آنوزوگنوزیا: علل ، علائم و درمان

آنوزوگنوزیا با عدم آگاهی از کمبودهای جسمی یا بیماری ها مشخص می شود. ضایعه لوب آهیانه نیمکره راست معمولاً وجود دارد. از آنجا که هیچ آگاهی از بیماری وجود ندارد ، موفق است درمان بسیار دشوار است

آنوسوگوزیا چیست؟

ضربه علت اصلی آنوزوگوزوزی ناشی از ارگانیک است. در این موارد ، بیماران مبتلا نمی توانند شکست های نیمی از بدن یا برخی از عملکردهای حسی را درک کنند. آنوزوگوزیا عبارت است از عدم موفقیت خود فرد مبتلا در تشخیص ناتوانی های بدنی مشهود. به عنوان مثال ، بیمار همی پلژی را انکار می کند ، کوری، یا ناشنوایی این اصطلاح از یونانی ترجمه شده به معنی انکار بیماری است. آنوزوگنوزیا به دو شکل اتفاق می افتد: از یک طرف ، می تواند عدم شناخت بیماری باشد و از طرف دیگر ، عدم تمایل به تشخیص این اختلال است. در حالی که عدم توانایی در تشخیص بیشتر به دلایل عصبی و ارگانیک ایجاد می شود ، عدم تمایل به شناخت معمولاً یک اختلال روانشناختی است. به نوبه خود ، در مجموع چهار زیرگروه آنوسوگوزوسی متمایز می شود:

  • نابینایی قشر مغز
  • آسوماتوگنوزیا (انکار اندامهای انتهایی خود).
  • سوماتوپارافرنیا (انتصاب اندام انتهایی شخص دیگر).
  • anosodiaphoria - در این مورد ، بیماری خود را یک چیز کوچک می نامند. این اختلال توسط بیماران نادیده گرفته می شود و انکار می شود.

علل

آنوزوگنوزیا اغلب به دلیل نقص لوب آهیانه نیمکره راست ایجاد می شود. این اغلب می تواند توسط a ایجاد شود ضربه. به علت صدمه زدن به حق مغز نیمکره ، نیمکره مغز چپ با مرکز گفتاری خود غالب است. هر یک مغز نیمکره عملکردهای نیمه مخالف بدن مربوطه را هماهنگ می کند. بنابراین ، اگر نیمکره راست از مغز آسیب دیده است و در همان زمان ارتباط هر دو نیمکره قطع می شود ، ممکن است فلج بدن در سمت چپ رخ دهد ، که توسط بیماران مبتلا نادیده گرفته می شود و توضیح داده می شود. همین مورد در مورد قشر مغز نیز صدق می کند کوری یا اشکال خاصی از ناشنوایی ، که مبتنی بر اختلالات پردازش اطلاعات در مغز است. معمولاً فقط اختلالات سمت چپ بدن نادیده گرفته می شوند ، زیرا نیمکره دست نخورده مغز منحصراً عملکردهای نیمکره راست بدن را هماهنگ می کند. در صورت ایجاد اختلال در نیمکره مغز چپ ، نیمکره مغز راست غالب است. با این حال ، اثرات معمولاً در مورد آنوزوگوزیا خیلی جدی نیستند ، زیرا نیمکره راست مغز سپس تا حدی عملکردهای نیمکره مغز چپ را به عهده می گیرد. ضربه علت اصلی آنوزوگوزوزی ناشی از ارگانیک است. در این موارد ، بیماران مبتلا نمی توانند شکست های نیمی از بدن یا برخی از عملکردهای حسی را درک کنند. با این حال ، علل روانی آسیب شناختی آنوزوگوزیا به معنای وسیع آن نیز وجود دارد. اینها در رخ می دهد اسکیزوفرنیا or جنون، در میان دیگران است. جنون جوانی با اختلالات ادراک ، تفکر و عملکرد ایگو مشخص می شود. بنابراین ، امکان بینش در مورد بیماری برای این بیماران در مرحله حاد بیماری وجود ندارد. که در جنون، مفرط حافظه از دست دادن مانع آگاهی از بیماری می شود.

