درک لمسی: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

درک لمسی یک ویژگی حسی است که به انسان اجازه می دهد اشیا or یا سوژه ها را براساس کاوش فعال احساس کند. ادراک لمسی از ادراک لمسی ، متناظر با منفعل است پوست ادراک اختلالات یکپارچه سازی چند حسی ، بیماری های عصبی و بیماری های گیرنده در برداشت لمسی اختلال ایجاد می کنند.

ادراک لفظی چیست؟

درک لمسی یک ویژگی حسی است که به انسان اجازه می دهد اشیا or یا سوژه ها را براساس کاوش فعال احساس کند. انسان پوست حس دارای کیفیت های مختلف است. خصوصیات منفعل تحت اصطلاح ادراک لمسی تا حس لامسه خلاصه می شوند. ادراک لمسی از درک پروتوپاتیک و حماسی تشکیل شده است و بنابراین شامل احساس منفعل دما ، احساس منفعل درد و به همین ترتیب احساس لامسه منفعل است. با این حال ، انسان پوست همچنین توانایی درک کیفیت اشیا و موجودات زنده را از طریق کاوش فعال دارد. این اکتشاف فعال تحت اصطلاح haptics است. این اصطلاح به Max Desoir برمی گردد ، که این اصطلاح را در قرن نوزدهم ابداع کرد. لپ تاپ ها شامل هم پنهان سازی و هم استیلا ، یعنی درک فعال محرک های سطح بدن و همچنین درک فعال محرک ها از درون بدن هستند. از نظر فیزیولوژیکی ، اساس ادراک لمسی و لمسی از سیستم حسی حسی و حسی-حرکتی تشکیل شده است. Haptics شامل می شود درد درک به معنای احساس درد ، درک دما به معنای برداشت مجدد از حرارت ، و حساسیت سطح لمسی به معنای درک محرک های مکانیکی به عنوان فشار ، ارتعاش و کشش بافت. همچنین در haptics گنجانده شده است حس عمقی به عنوان حساسیت به عمق یا توانایی درک موقعیت بدن خود در فضا. علاوه بر این ، Kinesthesia و visceroception غالباً به عنوان بخشی از موارد هپتیک محسوب می شوند.

کارکرد و وظیفه

Haptics به انسان اجازه می دهد خواص اشیا، مانند اندازه ، وزن ، کانتور ، خصوصیات مواد ، استحکام، و دمای یک موضوع یا شی. گیرنده های مختلف یا سلول های حسی در درک لمسی نقش دارند. گیرنده های مکانیکی پوست و گیرنده های کشش ، فشار و ارتعاش در آن ها هستند تاندون ها, مفاصل، و عضلات. سیستم haptic این اطلاعات را در یک برداشت مشترک ادغام می کند. بالغ بر 600 میلیون گیرنده در لایه های پوستی منفرد قرار دارد ، به عنوان مثال اجسام Vater-Pacini برای محرک های ارتعاشی ، اجسام Meissner برای تغییرات فشار ، سلول های مرکل برای محرک های فشار پایدار و اجسام Ruffini برای بافت کشش یا اندام های تاندون گلژی و دوک های عضلانی. موهای بدن همچنین به حدود 50 گیرنده لمسی برای ثبت تغییر شکل مجهز هستند. انتهای عصب آزاد در اپیدرم دما و درد محرک علاوه بر محرکهای مکانیکی. بر خلاف سایر ادراکات حسی ، ادغام چندین گیرنده در نتیجه نقش اصلی را در درک لمسی بازی می کند. اطلاعات مربوط به گیرنده های مکانیکی و حسگرها از طریق مسیرهای حسی آوران مسیر حرکت می کند نخاع از طریق تالاموس وارد قشر مغز می شود. در تالاموس، مدار از طریق هسته خلفی شکمی اتفاق می افتد. نورونهای مقیم مستقیماً به قسمتهای حسی حسی ثانویه و اولیه از دو نیمکره مغزی طرف مقابل می رسند. پردازش قشر از آنجا آورنده هایی به لوب جداری و به مناطق حسی حسی ثانویه است. پروجکشن در این مرحله به مناطق پاریتال گیجگاهی ، قشرهای ارتباط جمجمه پیشانی و قشر ایزوله ادامه دارد. سلولهای عصبی در قشر جداری خلفی وظیفه ادغام چند حسی اطلاعات لمسی را دارند. آنها اساس شناخت را تشکیل می دهند. لمس كردن حافظه از طریق اتصال به لوب گیجگاهی فراهم می شود. سیگنالهای Efferent از طریق ارتباطات عصبی با مناطق زیر قشر و قشر به لوب جداری سفر می کنند. برای تحریک حسی لمسی و لمسی تفاوت وجود دارد. برای درک لمسی ، برخلاف ادراک لمسی ، همیشه فعالیت در قشر حرکتی وجود دارد.

بیماری ها و شکایات

از آنجا که لغات تا حد زیادی به ادغام اطلاعات چند حسی بستگی دارد ، اختلال در این فرایندهای ادغام ممکن است مربوط به درک لفظی معمول باشد. اختلالات ادغام حسی تفسیر و پاسخ به برخی محرک ها را مختل می کند. در نتیجه ، به نظر می رسد مبتلایان رفتار نامناسبی دارند و به عنوان مثال ممکن است هنگام لمس اشیا or یا افراد ، مقادیر نامناسب یا فشار کمی وارد کنند. بیش فعالی Haptic توارث پذیری بالایی دارد و به لطف درمان های مدرن در زمینه ادغام چند حسی قابل درمان است. عدم توانایی در ادغام عادی نیز ممکن است پس از ضایعات در قشر جداری خلفی وجود داشته باشد. چنین ضایعاتی می تواند ایجاد شود ، به عنوان مثال ، توسط ایسکمی ، توسط ضربه، یا توسط بیماری های عصبی مانند اسکلروز متعدد. با این حال ، لغوها ممکن است مستقل از فرایندهای ادغام چند حسی نیز مختل شوند. این می تواند به عنوان مثال ، در صدمه به مسیرهای عصبی آوران در نخاع. خسارت به سایر مناطق متناوباً مربوط به مرکز سیستم عصبی همچنین می تواند دلیل اختلال در لفظ لفظی باشد. بسته به محلی سازی ضایعه ، هپتیک حافظه مثلاً ممکن است دچار اختلال شود. به همین اندازه می توان اطلاعات لمسی اشتباه مربوط به ضایعات را تصور کرد ، از جمله این که ممکن است در کاهش حساسیت سطح ایجاد شود. بیماری های مرتبط با گیرنده در این زمینه نادر هستند ، اما می توانند باعث کاهش حساسیت سطح و همچنین بیماری های عصبی شوند. اختلالات گیرنده اغلب با مسمومیت همراه است. با این حال ، بیشتر اوقات ، عدم حساسیت لمسی با آسیب عصبی محیطی یا مرکزی همراه است. پیرامونی آسیب عصبی می تواند رخ دهد ، به عنوان مثال ، در متن پولیروپاتی و در این مورد با کمبود ویتامین, الکل سو استفاده کردن، دیابت، سموم ، یا سرطان و بیماری های عفونی، بین دیگران. بر این اساس ، دلایل بسیاری ممکن است برای اختلالات ادراک لمسی وجود داشته باشد. بنابراین تشخیص یک بیماری خاص در این زمینه بسیار چالش برانگیز است.