بافت عصبی: ساختار ، عملکرد و بیماری ها

بافت عصبی در شبکه ای از سلولهای گلیال و سلولهای عصبی سازمان یافته است. در حالی که سلول های عصبی به عنوان مجرای تحریک عمل می کنند ، سلول های گلیال عملکردهای سازمانی را انجام می دهند. التهاب, نکروز، و ضایعات فضا گیر در سیستم عصبی می تواند باعث آسیب دائمی به بافت عصبی شود.

بافت عصبی چیست؟

در آناتومی ، بافت عصبی به سلولهای عصبی یا سلولهای عصبی به هم پیوسته اشاره دارد. سلولهای گلیال بین سلولهای عصبی جداگانه قرار گرفته و آنها را به مویرگ ها متصل می کند. این بافت شبکه ای در درجه اول در مغز و نخاع، بلکه در دستگاه گوارش و شبکیه چشم نیز وجود دارد. رنگ بافت بین صورتی و سفید است. اتصال به هم در ماده خاکستری بیشتر از ماده سفید است. بافت عصبی برای انتقال انتخابی تحریک به اندام ها عمل می کند. این اندامها در پاسخ به ضربه عصبی اثرات خاصی ایجاد می کنند. علاوه بر بافت عصبی ، بافتهای اساسی عمدتا شامل بافت عضلانی ، بافت همبند و بافت اپیتلیال. بافت عصبی تنها یکی از انواع بافت های اساسی است که از سلول هایی متصل می شود که به صورت شبکه مانند هستند.

آناتومی و ساختار

سلولهای گلیالی و سلولهای عصبی از اجزای تشکیل دهنده بافت عصبی هستند. کامپوزیتهای منفرد موجود در بافت عصبی بهم پیوسته اند. در اینجا ، تحریکات در مسیرهای منقوش با سرعت حداکثر 350 کیلومتر در ساعت منتقل می شوند. سلولهای گلیال با سلولهای آستروسیت و الیگودندروسیت یا سلولهای شوان ، سلولهای اپندیمال ، میکروگلیا و سلولهای ماهواره ای مطابقت دارند. آستروسیت ها در محل تماس نورون ها با جریان خون قرار می گیرند. آستروسیت ها در بسیاری از فرآیندهای سلولی که چندین سلول عصبی را تغذیه می کنند ، تمام می شوند. آنها در اطراف سیناپس توزیع می شوند و هر نورون به چندین آستروسیت متصل می شود. سلولهای شوان فقط در محیط پیرامونی یافت می شوند سیستم عصبی. از طرف دیگر ، آستروسیت ها و الیگودندروسیت ها چارچوب حمایتی مرکز را تشکیل می دهند سیستم عصبی. میکروگلیا مانند سلول های هورتگا نیز فقط سلول های عصبی را در سیستم عصبی مرکزی متصل می کند.