علائم ، شکایات و علائم

آنوزوگنوزیا به خودی خود بیماری نیست بلکه نشانه ای از یک اختلال زمینه ای است. این معمولاً در متن سکته مغزی رخ می دهد. با این حال ، سایر فرایندهای بیماری در مغز نیز می توانند باعث آسیب به لوب آهیانه نیمکره راست شوند. در نتیجه ، همی پلژی سمت چپ بدن توسط برخی بیماران نادیده گرفته می شود. آنها همچنان رفتار می کنند که گویی محدودیتی ندارد. نتیجه این است که ، به عنوان مثال ، سقوط مکرر همراه با آسیب دیدگی. بسیاری از تصادفات جزئی با دست و پا چلفتی توضیح داده می شود ، از جمله چیزهای دیگر. نابینایی و ناشنوایی ، که ناشی از اختلال در پردازش اطلاعات است ، نیز رد می شود. نابینایی با دلایل بیرونی مانند تاریکی و غیره توضیح داده می شود. در بعضی موارد ، اندامهای عمدتاً سمت چپ عجیب و غریب به نظر می رسد یا وجود ندارند. اختلالی که به عنوان غفلت شناخته می شود ، شکل خاصی از آنوزوگوزیا است. در غفلت ، علاوه بر اختلالات سمت چپ ، کل سمت چپ بدن و تمام فرآیندهای رخ داده در سمت چپ بدن اغلب نادیده گرفته می شوند. بیماران فقط سمت راست بدن را می شوند ، فقط سمت راست بدن را می تراشند صورت را بخورید یا فقط از نیمه راست بشقاب بخورید. در بیماری های روانی-روانی مانند اسکیزوفرنیا or جنون، آنوسوگوزیا ممکن است به انواع محدودیت های جسمی اشاره داشته باشد. در اینجا ، بینش بیماری کلی در مورد بیماری زمینه ای و علائم آن کم است. در زوال عقل ، علائم بیماری به معنای واقعی کلمه فراموش می شوند و در اسکیزوفرنی ، اغلب آنها دوباره تعبیر می شوند.

تشخیص و دوره

وقتی ناتوانی آشکار با لجاجت انکار می شود ، اغلب می توان سریعاً آنوسوگوزیا را تشخیص داد. برخی روشهای آزمایش عصب روانشناختی برای تشخیص بی توجهی در دسترس است. کارهای طراحی ، جستجو ، کپی کردن و خواندن به پزشک این امکان را می دهد تا به سرعت یک بی توجهی را تشخیص دهد. به عنوان مثال ، در هنگام خواندن ساعت را فقط در نیمه راه رسم کنید یا کلمات را به سمت چپ نادیده بگیرید.

عوارض

آنوسوگوزوسی اغلب منجر به عوارضی می شود. اینها بسته به شکل و شدت آنوزوگوزیا ممکن است متفاوت باشد. آنوسوگوزازی مشخص یا تعریف شده ، عدم شناخت کمبودهای جسمی و / یا بیماری ها است. این عدم شناسایی و انکار کمبودهای جسمی یا بیماری های واضح موجود می تواند رهبری به مشکلات مختلف در زندگی روزمره. تا حد زیادی ، این به دلیل این واقعیت است که بیمار از خود انتظار انجام فعالیتهایی را دارد که به دلیل کسری واقعی یا بیماری نباید انجام دهد یا نمی تواند آنها را انجام دهد. این می تواند منجر به آسیب دیدگی یا بدتر شدن بیماری های موجود مربوطه شود. انتقال به بیمار دشوار یا حتی غیرممکن است که وی قادر به انجام فعالیتهای خاصی نیست یا باید از انجام آنها خودداری کند سلامت دلایل برای بیمار روشن است که او خود بیمار نیست و از نقص جسمی رنج نمی برد. این مورد "نادیده گرفتن" رنج نیست بلکه در واقع از آن آگاهی ندارد. این امر باعث می شود که روشن شود که باید برخی رفتارها متوقف شود. علاوه بر این ، در زمینه آنوسوگوزوزیا ، اصطلاحاً تنظیم مجدد اغلب اتفاق می افتد. در اینجا بیمار به وضوح چیزهای غیرواقعی را بیان می کند ، اما شخصاً به نظر او درست است. در لحظه گفتن ، او به حقیقت آنچه گفته شد متقاعد شده است. این می تواند رهبری به مشکلات در حوزه بین فردی ، که همچنین می تواند به عنوان یک "عارضه" در زمینه anosognosia دیده شود.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنید؟

