اجبار کمال: وقتی کمال گرایی شما را ناخوشایند می کند

کمال گرایی رفتاری اجباری است که جای هیچ خطایی را نمی گذارد. این یک بار هم برای محیط زیست است و هم برای فرد مبتلا. حتی اگر تلاشی هم بکنند ، نمی توانند از پس آن برآیند. اغلب ترس ها یا عقده های حقارت در پشت آن پنهان می شوند. کمال گراها نمی توانند خود به خود عمل کنند و باید هر یک از اقدامات خود را دقیقاً برنامه ریزی کنند. اشتباهات برای آنها به معنای شکست است و استاندارد بالا نه تنها در مورد خودشان ، بلکه در مورد همه کسانی که با آنها زندگی می کنند اعمال می شود.

اختلال شخصیت وسواسی: وسواس به کمال

قطعاً شرایطی وجود دارد که باید در آن کار کاملی انجام شود. این موارد شامل اقدامات جراحی یا کار در کاوشگر فضایی است. اینها ضروریات واقعی است که اجازه اشتباه نمی دهد. از طرف دیگر ، اقدامات اجباری ضروری نیستند که با اعتیاد پنهان به تشخیص و ترس از دست دادن. اگر کمال گرایی به حدی برجسته باشد که فرد مورد نظر را ناراضی کند ، ما در مورد یک آسیب شناسی صحبت می کنیم شرط. این افراد حتی به روندهای عادی زندگی روزمره نیز بی اعتماد هستند و تحت هر شرایطی مجبورند خود آنها را کنترل کنند. منیت خواستار کنترل است و از این طریق می خواهد از هرگونه کنترل اضافی جلوگیری کند. رفتار اجباری شامل ، برای مثال ، شستن لباس های شسته شده یا تهیه انواع لیست ها است. روی پیراهن کار می شود تا جایی که دقیقاً با اندازه های سایر قطعات لباسشویی مطابقت داشته باشد. کمال گرایان در لیست ها ، آنچه را که در طول روز یا هفته کاملاً باید انجام دهند ، یادداشت می کنند. آنها خود را با این کارها مشغول می کنند تا اینکه از خود راضی باشند. آنها اگر همتای خود مطابق با همان الگو کار نمی کند ، اغلب انتقاد می کنند. در بیشتر موارد ، این مسئله دردسر به همراه دارد. آنها در کار همیشه با مافوق خود مشورت می کنند تا از کار خود راضی باشند. از آنجا که آنها همیشه خود را اصلاح می کنند ، کندتر از همکارانشان کار می کنند. اگر از آنها در این مورد سال شود ، انتقاد را درک نمی کنند. برعکس. آنها احساس سوers تفاهم می کنند و بسیار ناامن هستند.

آیا من کمال گرا هستم؟

به طور کلی نمی توان به این سوال که آیا کسی کمال گراست پاسخ داد. با این حال ، برخی از حقایق به گرایش به کمال گرایی اشاره دارند. اول از همه ، این عدم توانایی تفویض فعالیت به دیگران است. این فقط در محل کار نیست. مادرانی که همه کارهای خانه را خودشان انجام می دهند نیز بخشی از آن هستند. آنها فکر می کنند شوهر یا فرزندانشان وظایف را به درستی انجام نمی دهند. در ورزش ، آنها همیشه می خواهند بهترین باشند و اذیت می شوند در حالی که فقط دوم یا سوم هستند. بازی با آنها دشوار است زیرا آنها نمی توانند شکست بخورند. حتی در آن زمان ، رنج آنها خود را در اجبار نشان می دهد که همیشه باید برنده شویم. تقاضای زیاد از خود در رابطه با بدن خودشان نیز منعکس می شود. اگر این انتظارات را برآورده نکند ، اختلالات خوردن و اختلالات در زندگی جنسی رخ می دهد. هیچ احساس خوبی وجود ندارد زیرا نمای بیرونی کاملاً شکل نگرفته است. رژیم های اغراق آمیز ورزشی و گرسنگی از پیامدهای این امر است.

