Fornix Cerebri: ساختار ، عملکرد و بیماری ها

مغز فورنیکس بخشی از سیستم لیمبیک و یک مسیر طرح ریزی منحنی بین بدن پستانداران (جسم ماسوره) و هیپوکامپ. مخچه فورنیکس را می توان به چهار منطقه تقسیم کرد و از الیاف مسیر بویایی تشکیل شده است. همراه است حافظه بازیابی ، به همین دلیل آسیب به مغز فورنکس منجر به اختلال حافظه مربوطه می شود.

فورنیکس مغز چیست؟

مخچه فورنیکس از رشته های عصبی تشکیل شده است که به عنوان یک مسیر از طریق عبور می کند مغز (تلنسفالون). همچنین به طاق مغزی معروف است و به شکل هلال است. مغز و اعصاب مغز فورنیکس را به عنوان بخشی از مغز شمرده می کند سیستم لیمبیک، که مسئول احساسات است ، حافظه، رانندگی ، و برخی از کارهای خودمختار ، از جمله دیگر. سیستم لیمبیک شامل انواع مغز ساختارهایی که یک واحد تشریحی مستقل را تشکیل نمی دهند اما در یک شبکه عملکردی به هم پیوسته اند. دو مورد از این ساختارها عبارتند از اجسام ماسوره و هیپوکامپ. ماده سفید مخچه فورنیکس ارتباطی را بین این دو ایجاد می کند مغز مناطق در این فرایند ، هیپوکامپ به عنوان نقطه شروع عمل می کند. فورنیکس مغزی همسایه سپتوم پلوسیدوم است که در شاخ قدامی بطن جانبی قرار دارد. علاوه بر این ، مخچه فورنیکس مجاور لبه فوقانی بطن سوم است مغز (ventriculus tertius cerebri). این حفره در دیسانفالون واقع شده و از مایعات منشا گرفته از داخل پر شده است کوروئید شبکه

آناتومی و ساختار

در داخل مغز Fornix ، چهار منطقه را می توان تقسیم کرد: بدن ، ستون ها ، کورورا و کمیسورا. Corpus fornicis - نام کامل آن - بدن فورنکس مغزی را تشکیل می دهد. این اجسام که در قسمت طولی مشاهده می شود به طور مرکزی در مغز ، در زیر آن قرار دارد بار (جسم پینه ای). بالاترین نقطه مغز فورنیکس را تشکیل می دهد. در ناحیه جلو (قدامی) ، جسم به دو ستون تقسیم می شود که به طور متقارن در دو طرف راست و چپ قرار دارند. آناتومی نیز آنها را به عنوان ستون فورنیکس می شناسد. در نیمکره راست و چپ مغز ، ساختار آنها یکسان است و می توان آنها را به دو قسمت تقسیم کرد. تکتا پارس در زیر لایه ای از بافت منشا می گیرد هیپوتالاموس، در حالی که پارس آزاد در مجاورت سوراخ بین مدخل است. این بطن جانبی را به بطن 3 مغزی متصل می کند ، پارس ها نیز آزاد می شوند. در قسمت خلفی (خلفی) ، جسم فورنیکس مغز نیز به دو قسمت راست و چپ تقسیم می شود ، یعنی عضله crura fornicis یا اندام فورنیکس. انحنای آنها آنها را همزمان به سمت پایین و خارج و دور از محور طولی مغز خم می کند. crura نشان دهنده طولانی ترین قسمت مغز فورنیکس است. بین کوررا رشته های commissura fornicis وجود دارد که مربوط به کمیسور هیپوکامپ است. رباط با نام taenia نیز شناخته می شود.

عملکرد و وظایف

اطلاعات کمی در مورد عملکرد دقیق مغز فورنیکس در دسترس است. بیشتر دانش تا به امروز از مشاهدات بالینی حاصل شده است. از این موارد می توان نتیجه گرفت که فورنیکس مغزی با آن در ارتباط است حافظه کارکرد. به نظر می رسد عملکردهای آن عمدتاً به حافظه طولانی مدت مربوط می شود ، زیرا افرادی که دچار مغز فوراکس مغزی قطع شده اند از یادآوری جزئیات وقایع با مشکل روبرو می شوند. ارتباط آناتومیکی ساختار منحنی مغز نیز متناسب با این مشاهده است. مخچه فورنیکس از هیپوکامپ منشا می گیرد ، که هم برای حافظه بلند مدت و هم برای حافظه کوتاه مدت مهم است. علاوه بر این ، در پیوند دادن محتویات مختلف حافظه و همچنین جهت گیری مکانی مشارکت دارد. الیاف مغز فورنیکس از بخشی از مسیر بویایی کورتیکوفوگال بوجود می آیند که توسط هیپوکامپ unus و pes تشکیل شده است. به عنوان یک مسیر فرافکنی ، مغز فورنیکس سیگنال های عصبی را به قسمت بدن مانیتور منتقل می کند. مانند هیپوکامپ و فورنیکس مغز ، جسم ممیلر بخشی از سیستم لیمبیک است که عملکردهای آن نه تنها شامل عملکردهای حافظه ، بلکه فرایندهای عاطفی ، محرک و کارهای مستقل نیز می باشد. الیاف فورنیکس که به جسم ماسوره کشیده می شوند ، الیاف پسامکانال هستند (بعد از کمیسور). در مقابل ، الیاف دیگر ، الیاف مقدماتی ، به هسته سپتال و هسته اکومبنس گسترش می یابند.

بیماری

خساراتی که فقط روی مخچه فورنیکس تأثیر می گذارد اما هیچ ساختار مغزی دیگری نادر نیست. با این حال ، در طی یک عمل جراحی مغز و اعصاب ، ممکن است ضایعه ای از مسیر فرافکنی ایجاد شود. به عنوان مثال ، اجسام به صورت عرضی بریده می شود ، که دارو آن را ترانس سفت می نامد. چنین ضایعاتی در مغز فورنیکس می تواند به عنوان مثال در حین برداشتن تومور ایجاد شود. در نتیجه ، معمولاً مشکلات حافظه رخ می دهد که مربوط به حافظه طولانی مدت است. افراد مبتلا به یاد آوردن خاطراتی از وقایع رخ داده قبل از آسیب دیدن دشوار است. خاطرات دقیق به ویژه ثابت می کنند که یک مشکل هستند. با این حال ، اختلال حافظه اغلب نشان دهنده کامل نیست فراموشی، و سایر عملکردهای حافظه لزوماً مختل نمی شوند. Calabrese و همکارانش در یک مطالعه تک موردی ، در سال 1995 عواقب ضایعه را بر روی هر دو کلننا فورنیسیس در یک بیمار نوجوان ذکر کردند. در این حالت ، آنها قادر به مشاهده آنتروگراد بودند فراموشی اما نه فراموشی رتروگراد. آنتروگراد فراموشی با ناتوانی یا محدودیت افراد مبتلا در یادآوری خاطرات جدید مشخص می شود. در همان زمان ، سایر توانایی های شناختی (هوش ، توجه و غلظت) هیچگونه ناهنجاری نشان نداد. عملکرد حافظه کوتاه مدت نیز در این مورد اختلال نداشت. می توان نتیجه گرفت که ماهیت شکایات مرتبط با فورنیکس مغزی از جمله موارد دیگر به محل آسیب بستگی دارد.