رفلکس مندل-بِهِتِرو: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

رفلکس مندل-بتهرو یک رفلکس پا از گروه بابینسکی است که به عنوان علامت دستگاه هرمی دسته بندی می شود. حرکت رفلکس پاتولوژیک ممکن است آسیب به سلولهای عصبی حرکتی مرکزی را نشان دهد. چنین خسارتی ، به عنوان مثال ، در زمینه اسکلروز جانبی جانبی amyotrophic (ALS)

رفلکس مندل-بتهرو چیست؟

به عنوان مثال ، وقتی بالای پای آنها مسواک زده می شود ، همه انگشتان انگشتان آنها به سمت پایین پای خود حرکت می کنند. این حرکت رفلکس ، رفلکس مندل-بخترو است. رفلکس مندل-بچترو یک بازتاب آسیب شناختی اندام های پا است. حرکت رفلکس به گروه بابینسکی تعلق دارد و بنابراین به اصطلاح علامت دستگاه هرمی است. مغز و اعصاب این گروه رفلکس را به عنوان علامت بیماریهای سلولهای عصبی در مرکز می داند سیستم عصبی. نورونهای متحرک نقاط تعویض برتر برای فعالیت حرکتی ارادی و رفلکس هستند. نورون پایین در شاخ قدامی قرار دارد نخاع در دستگاه های به اصطلاح هرمی. از اینجا ، تکانه های عصبی به طور موثر از مرکز انجام می شوند سیستم عصبی به اندامهای موفقیت و عضله اسکلتی. رفلکس مندل-بتهرو به نام ولادیمیر میخائیلوویچ بختروف نامگذاری شد. متخصص مغز و اعصاب روسی اولین بار در قرن نوزدهم رفلکس را با یک ارزش آسیب شناختی مرتبط دانست. در ارتباط با کاشف آن ، رفلکس مندل-بِهِتrewرو نیز در گروه گنجانده شده است انسداد اسپوندیلیت واکنش. همه انسداد اسپوندیلیت واکنش دارای ارزش پاتولوژیک هستند و می توان آنها را به عنوان اولین توصیف کننده در Bechterew جستجو کرد. بعلاوه علاوه بر رفلکس مندل-بِهِتِرو ، رفلکس مردمک نیز در انسداد اسپوندیلیت واکنش.

کارکرد و وظیفه

بدن انسان از رفلکس های حرکتی برای محافظت از خود در برابر آسیب و از دست دادن عملکرد استفاده می کند. بنابراین بیشتر رفلکس ها رفلکس های محافظتی نیز نامیده می شوند. نمونه هایی از این حرکات رفلکس عبارتند از: سرفه رفلکس برای محافظت در برابر خفگی و پلکرفلکس بسته شدن برای محافظت از کره چشم. تمام رفلکس ها توسط اصطلاحاً محرک ها تحریک می شوند. این محرک ها برداشت از یکی از پنج سیستم ادراکی انسان است. سیستم بینایی به طور خاص عملکردهای ماشه ای را در ارتباط با رفلکس ها انجام می دهد. به عنوان مثال ، وقتی چشم ها جسمی را به صورت نزدیک می کنند ، بازتاب دفاعی بازوها آغاز می شود. فرار نیز در این زمینه بازتاب حرکتی خواهد بود. در سرفه رفلکس ، محرک ها درک خاصی از چشم نیستند ، بلکه از گیرنده های مکانیکی غشاهای مخاطی دستگاه تنفسی. وقتی این سلولهای حسی تحریک شدیدی را ثبت می کنند ، باعث سرفه رفلکس می شوند. به این ترتیب ، آنها ذرات غذا و مایعات را از منجنیق خارج می کنند دستگاه تنفسی اگر فرد قورت دهد. سیستم رفلکس تا حد زیادی غیرقابل کنترل است زیرا از حرکات غیرارادی تشکیل شده است. در طول زندگی ، سیستم رفلکس تغییر می کند. بنابراین بزرگسالان رفلکس کمتری نسبت به نوزادی دارند که هنوز حرکات رفلکس برای زنده ماندن برای آنها ضروری است. به عنوان مثال ، نوزادان مدتها قبل از اینکه بتوانند داوطلبانه این کار را انجام دهند ، به طور خودکار از پستان مادر خود شیر می گیرند. این رفلکس پس از سال اول زندگی پس می رود ، زیرا دیگر برای زنده ماندن نیازی به آن نیست. رفلکس های گروه بابینسکی نیز حرکات بازتابی فیزیولوژیکی برای نوزادان تا یک سال است. در نتیجه ، آنها هیچ ارزش پاتولوژیک ندارند. با این حال ، برای یک بزرگسال ، علائم دستگاه هرمی پاتولوژیک هستند و شبیه رگرسیون هستند ، زیرا ممکن است با آسیب به سلولهای عصبی مرکزی وجود داشته باشد. همانطور که در ابتدا اشاره شد ، نورونهای حرکتی مرکز کنترل اصلی برای حرکت گسترده هستند. به عنوان مثال ، یک نوزاد هنوز نمی تواند عضلات اندام های پا را به صورت جداگانه حرکت دهد ، بلکه فقط به صورت گروهی است. به عنوان مثال وقتی پشت پای او مسواک زده می شود ، همه انگشتان به سمت کف پا حرکت می کنند. این حرکت رفلکس ، رفلکس مندل-بخترو است. با این وجود به لطف نورونهای حرکتی ، از حدود یک سالگی برای انسان این امکان وجود دارد که حرکات خاص اندامهای پا را انجام دهد. از این سن ، نورونهای حرکتی مرکزی تکانه ها را به عنوان پتانسیلهای عمل به دوکهای عضلانی جداگانه عضلات اسکلتی متصل می کنند. بنابراین ، اگر می توان رفلکس مندل-بچترو را در یک بزرگسال تحریک کرد ، این به عدم کنترل سطح بالاتر توسط سلولهای عصبی مرکزی اشاره دارد.