کمال باعث خوشبختی فرد نمی شود

هیچ کس کامل نیست. این امر در مورد شاهزادگان کلیسای مذاهب مختلف و همچنین در مورد افرادی که مسئولیت کمتری دارند صادق است. هر شخصی ویژگی های دوست داشتنی خود را دارد. گسل های فرض شده آنها را فردی می کند و فقط همین امر آنها را به عنوان انسان متمایز می کند. کسانی که برای کمال تلاش می کنند از شرایط طبیعی سرپیچی می کنند. مجاز بودن به اشتباه به هیچ وجه نشانگر ضعف نیست. عکس این قضیه است. فقط در این صورت است که کسی هنگام تصدیف یک عمل خلاف ، بزرگی نشان می دهد. در همان زمان ثابت می کند که او فقط یک انسان است و به همین دلیل کامل نیست. خوشبختی حالتی است که باید برای آن تلاش کرد. افراد سطحی اغلب آن را در ارتباط با استقلال مالی می بینند. کمال گراها از این راضی نیستند. برای آنها ، برنامه ریزی زندگی باید کامل باشد. این کار با خرید خانه خودشان شروع می شود و با جنسیت فرزندانشان پایان می یابد. به محض اینکه آنها با یک اتفاق خارق العاده روبرو می شوند ، واقعیت آنها را فرا می گیرد و در بسیاری از موارد ناامید می شوند. کمال گرایان سطح بالایی از رنج را دارند و بسیاری انتظار دارند که افراد پیرامونشان دقیقاً مانند آنها رفتار کنند. این امر اغلب منجر به اختلاف نظر در خانواده و محل کار می شود. والدینی که می خواهند در تربیت فرزندانشان عالی باشند با فشار کار می کنند. آنها انتظار دارند فرزندانشان همیشه رفتارهای بی عیب و نقصی داشته باشند. با این کار ، آنها غالباً نفس خودشان را راضی می کنند و از تعاملات غیراخلاقی درون خانواده غافل می شوند. اگر فرزندان اراده و عیب و کاستی های خود را نشان دهند ، جهانی برای کمال گرایان فرو می پاشد. آنها ناراضی هستند و به خودشان شک دارند. این مانند مارپیچی است که در صورت عدم درخواست کمک به چرخش غیرقابل تحمل ادامه می یابد. این نارضایتی خود را در کودکان تداوم می بخشد و تقویت کننده های مثبت در هر دو طرف موفق نمی شوند.

آنچه می توانید در مورد کمال گرایی انجام دهید

اولین قدم برای خلاص شدن از کمال گرایی فرد شناخت آن است. دیدن چنین مسئله ای دشوار است و این کار اغلب فقط با کمک متخصص انجام می شود. تمرینات کوچکی که با گذشت زمان به طور خودکار جزئی از زندگی روزمره می شوند نیز کمک می کنند. خانم خانه دار کامل می تواند خود را مجبور کند که تمیز کردن هفتگی پنجره ها یا جارو برقی روزانه را متوقف کند. او باید آگاهانه از انجام این کار خودداری کند. فقط افراد مبتلا می توانند بفهمند که این مشکل برای همه دشوار است. در محل کار ، اگر کارهایی که شروع شده اند لغو شوند و هیچ وقت اضافه کاری انجام نشود ، کمک می کند. اگر کارهای مهمی برای انجام وجود داشته باشد ، بسیاری از آنها توسط کارمندان یا همکاران قابل انجام است. یک تمرین خوب نیز این است که با فرزندان خود انحصار بازی کنید و ضرر کنید. بله ، این همان ویژگی شخص است. اینکه از دیگران خوشحال باشید و از "شکست" خود عصبانی نشوید. این در باشگاه فوتبال یا باشگاه بولینگ ادامه می یابد و به خوبی برای افراد اطراف شما پایین می آید. آنها به زودی متوجه می شوند که کمال گرای سابق روی خودش کار می کند و از او در تلاش هایش حمایت می کند. برخورد با او راحتتر می شود و خودش راضی تر می شود. با این حال مهم است که تمایل به توقف اقدامات اجباری نیز در کمال گرایی به اوج نرسد. در اینجا صبر زیادی لازم است. به هر حال ، این بیماری در طی یک روز بوجود نیامد و در همان مدت کوتاه به همان اندکی پایان می یابد.

خوشبختی در آرامش نهفته است

خوشبختی اصطلاحی نسبی است. هرکسی نسبت به آن احساس خاص خود را دارد. این به معنای حساب بانکی پر شده یا خانه بزرگ نیست. در خودش استراحت کند و با آرامش فراوان راه خود را طی کند ، این خوشبختی است. برخورد با همسایگان به روشی آگاهانه و همچنین پذیرفتن اشتباهات برای آنها ، باعث ایجاد صلح در هر رابطه ای می شود. بله ، این صلح با خود و عزیزانش است که فرد را خوشحال می کند.