درد روان تنی | روان روانشناسی

درد روان تنی

روان تنی درد دردی است که برای بیمار واقعی است اما علت ارگانیک و جسمی ندارد. معمولا درد یک عملکرد محافظتی ضروری دارد تا به فرد یادآوری کند که دیگر نباید کارهای خاصی را انجام دهد. به عنوان مثال ، لمس یک صفحه اجاق گاز داغ منجر به چیزهای زیادی می شود درد.

این نیز یک چیز خوب است ، زیرا در غیر این صورت صفحه اجاق گرم را بارها و بارها لمس می کنید و می سوختید. با این وجود ، دردهایی نیز وجود دارند که عملکرد محافظتی را انجام نمی دهند و بنابراین فقط برای بیمار استرس آور هستند. اینها شامل درد روان تنی است.

به طور کلی ، مطالعات نشان داده است که بیماران از راه های مختلف با درد مقابله می کنند. اگر بیمار به ویژه از درد احتمالی ترس داشته باشد ، اغلب درد را بسیار شدیدتر و بدتر از بیماری که از درد نمی ترسد احساس می کند. به نظر می رسد این روش متفاوت درک درد ارتباطی با نگرش و انتظارات بیمار دارد.

از آنجا که درد با ترس یا وحشت شدت می یابد ، به آن درد روان تنی می گویند. این اغلب درد حاد است. با این حال ، درد روان تنی می تواند مزمن باشد.

به عنوان مثال، افسردگی می تواند منجر به مزمن شود کمر درد. علاوه بر این ، بیماری به نام هیپوکندری وجود دارد. این عقیده بیمار است که بیمار است. بیمارانی که از هیپوکندری رنج می برند ، به شدت تحت فشار بیماری خود هستند. در بعضی موارد این مسئله می تواند تا حدی پیش رود که بیمار درد روانی را بدون وجود واقعی آن تصور کند.

کمردرد روان تنی

اکنون بسیاری از بیماران از این بیماری رنج می برند کمر درد. اینها می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. درد پشت این امر اغلب به این دلیل ایجاد می شود که بسیاری از افراد مجبورند مدت طولانی بنشینند (به عنوان مثال در محل کار) و برای جبران خسارت بسیار کم ورزش می کنند.

با این حال ، مواردی نیز وجود دارد که کمردرد به طور روانی ایجاد می شود. کمردرد روان تنی دردی است که هیچ دلیل جسمی مشخصی ندارد. این بدان معناست که نه فتق دیسک و نه عضلات متشنج مسئولیت بیمار مبتلا به کمر درد را ندارند.

علت در اینجا یک مشکل روحی یا روانی است که بیمار هنوز آن را حل نکرده است. مشکلات روانی می توانند خود را از طریق علائم مختلف جسمی احساس کنند. در میان چیز های دیگر، کمردرد روانی می تواند رخ دهد.

در اینجا بیمار از کمردرد ، به خصوص در موقعیت های استرس زا ، رنج می برد ، بدون اینکه این درد به دلیل یک حادثه بدنی حاد باشد. کمردرد روان تنی به ویژه در بیماران افسرده شایع است. با این حال ، مهم است که بیمار آگاه باشد که درد نیز می تواند ناشی از این باشد که بیمار به دلیل کافی حرکت نمی کند. افسردگی اما به طور فزاینده ای در حالت نشسته یا دراز کشیده است.

این می تواند منجر به تنش عضلانی شود ، که از نظر روانشناسی ایجاد نمی شود اما ناشی از وضعیت نادرست بدن است. علاوه بر این ، ترس عظیم از کمر درد می تواند منجر به اتخاذ موضع تسکین دهنده در بیمار شود ، که منجر به انقباض عصب و عضله می شود. بنابراین یک اختلال اضطرابی می تواند به کمر درد نیز منجر شود و تشخیص اینکه این درد از کجا ناشی می شود ، دشوار است. . از یک طرف ، درد می تواند فقط به دلیل ترس ایجاد شود ، اما از طرف دیگر می تواند ناشی از یک وضعیت تسکین دهنده اشتباه باشد.

بنابراین درد روانی - روانی به اصطلاح تشخیص محرومیت است. این بدان معناست که پزشک ابتدا بررسی می کند که آیا درد کمر از این درد ناشی نمی شود یا خیر دیسک بین مهره ای، از گیر افتادن عصب ، از کشش عضلانی یا موارد مشابه. اگر هیچ مشکل جسمی قابل تشخیص نباشد ، اما بیمار از مشکلات روحی رنج می برد ، تشخیص کمردرد روانی تشخیص داده می شود. این مقالات همچنین ممکن است مورد توجه شما قرار بگیرند:

  • کمردرد روان تنی
  • درمان کمردرد مزمن - چه چیزی بهتر کمک می کند؟