شادی زندگی: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

احساس لذت از زندگی ، ساده بودن در اینجا و اکنون خوشحال بودن ، این چیزی است که اکثر مردم می خواهند. اما بسیاری از آنها خواسته ها و انتظارات خود را بیش از حد بالا می برند و عکس این را تجربه می کنند. با این حال ، جوی دی ویور می تواند تحت تأثیر قرار گیرد.

joie de vivre چیست؟

اصطلاح joie de vivre احساس درونی غیرقابل انعطاف پذیری در زندگی را توصیف می کند. اصطلاح joie de vivre احساس درونی غیرقابل انعطاف پذیری در زندگی را توصیف می کند. مردم آن را متفاوت توصیف می کنند. برای بعضی ها احساس درونی دلپذیری است تمدد اعصاب، دیگران این احساس را دارند که می توانند درختان را بیرون بکشند ، برخی آن را به عنوان انرژی پرشور تجربه می کنند. هرکس به شیوه خود جوی د ویور را تجربه می کند. این اتفاق می تواند از درون خود ما بوجود بیاید بدون اینکه اتفاق خاصی رخ داده باشد ، اما به همین راحتی می تواند واکنشی به حوادث خارجی باشد که ارزیابی مثبت می کنیم. بنابراین احساس شادی و سرگرمی به افکار ما نیز بستگی دارد. اگرچه لذت زندگی به طور متفاوتی توسط همه احساس و بدست می آید ، اما با مداخله فعال می توان آن را افزایش داد. در نتیجه این امر عمدتاً به دو جنبه متقابل بستگی دارد. از یک طرف ، شرایط خاصی امکان زندگی بدون دغدغه را فراهم می کند (اینها به نوبه خود از فردی به فرد دیگر متفاوت است) و از طرف دیگر ، میزان مناسب قرار گرفتن در معرض این شرایط. به عنوان مثال ، اگر کسی از بازی لذت می برد تنیس، فرد باید این ورزش را انجام دهد شرط فعالیت ورزشی هر از گاهی با این حال ، برای اینکه لذت زندگی از این امر ناشی شود ، بسیار مهم است که فعالیت به طور مطلوب طلب کند. به عنوان مثال تنیس شریک زندگی باید در سطحی بازی کند که خیلی کسل کننده نباشد (به دلیل بد بودن) یا خیلی طلبکارانه (به دلیل بسیار خوب بودن).

کارکرد و وظیفه

لذت بردن از زندگی منبع مهمی از استحکام و انرژی در زندگی. کودکان هنوز هم می توانند از چیزهای کوچک زندگی لذت ببرند. در بزرگسالان ، احساس شادی در زندگی ارتباط شدیدتری با نگرش درونی نسبت به موقعیت ها و ارزیابی آنها دارد. ترس ، نگرانی یا خلق و خوی افسردگی می تواند لذت زندگی را تضعیف کند. بنابراین ، در میان چیزهای دیگر ، سرکنترل می شود و بنابراین می تواند تحت تأثیر افکار به روشی مثبت قرار گیرد ، به عنوان مثال با ارزیابی مجدد موقعیت ها. کسی که فقط تمرکز خود را روی چیزهای منفی معطوف نکند ، در نتیجه به سلامت روان کمک می کند. علاوه بر نگرش درونی ، تعدادی فعالیت نیز وجود دارد که تأثیر مثبتی در لذت زندگی دارند ، مانند:

  • برای خودشان وقت بگذارند
  • پیدا کردن آنچه نزدیک به شماست قلب و سرگرم کننده درباره آواز ، رقص و گوش دادن به موسیقی.
  • فعالیت بدنی
  • خواندن یک کتاب
  • با افراد دیگر درگیر شوید