مراجعه به پزشک در مورد آنوسوگوزوزی به طور کلی باید فوری طبقه بندی شود. با این حال ، این مسئله ساز است شرط نوعی تناقض است. در بیشتر موارد ، تشخیص بیماری زمینه ای موجود قبلاً انجام شده و بیمار کاملاً در جریان است. علاوه بر این ، آنوسوگوزوسی وجود دارد و بنابراین سو برداشت می شود. علی رغم علائم کافی ، شخص مبتلا ارزیابی متفاوتی از وضعیت دارد و اغلب از توصیه های متخصص پیروی نمی کند. اگر اعتماد به نزدیکان و سایر مراقبان محیط اجتماعی به اندازه کافی زیاد باشد ، این امکان وجود دارد که بیمار مبتلا به آنوسوگوزیا مرتباً با پزشک مشورت کند. این امر بهینه است ، زیرا می توان از این طریق تأثیرگذار بود. با این وجود ، می توان انتظار داشت که بیمار به دلیل انتخاب پذیری برداشت خود ، همچنان از توصیه های پزشکی پیروی نکند و راه پزشک را پیدا نکند. به همین دلیل ، توصیه می شود که بستگان با پزشک مشورت کنند ، اطلاعات جامعی در مورد وضعیت بیمار ارائه دهند سلامت و به آرامی سعی کنید تأثیر بگذارید. اشاره مکرر به موارد مقایسه ای یا نتایج آزمایش روشهای تصویربرداری و همچنین مطالعات بالینی می تواند برای فعال سازی مکرر آگاهی از بیماری خود فرد مفید باشد. اگر اقوام بتوانند فوراً به فرد آسیب دیده در شرایط بیش از حد ارزیابی کمک کنند ، مفید است.

درمان و درمان

خوشبختانه ، درمان طولانی مدت آنوسوگوزازی معمولاً لازم نیست. در اکثر موارد بعد از چند روز تا چند هفته خود به خود برطرف می شود. به طور کلی ، درمان بیماران مبتلا به anosognosia به دلیل عدم بینش در مورد بیماری دشوار است. البته ، بخشی از درمان این است که بیمار داوطلبانه شرکت می کند. در موارد شدید ، که در آنوزوگوزوزی برای مدت زمان طولانی تری ادامه دارد ، ابتدا باید بینش در مورد بیماری از طریق درمان های روان درمانی ایجاد شود. به خصوص در صورت غفلت ، چندین روش درمانی وجود دارد. در میان چیزهای دیگر ، نیمکره آسیب دیده مغز می تواند به طور موقت با تحریک کالری فعال شود ، با هر دو سرد یا گرم آب سرخ شده به داخل کانال شنوایی. بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نیاز به دارو دارند که ممکن است به طور اجباری استفاده شود. پس از آن ، بینش در مورد بیماری معمولاً دوباره افزایش می یابد ، و این باعث می شود بیماران داوطلبانه دارو مصرف کنند.

چشم انداز و پیش آگهی

این بیماری بر اساس آسیب به مناطق خاص قشر در سمت راست نیمکره های مغزی است. طبق دانش علمی فعلی ، نواحی مغزی انسان فقط می توانند به طور ناکافی بهبود یابند یا اصلاً درمان نشوند. بنابراین ، آسیب های موجود دائماً باقی می مانند یا ممکن است به پیشرفت خود ادامه دهند. بدتر شدن سلامت شرط بستگی به علت کنونی آنوزوگوزیا دارد. در بیشتر موارد ، بیماری به طور ناگهانی در اثر سکته مغزی ایجاد می شود. در اینجا می توان فرض کرد که برای مدت طولانی تغییری در علائم موجود ایجاد نخواهد شد. علائم ثابت خواهند ماند زیرا گزینه های کمی برای موثر بودن وجود دارد درمان یا مراقبت های پزشکی به دلیل عدم بینش بیمار در مورد بیماری. بسیاری از بیماران به دلیل عدم آگاهی از شکایات جسمی ، از مراقبت های پزشکی خودداری می کنند. اگر یک بیماری روانی اساسی است شرط وجود دارد ، ممکن است باعث بدتر شدن سلامتی و افزایش علائم شود. در زوال عقل ، وخامت ظرفیت عملکردی مناطق مغزی به تدریج ، معمولاً طی چندین سال ، پیشرفت می کند. این منجر به گسترش بافت آسیب دیده با کاهش همزمان امکانات ذهنی می شود. عدم شناسایی و عدمحافظه افزایش دادن. با پیشرفت بیماری ، اختلالات حرکتی علاوه بر مشکلات جهت گیری و از دست دادن دانش ، همچنان رخ می دهد.

