خمیازه کشیدن: عملکرد ، وظیفه و بیماری ها

خمیازه کشیدن یک رفتار بازتابی در انسان و حیوان است و معمولاً با آن همراه است خستگی، با نیاز به خوابیدن یا بیدار شدن. با این حال ، انسان ها در موقعیت های دیگر نیز خمیازه می کشند ، بنابراین روند کار نیز به نمادی از کسالت ، حتی تنبلی تبدیل شده است. خمیازه کشیدن حتی با شرایط فرهنگی همراه است. به عنوان مثال ، در فرهنگ های غربی ، نگه داشتن دست در مقابل خود ، امری ناپسند تلقی می شود دهان وقتی خمیازه می کشید محققان همچنین توانسته اند ثابت کنند که حتی جنین در رحم مادر خمیازه می کشد و در این روند کشیده می شود ، و این منجر به این می شود که دلزدگی به سختی دلیل خمیازه است ، بلکه مجاری تنفسی به این ترتیب گسترش می یابد. با این حال ، آنچه واقعاً از نظر زیست شناختی انجام می دهد ، تا به امروز روشن نشده است.

خمیازه چیست؟

خمیازه کشیدن یک رفتار بازتابی در انسان و حیوان است و معمولاً با آن همراه است خستگی، با نیاز به خوابیدن یا بیدار شدن. در میان چهره های اساطیری یونان ، نیکس ، الهه شب وجود داشت که از هرج و مرج خمیازه می کشید و حتی زئوس از او می ترسید. این اعتقاد باعث شد که هنگام خمیازه ، روح بدن را ترک کند تا به خدایان المپ صعود کند. ایده های مشابه را می توان در نوشته های مایاها یا حماسه های سلتیک یافت. در قرون وسطی ، مردم حتی به شیاطینی اعتقاد داشتند که از گلو پاره شده برای سرقت روح وارد می شوند. همین امر باعث شد تا مردم هنگام خمیازه دهان خود را بپوشانند که در نهایت به آدابی تبدیل شد. اگرچه خمیازه ، مانند خنده ، به صورت انعکاسی اتفاق می افتد ، اما در مورد رفلکس نمی توان سال کرد ، زیرا محرک اساساً وجود ندارد. انسان ها در متفاوت ترین شرایط خمیازه می کشند. چرا دقیقاً دهانه دهان اتفاق می افتد ، گویی که فرد باید نفس عمیق بکشد و بازدم کند ، حتی برای دانشمندان هنوز هم یک معما است ، اگرچه چندین نظریه وجود دارد. علم خمیازه ، اصطلاح شناسی نامیده می شود ، زیرا به نظر می رسد خمیازه یک چیز کاملاً پیچیده است.

کارکرد و وظیفه

این خمیازه باعث می شود که انسان مغز به اندازه کافی تامین نمی شود اکسیژن یکی از نظریه هاست ، اما اشتباه به نظر رسیده است. چه زیاد باشد چه کم اکسیژن استنشاق می شود ، در نتیجه انسان کمتر یا بیشتر خمیازه نمی کشد. آزمایشات نشان داد که عرضه اکسیژن یا محرومیت تاثیری در روند کار ندارد. یکی دیگر از رساله های بیولوژی این است که خمیازه باید توجه را تقویت کند. اگر فردی در حالت کسالت ، در اتاق های تاریک یا خسته باشد ، خمیازه می کشد تا دوباره هوشیار شود ، طبق این تز. در یک آزمایش ، مغز فعالیت افراد آزمایشی مختلف اندازه گیری شد که در اتاق تاریک مجاز به انجام فعالیتی نبودند. خیلی خمیازه می کشید اما مغز فعالیت ثابت ماند. با این وجود ، می توان ادعا کرد که تلاش برای خمیازه کشیدن در چنین شرایطی می تواند به نوعی خود را از این اوضاع کند رها کند ، کاری کند که چرخه را بشکند ، و به این ترتیب روحیه بدهد. بنابراین خمیازه کشیدن نیز اغلب در فعالیت های مداوم یا هنگام انتظار انجام می شود. این فرآیند معمولاً همراه است کشش از بدن ، که آن را دوباره تحریک می کند. بنابراین این تئوری مطرح شد که کشش و خمیازه در موقعیت های رفتاری یکسان رخ می دهد ، اما نه همیشه با هم. افراد هنگام خمیازه کشش می یابند ، اما هنگام کشش لزوماً خمیازه نمی کشند. آنچه در واقع خمیازه می کشد ، از بین بردن تنش است. بدن تنش وقتی فرد خمیازه می کشد آرامش بیشتری پیدا می کند و از این طریق خودش را از فشار داخلی رها می کند. بنابراین خمیازه کشیدن خوب است فشار، هیجان یا اضطراب. چنین احساساتی با این روند بهتر تنظیم می شوند. به همین ترتیب ، خمیازه کشیدن مسری است. اگر فردی خمیازه بکشد ، دیگران نیز شروع به خمیازه می کنند ، خصوصاً اگر به هم نزدیک باشند. این امر باعث ایجاد این نظریه شد که خمیازه نیز به همدلی مربوط است. افراد دلسوز سریعتر از افرادی که خودساخته هستند یا توانایی کمی برای همدلی با دیگران دارند ، خمیازه می کشند. به همین ترتیب ، نزدیکی عاطفی پیش شرط خمیازه مسری است. این لازم نیست که فقط با اعضای خانواده یا دوستان باشد. حتی می تواند بین انسان و حیوان رخ دهد. به عنوان مثال ، اگر یک حیوان به یک انسان اعتماد کند ، در واقع همراه او خمیازه می کشد ، که به نوبه خود منجر به این می شود که گربه ها یا سگ ها نیز مقداری همدلی دارند. پدیده خمیازه کشیدن جمعی نیز به صورت گروهی رخ می دهد. این می تواند به این معنی باشد که خمیازه باعث ایجاد انسجام اجتماعی و انتقال خلق و خو می شود.

بیماری ها و بیماری ها

یک فرضیه مهم اخیر توضیح این است که خمیازه مغز را خنک می کند ، بنابراین در خدمت تنظیم مجدد حرارت است. آزمایشات روی حیوانات ، از جمله موش ها ، نشان داد که در نتیجه روند خمیازه ، دمای مغز افزایش یافته و سپس دوباره کاهش می یابد. در انسان ، به نوبه خود ، مشخص شد که دمای خارج بر خمیازه تأثیر زیادی دارد. اگر این بالاتر از دمای بدن بود ، انسان بیشتر خمیازه می کشید. به همین ترتیب ، فراوانی خمیازه در تابستان یا زمستان متفاوت است. در فرآیندهای درون زا چیزی مشابه می توان یافت ، بنابراین وقتی بدن مقدار زیادی از آن را آزاد می کند ، فرکانس خمیازه افزایش می یابد سروتونین, دوپامین یا اسید گلوتامیک ، و هنگام ترشح آن کاهش می یابد اندروفین ها افزایش یافته است. حتی در روان درمانی، خمیازه هم اکنون در درمان برای تفسیر بیمار گنجانده شده است ، به طوری که در نظر گرفته می شود که خمیازه ، مانند خنده و گریه ، نشانه ای از راه بهبود است و در خدمت پردازش احساسات دردناک است. همچنین مشخص شده است که بیماران اسکیزوفرنی کمتر دچار خمیازه می شوند ، که این امر به دلیل اختلال در درک از خود است و بیماران اوتیستیک ، به نوبه خود ، همراه با دیگران خمیازه نمی کشند ، و از این تئوری حمایت می کنند که خمیازه کشیدن مربوط به همدلی انسان است.