عملکرد و وظایف

نورونهای موجود در بافت عصبی وظیفه پردازش و انتقال تحریک عصبی را بر عهده دارند. بنابراین ، آنها عملکرد هدایت تحریک را انجام می دهند. تکانه ها در شبکه عصبی در مسیرهای از پیش تعریف شده حرکت می کنند. آنها در بافت عصبی به سلولهای عصبی دیگر منشعب می شوند ، همزمان با تکانه های نورون های خاص هستند و یا سلول های عصبی جداگانه را مهار می کنند. سلول های عصبی یا گلیالی بافت عصبی وظایف کمکی را در این سیستم انجام می دهند. از یک طرف ، آنها چارچوب پشتیبانی نورون ها را تشکیل می دهند. از طرف دیگر ، آنها مسئول تغذیه و حفظ سطح بیوشیمیایی سلولهای عصبی برای کار هستند. عملکرد سلولهای گلیال تاکنون کاملاً شناخته نشده است. در ابتدا ، علم ماده ای بتونه ای را تصور می کرد که صرفاً نورون ها را به هم متصل می کند. در این میان ، تحقیقات کسری از کارهای متنوع را شناسایی کرده است. به عنوان مثال ، سلولهای گلیال موادی را تولید می کنند که سیستم عصبی برای عملکرد عصب به آنها نیاز دارد. آنها همچنین محصولات متابولیکی را از بین می برند ، کم آب می شوند و با میکروارگانیسم های مهاجم مبارزه می کنند. علاوه بر این ، سلولهای گلیال الگوی عملکرد عصب را تنظیم می کنند. بنابراین ، آنها همانطور که سلولهای عصبی از الگوی از پیش تعیین شده پیروی می کنند ، سیستم عصبی را سازمان می دهند. به عنوان مثال ، نوروگلیا مسیرهایی را که از طریق آنها تحریکات عصبی طی می شود ، مشخص می کند مغز. سلول ها نیز در تشکیل سیناپس. فعالیتهای سازمانی glia در آنچه که علفهای هرز نامیده می شود به اوج خود می رسد. در این فرآیند ، سلول ها نورون هایی را که به مسیرهای متداول متصل نمی شوند ، حذف می کنند. آنها مسیرهایی را که به ندرت مورد استفاده قرار می گیرند جدا کرده و مسیرهای بسیار مورد استفاده را تلفیق می کنند. بنابراین ، سلول های عصبی رساناهای تحریک هستند ، اما سلول های گلیال مسیرهای این هدایت تحریک را مشخص می کنند. بنابراین ، وظایف انواع سلول ها در بافت عصبی به هم پیوسته است. سلولهای گلیالی و سلولهای عصبی مکمل یکدیگر هستند. سلولهای عصبی سرویسی را که توسط سلولهای گلیا سازماندهی شده است انجام می دهند. بنابراین می توان گفت ، نوروگلیا به عنوان مدیر نورون ها عمل می کند.

بیماری

هنگامی که عملکرد تخلیه آستروسیت ها مختل می شود ، مغز ادم می تواند در سیستم عصبی مرکزی ایجاد شود. بنابراین مایعات در مغز رسوب می کنند. این می تواند اتفاق بیفتد ، به عنوان مثال ، به عنوان بخشی از یک التهاب در سیستم عصبی مرکزی ادم مغز یک بیماری جدی است شرط که می تواند رهبری به مرگ مغزی. خون تأمین فشار به مغز می تواند قطع شود یا حداقل مانع آن شود. درمان این پدیده شامل تخلیه مایع مغزی نخاعی از فضای مایع مغزی نخاعی خارجی است. از این طریق فشار بر مغز کاهش می یابد. تخلیه مغز با دارو نیز قابل تصور است. یک بیماری به همان اندازه تهدیدکننده اصطلاحاً گلیوم است. این اصطلاح جمعی تومورهای مختلف سیستم عصبی مرکزی را در بر می گیرد. به عنوان مثال علاوه بر آستروسیتوما ، oligodendrogliomas نیز متعلق به گلیوما. این تومورها تهاجمی ترین نوع هستند تومورهای مغزی و از رایج ترین آنها هستند. بافت عصبی همچنین می تواند توسط بیماری های اولیه مانند آسیب ببیند دیابت. قند می تواند به عنوان بخشی از بیماری در بافت ذخیره شود. این ماده به عنوان یک نوروتوکسین در بافت عصبی عمل می کند. پلی نوروپاتی ها با اختلالات حسی نتیجه می شود. بیماری های نکروزان کننده بافت عصبی نیز غیرمعمول نیست. سیفلیس از سیستم عصبی مرکزی ، به عنوان مثال ، اغلب با اثرات نکروزان کننده در بافت عصبی همراه است. از طرف دیگر ، آسیب ایسکمیک به بافت عصبی مرکزی همراه است کیست های مغزیبه عنوان مثال ، زیرا این ضایعات فضا گیر می توانند باعث قطع شدن آن شوند خون تأمین از طریق عروق مغزی. از طرف دیگر ، آسیب التهابی به بافت عصبی در بیماری خود ایمنی التهابی رخ می دهد اسکلروز متعدد. پس از نابودی آنها ، سلولهای همسایه نمی توانند عملکرد نورونهای تخصصی را بر عهده بگیرند. با این حال ، از آنجا که سلول های عصبی تمایز نیافته به طور دائمی به منطقه مغز مهاجرت می کنند ، بازسازی بافت عصبی تا حدی ممکن است.