منطقه Brodmanns: ساختار ، عملکرد و بیماری ها

نواحی بردمن بخشی از قشر مغز انسان بر اساس معماری سلولی است. مناطقی با ساختار سلولی یکسان ، ناحیه ای برادمن را تشکیل می دهند. مغز به 52 منطقه برودمن تقسیم شده است.

منطقه برودمن چیست؟

La مغز همه موجودات زنده به صورت یکنواخت و چرب به نظر می رسند توده، بنابراین سفید رنگ است. اگرچه از زمان های بسیار قدیم گمان برده می شد که این عضو مقر ادراکات و اندیشه ها است ، اما تا قرن نوزدهم نمی توان بینشی در مورد چگونگی تحقق این توانایی ها در مغز. تنها از طریق تکنیک های خاص رنگ آمیزی ایجاد شده توسط آنتونیو گلجی ، رامون و کاژال و فرانتس نیسل بود که ساختار سلول های مغزی به نام نورون قابل مشاهده بود. رنگ آمیزی گلژی تنوع زیادی از اشکال سلول های عصبی و شاخه های زیادی به نام دندریت و آکسون را نشان داد. علاوه بر تنوع در انواع سلولهای فردی ، تفاوتهای محلی زیادی در ترتیب این سلولها وجود دارد که در خوشه ها یا لایه هایی با ضخامت متفاوت و چگالی. این اختلافات کمی را می توان با استفاده از رنگ آمیزی Nissl ، اساس روش کار کوربیان بردمن ، به خوبی مشاهده کرد. بردمن ترتیب را بررسی کرد ، چگالی، و اندازه نورونها در قشر انسان و براساس تفاوتهای محلی آن را به 52 ناحیه تقسیم کرد.

آناتومی و ساختار

اگر از خارج به مغز انسان نگاه کنید ، اصلی ترین چیزی که می بینید قشر قشر (به لاتین پوست) است که بیش از حد در بقیه مغز رشد می کند ، با ویژگی آن گردو شکل. قشر آخرین مرحله در تکامل مغز است و بیشترین رشد را در انسان دارد. مغز دارای الگوی sulci (جغرافیایی خندق) و gyri (gr. سیم پیچ) و همچنین sulcus centralis (خندق میانی Lat) است که دو نیمکره مغزی را از هم جدا می کند. بر اساس این ویژگی ها ، هر نیمکره مغزی را می توان به 4 لوب قدامی (پیشانی) ، فوقانی (جداری) ، خلفی (پس سری) و لوب های جانبی (گیجگاهی) تقسیم کرد. این تقسیم برای محلی سازی ساختارهای مغزی عصبی مهم است ، اما برای درک عملکرد آنها مهم نیست. کوربیان بردمن برای پیوند بهتر آناتومی قشر مغز و عملکرد آن ، تمام بدن سلول ها را با لکه Nissl رنگ آمیزی کرد و بخشهای مغز را با میکروسکوپ بررسی کرد. این قشر لایه ای از سلول ها با 3 تا 5 لایه را نشان می دهد که ضخامت و سلول آنها است چگالی اندازه بدن می تواند متفاوت باشد. بر اساس این ریز آناتومی ، بردمن توانست 52 ناحیه را شناسایی کند که آنها را با اعداد متوالی تعیین کرد. بردمن نتایج خود را در سال 1909 در مقاله "نظریه محلی سازی مقایسه ای قشر مغز" منتشر کرد. بردمن در این طبقه بندی موفق شد بدون درک عمیق تری از انواع سلول ها و اتصال آنها در مناطق جداگانه. توسعه این درک وظیفه اصلی علوم اعصاب مدرن است.

عملکرد و وظایف

با مقایسه ساختار سلول مناطق مختلف مغز ، نمی توان عملکرد را استنباط کرد ، و در زمان بردمن اطلاعات کمی در مورد وظیفه دقیق مناطق مختلف مغز در انسان وجود داشت. در سالهای پس از کار بردمن ، دانش گسترده ای در مورد عملکرد مناطق مختلف مغز جمع آوری شد. اثرات آسیب مغزی ، که در طی دو جنگ جهانی به تعداد زیادی اتفاق افتاد ، اولین منابع گسترده تحقیقات پزشکی مغز و اعصاب بودند. پس از جنگ جهانی دوم ، تحریک الکتریکی هدفمند مناطق مختلف مغز در حین و بعد از عملیات برای روشن کردن عملکرد مناطق مختلف مغز انجام شد. اینها با آزمایشات حیوانی تکمیل شد. امروزه می توان عملکردهای دقیق را به بیشتر مناطق بردمن نسبت داد. به طور کلی ، انواع خاصی از عملکردها را می توان به چهار لوب مغزی که قبلاً بحث شد ، اختصاص داد. قشر پیشانی با شخصیت و تفکر ما ارتباط دارد. آسیب به این ناحیه مغزی منجر به تغییر شخصیت و ذهنی می شود عقب افتادگی. لوب جداری آهیانی شامل حرکات بدن و عملکردهای حسی ماست ، در حالی که لوب پس سری در پشت سر شامل آنچه به عنوان قشر بینایی شناخته می شود. در کناره ها ، در لوب گیجگاهی مغز ، توانایی شنیدن و صحبت کردن و همچنین قسمتهایی از لبه مغز وجود دارد حافظه واقع شده اند. در اینجا ، قشر حرکتی که اندام های ما را کنترل می کند مربوط به منطقه 7 Brodmann است ، توانایی دیدن ما در منطقه 17 و مناطق 44 و 45 مربوط به منطقه Broca است ، آسیب به آن با از دست دادن بیان زبان مرتبط است.

بیماری

طبقه بندی مناطق بردمن اساساً برای اهداف تشخیصی یا برای هرگونه مداخله درمانی نیست. با این حال ، با شناسایی عملکردهای مربوطه در مناطق Brodmann ، آنها به یک ابزار تشخیصی مهم تبدیل شده اند که می تواند اطلاعاتی را در مورد محل و میزان آسیب مغزی ارائه دهد. به عنوان مثال ، با عملکرد متناسب با منطقه مغز ، محل مغز ضربه بر اساس اختلال در بیماران سکته مغزی قابل تشخیص است. در تکنیک های مدرن تصویربرداری که فعالیت مغز را ضبط می کند ، مانند عملکردی تصویربرداری رزونانس مغناطیسی، دانش در مناطق بردمن مهم است زیرا اجازه می دهد سیگنالهایی به عملکردهای مغز اختصاص یابد. هنگام برنامه ریزی مداخلات جراحی بر روی مغز ، مناطق Brodmann و عملکرد آنها به عنوان پایه ای برای سنجش نحوه انجام یک مداخله بدون تأثیر بر عملکردهای مهم مغز مورد استفاده قرار می گیرد. ترکیبی از پیشرفته ترین تکنیک های تحریک مغناطیسی مغز (تحریک مغناطیسی transcranial) با تکنیک های تصویربرداری امکان ارزیابی این را دارد که کدام یک از مناطق برودمن قبلاً تخریب شده اند و بنابراین می توانند با جراحی برداشته شوند و کدام یک نمی توانند. از تقسیم مغز به مناطق بردمن به طور گسترده ای در تشخیص و تحقیقات عصبی زیست شناختی مدرن استفاده می شود.