنی و روشنی برای تشخیص وجود ندارد. برخی دانشمندان تصور می کنند که تحریک الکتریکی می تواند نواحی مغزی را به طور مثبت درمان کند. با این حال ، این یک زمینه تجربی تا به امروز است.

در اینجا کارهایی است که می توانید خودتان انجام دهید

در صورت مشکوک به آپانتازی ، می توان از آزمایشات آنلاین مختلف و روش های تشخیصی استفاده کرد. اگر این نشان دهد که تخیل واقعاً بسیار محدود است ، باید با پزشک مشورت شود. او می تواند تشخیص دهد که آپانتازی مادرزادی است یا ناشی از a بیماری روانی یا بیماری و پیشنهاد یک درمان مناسب است. در مورد آپانتازی مربوط به بیماری ، مانند در ضربه بیماران می توانند با تکرار منظم توالی های خاص تخیل را تقویت کرده و بدین ترتیب در طولانی مدت به سطح اولیه خود بازگردند. تحت هدایت حرفه ای یا در خانه ، می توان تمرینات بیشتری را برای تقویت بینایی انجام داد حافظه و به طور کلی ، تخیل. در مورد آپانتازی ناشی از روانشناسی ، آسیب روانی محرک باید در داخل درمان شود روان درمانی. خود ممکنمعیارهای شامل تغییر محیط یا تغییر سبک زندگی است. فانتازی مادرزادی باید توسط فرد مبتلا پذیرفته شود. رفتار معیارهای مانند آموزش شناختی یا تحریک الکتریکی احتمالاً علائم را کاهش می دهد ، اما ممکن است تخیل را به طور کامل بازگرداند. کنار آمدن با این اختلال را می توان به عنوان مثال از طریق خواندن تخصصی مناسب و گفتگو با متخصصان یاد گرفت.