بسیاری از امکانات دیگر مانند عکاسی ، بازی ، برقراری ارتباط با دوستان و آشنایان و موارد دیگر وجود دارد ، زیرا همه باید خودشان بفهمند چه چیزی باعث شادی آنها می شود. همچنین به شما کمک می کند تا از لحظات زیبای یک روز عصر غافل شوید و دوباره آنها را مرور کنید. همچنین پذیرفتن خود در فردیت خود و ارزش دادن به خود بسیار مهم است. با این حال ، joie de vivre نمی تواند یک کشور دائمی باشد. هرکسی که برای آن تلاش کند ناامید خواهد شد. احساسات همیشه در معرض فراز و نشیب های زنده قرار دارند. نمی توان آنها را مجبور کرد. همچنین گذر از دره ای ، بخشی از زندگی است که می توانیم دوباره از آنجا به سمت سواحل جدید حرکت کنیم.

بیماری ها و بیماری ها

هنگام از دست دادن افراد از طریق جدایی ، طلاق یا مرگ ، طبیعی است که به طور موقت دیگر احساس لذت در زندگی نکنید ، زیرا اول از همه درد باید پردازش شود این می تواند مدتی طول بکشد ، برای برخی چندین سال. بیماری های مزمن یا طولانی مدت نیز تأثیر زیادی بر زندگی افراد مبتلا دارد ، به طوری که آنها می توانند لذت زندگی خود را از دست بدهند. در اینجا یافتن a مهم خواهد بود تعادل چیزی مثبت ، چیزی تقویت کننده فراتر از بیماری به آنها می دهد تا بتوانند به راحتی محدودیت هایی را که بیماری با خود به همراه دارد تحمل کنند. از دست دادن ذائقه عمومی برای زندگی معمولاً نشانه ای از آن است افسردگی اگر دلیل خارجی نداشته باشد. وقتی خلق و خوی دائماً ابری شده و فضای خالی و غم و اندوه بیشتر فضا را اشغال می کند ، سرانجام هر شخص به جایی می رسد که هیچ چیز برای او شادی ایجاد نمی کند. به نظر می رسد که همه چیز دیگر معنایی ندارد ، نه ارتباط با افراد دیگر و نه سرگرمی که همیشه سرگرم کننده است. از دست دادن شادی در زندگی بدون خطر نیست ، زیرا زندگی که در آن لذت دیگر احساس نمی شود ، به طور فزاینده ای خاکستری و خاکستری و بی مفهوم. بسیاری از افراد پس از آنکه دیگر راهی برای خروج از مارپیچ رو به پایین نمی بینند ، دچار بحران معنایی محسوسی می شوند و در چنین شرایطی به خودکشی می اندیشند. کسانی که به این مرحله رسیده اند معمولاً آن را تنها از دره تاریک خارج نمی کنند بلکه نیاز به کمک و تفاهم اعضای خانواده و دوستان دارند. حمایت از روانشناس نیز در چنین مواردی بسیار توصیه شده و مفید است. فرسودگی شغلی می تواند لذت شخصی را برای زندگی به شدت تحت تأثیر قرار دهد. هرکسی که مجبور شود مرتباً از حد جسمی یا روحی خود فراتر رود ، به طور حرفه ای یا خصوصی مورد آزار و اذیت قرار گیرد ، در مقطعی خسته شده و دیگر از هیچ چیز لذت نمی برد. همه چیزهایی که قبل از آن سرگرم کننده بودند به یک بار تبدیل می شوند در بیشتر موارد ، خستگی جسمی و روحی با هم ادغام می شوند و افراد مبتلا فقط احساس خستگی می کنند و دیگر خستگی ندارند استحکام برای مقابله با مسائل به ابتکار خودشان. آنها فقط فقط با کمک حرفه ای هستند که می توانند انرژی خود را به گونه ای مدیریت کنند که در آینده بیشتر به ذخایر انرژی خود توجه کنند و دیگر بیش از حد از خود صرفه جویی نکنند. چالش کم کاری ، مانند چالش مفرط ، همچنین می تواند علائم جسمی و روحی ایجاد کند و اشتیاق به زندگی افراد را از بین ببرد.