پیشگیری

از انسوزوگوزیا پیشگیری نمی شود. این در زمینه سکته های مغزی و اختلالات روانشناختی رخ می دهد. تنها بهترین درمان ممکن و پیگیری این اختلالات می تواند خطر عود آنوزوگوزیا را کاهش دهد.

پیگیری

پس از آنوسگنوزیا ، باید ویزیت های پیگیری منظم انجام شود. معمولاً ، پیگیری در ارائه درمان مناسب بیمار با شناسایی عوامل تحریک کننده متمرکز است. بیمار باید هر شش ماه به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کند. علاوه بر این ، بازدیدهای پیگیری شده توسط چشم پزشک، متخصص گوش و حلق و بینی ، یا ارتوپد باید در فواصل منظم رخ دهند ، این بستگی به شرایطی دارد که بیمار از تشخیص آن امتناع می کند و تصویر علائم مربوطه. مراقبت های بعدی شامل مشاوره روانشناسی است. به شرطی که بیمار موافقت خود را برای ادامه درمان ادامه دهد معیارهای می تواند آغاز شود. به عنوان مثال ، درمان های رفتاری و آموزش شناختی برای کاهش خطر عود آنوزوگوزیا ارائه می شود. مراقبت های بعدی شامل تاریخچه پزشکی، در طی آن بیمار یک بار دیگر از نزدیک ترسهای خود را بررسی می کند. اگر بیمار شرایط را تصدیق کرده و تحت درمان قرار گرفته باشد ، دیگر نیازی به مشاوره پزشکی نیست. اگر بیمار بیماری را تأیید نکند ، روش های درمانی دیگری در نظر گرفته می شود. در بیماران مسن ، در صورت عدم بهبود در تشخیص ، در نهایت درمان روانشناختی قطع می شود. با این وجود ، باید کوشش شود تا بیمار متقاعد شود که برای درمان بیماری اصلی اقدام کند.

این همان کاری است که می توانید خودتان انجام دهید

از آنجا که بیمار در anosognosia اختلالی را که از آن رنج می برد یا نمی تواند تشخیص دهد یا نخواهد شناخت ، معمولاً خودیاری در این مورد منتفی است. پشتیبان معیارهای مراقبت های پزشکی فراتر از آن باید توسط محیط اجتماعی بیمار انجام شود. آنچه برای این مورد لازم است بستگی به ماهیت بیماری زمینه ای دارد که بیمار سرکوب می کند. اگر مورد همی پلژی یا ناشنوایی باشد ، معیارهای که برای جلوگیری از حوادث استفاده می شود ، معمولاً کافی است. به عنوان یک قاعده ، بیماران دیگر قادر به رانندگی مستقل با وسیله نقلیه موتوری نیستند. اگر بیمار این موضوع را نفهمد ، در صورت لزوم باید اتومبیل یا دوچرخه بر خلاف میل وی ایمن شود. بیماران نباید از وسایل حمل و نقل عمومی به تنهایی استفاده کنند ، زیرا از دست دادن ناخودآگاه عضوی حسی احتمال تصادف را بسیار افزایش می دهد. نقاط خطرناک در محیط زندگی نیز باید ایمن باشد. این موارد شامل ، به عنوان مثال ، مبلمان لبه تیز ، آتش سوزی ، اجاق گاز داغ و انواع مراحل. همچنین اگر محیط اجتماعی بیمار را با ظرافتهای لازم از رنج سرکوب شده خود آگاه سازد ، سودمند هم خواهد بود. در مورد بدشکلی های قابل مشاهده ، یک روش موثر برای مقابله ، عکاسی از بیمار و نشان دادن عکس بلافاصله پس از آن است. بدشکلی های قابل مشاهده دیگر نمی توانند به راحتی توسط فرد مبتلا منطقی شوند. بنابراین بیمار مجبور می شود با رنج خود مقابله کند.