بیماری ها و شکایات

مانند سایر علائم دستگاه هرمی ، رفلکس مندل-بچترو علائم ضایعه عصبی مربوط به نورونهای حرکتی است. به همین دلیل ، رفلکس پاتولوژیک در درجه اول در تشخیص عصبی در نظر گرفته می شود. معاینه رفلکس به یک روش تشخیصی استاندارد در عصب شناسی تبدیل شده است. با این وجود ، قابلیت اطمینان امروزه از نظر معیارهای تشخیصی از گروه بابینسکی به طور انتقادی مشاهده می شود. بنابراین ، تنها یک بازتاب از گروه بابینسکی دیگر برای حدس و گمان در مورد کافی نیست نورون حرکتی خسارت. رفلکس مندل-بچترو دیگر از نظر تشخیصی ارزش ندارد. همین امر در مورد تمام رفلکس های دیگر گروه علائم مسیر هرمی وجود دارد. با این وجود ، رفلکس های گروه بابینسکی می توانند اولین سوicion ظن در مورد محلی بودن ضایعه در مرکز مغز را به متخصص مغز و اعصاب وارد کنند. سیستم عصبی. اگر ضایعه ای از نورون اول وجود داشته باشد ، علائم همراه آن عمدتا وجود دارد اسپاسم. اگر از طرف دیگر ، نورون نورون دوم تحت تأثیر آسیب قرار گیرد ، علامت اصلی آن معمولاً ضعف عضلانی یا عدم ثبات حرکت است. بر اساس این همبستگی ها ، تشخیص یک بیماری خاص هنوز یک چالش است ، زیرا بیماری های عصبی مختلف می توانند به سلول های عصبی حرکتی آسیب برسانند. به عنوان مثال ، بیماری خود ایمنی اسکلروز متعدد باعث ایمونولوژیک می شود التهاب در مغز و نخاع بافت عصبی ، که می تواند رهبری به نورون حرکتی خسارت. به طور مشابه ، ALS می تواند باعث ایجاد ضایعه حرکتی نورون شود. در این بیماری تحلیل رونده ، قطعه قطعه بافت موجود در سیستم عصبی حرکتی شکسته می شود. علاوه بر ارزش تشخیصی ، تمام علائم دستگاه هرمی دارای ارزش پیش آگهی نیز هستند. به عنوان مثال ، متخصصان مغز و اعصاب تمایل دارند از روند نامطلوب آن صحبت کنند اسکلروز متعدد اگر علائم دستگاه هرمی در ابتدای بیماری وجود داشته باشد. با این حال ، حتی به عنوان یک معیار پیش آگهی ، رفلکس های گروه Babinski معیار 100٪ قابل اطمینان نیستند.