خرید اجباری: علل ، علائم و درمان

یک اختلال خرید اجباری که به آن دیوانگی خرید نیز گفته می شود ، اجبار درونی برای خرید مداوم است. افراد مبتلا از دست دادن کنترل ، علائم ترک و بدهی رنج می برند. تصور می شود که خرید اجباری دلایل روانی - اجتماعی دارد و تنها از طریق آن قابل درمان است روان درمانی.

خرید اجباری چیست؟

خرید اجباری نامی است که به اختلال روانی مصرف کنندگان گفته می شود. افراد مبتلا از یک اصرار مکرر و مکرر برای خرید محصولات رنج می برند. این اجبار به خریدهای متعدد منجر می شود زیرا فرد مبتلا هیچ کنترلی بر رفتار خود ندارد. اقلام خریداری شده معمولاً مورد نیاز نیستند. عمل خرید در واقع تمرکز اجبار است. تنش درونی را آزاد می کند و رضایت را فراهم می کند. این حالت مجبور بودن به خرید را از دیوانگی خرید موقت مصرف کنندگان سالم از نظر بالینی متمایز می کند. بی معنی بودن خرید برای شخص مبتلا آگاهانه است. با این وجود نمی توان در برابر تمایل به خرید مقاومت کرد. اگر اشتیاق سرکوب شود ، علائم ترک رخ می دهد.

علل

دلایل زیادی برای اجبار به خرید وجود دارد. اجبار ممکن است دریچه ای برای مشکلات دیگر باشد. به عنوان مثال ، هنگامی که فرد مبتلا با خرید وسایل از مشکلات خانوادگی یا شغلی خود دلجویی می کند. این تسکین دهنده وضعیت رضایت بخشی است که باعث می شود مصرف کننده احساس خوبی داشته باشد. فرد مبتلا می تواند این رفتار را به زندگی روزمره خود منتقل کند. در نتیجه ، با هر وضعیت خرید ، یک رضایت لحظه ای رخ خواهد داد که می تواند به یک اجبار تبدیل شود. علت دیگر می تواند باشد افسردگی و اختلالات اضطرابی. به منظور جلب محبت ، مبتلایان بیش از حد خرید می کنند. وسایل خریداری شده سپس اهدا می شود. افراد مبتلا امیدوارند که از خلق و خوی افسرده خود راحت شوند. ضربه روحی همچنین می تواند محرک خرید اجباری باشد. بی توجهی یا محافظت بیش از حد توسط والدین می تواند باعث اجبار شود. علاوه بر این ، سو abuse استفاده جنسی در کودکی می تواند دلیل اختلال اجباری باشد. در آلمان 9 درصد مردم به خرید اعتیاد دارند. از این افراد ، 60 درصد زنان هستند. اجبار مستقل از طبقه اجتماعی است.

علائم ، شکایات و علائم

علائم خرید اجباری شامل از دست دادن کنترل رفتار خرید شخص است. این به این دلیل است که فرد مبتلا اقلام را بی رویه خریداری می کند. علاوه بر این ، اجبار به تکرار سفرهای خرید وجود دارد. در حالی که در ابتدا یک ولگرد خرید اجبار را برآورده می کرد ، به زودی تعداد دیگر کافی نیست. بنابراین ، افزایش خرید مقدار همچنین یکی از شکایت های اجبار به خرید است. علاوه بر این ، علائم ترک مانند لرزیدن ، افسردگی، بی قراری درونی و تعریق. احساس گناه نیز از جمله این علائم است. علاوه بر ناراحتی جسمی ، خرید اجباری مشکلات دیگری نیز ایجاد می کند. افراد مبتلا به دلیل خرید اجباری مبالغ زیادی را خرج می کنند. این می تواند رهبری به بدهی ها و ورشکستگی حتی این رابطه می تواند از اجبار درونی و آسیب شناختی رنج ببرد. سرانجام ، مشکلات در کار نیز از علائم خرید اجباری است.

تشخیص و روند بیماری

اجبار به خرید یک دوره بیماری معمول است. این شبیه اقدامات تکانشی است ، اما از نظر روانپزشکی یکی از آنها محسوب نمی شود. اجبار به خرید در روان فرد مبتلا بوجود می آید. یک میل درونی وجود دارد که با گذشت زمان رشد می کند. چه کسی از یک اجبار خرید رنج می برد ، بی قرار و عصبی می شود. فشار درونی باعث تنش مصرف کننده می شود. اگر فشار دیگر تحمل نشود ، خریدهای بی رویه و بی رویه انجام می شود. مواردی خریداری می شود که نیازی به آنها نیست. بنابراین ، بسیاری از چیزهای خریداری شده حتی بسته بندی و احتکار نمی شوند. خطر ابتلا به سندرم مسی وجود دارد. جلب رضایت برای اجبار به خرید مهم است. از طریق عمل خرید ، تنش درونی آزاد می شود و جای خود را به احساس خوشبختی می دهد. افراد مبتلا بیش از حد سرخوشی دارند. با این حال ، این حالت دوام زیادی ندارد. این نمونه از خرید اجباری است. رضایت مختصری از فشار داخلی با افزایش سریع و جدید تنش همراه است. اجبار به خرید اغلب در جهش اتفاق می افتد. در یک مرحله ، اشتیاق فرد مبتلا کم و قابل تحمل است. در این مدت فرد مبتلا می تواند به طور عادی زندگی کند. اگر جهش خرید رخ دهد ، اجبار می تواند فرد مبتلا را کنترل کند. در مرحله پیشرفته ، اجبار به سختی قابل کنترل است.

عوارض

جدی ترین عارضه ای که می تواند بر فرد مبتلا به خرید اجباری تأثیر بگذارد ، اجتماعی و مالی است. بنابراین ، خرید اجباری چیزهایی که بسته به شدت و مدت زمان اعتیاد به خرید نیز گران تر می شوند ، به ندرت منجر به فقیر شدن افراد می شود متأثر، تحت تأثیر، دچار، مبتلا. در موارد شدید ، زندگی اجتماعی و سایر زمینه های زندگی شخصی با وابستگی های مالی سازگار است و افراد آسیب دیده روش های به دست آوردن بودجه بیشتر را پیدا می کنند و در بعضی موارد توسعه می دهند. بدهی بیش از حد از طریق وام - همچنین در حوزه خصوصی - پذیرفته شده است و در برخی موارد افراد تحت تأثیر نیز به سرقت کالاها می پردازند. از آنجا که اینها اثرات دیررس مالی است ، حتی پس از شروع درمان اعتیاد به خرید نیز می تواند عواقب قانونی داشته باشد. حتی هنگامی که مبتلایان موفق به جلوگیری از رفتار خرید تکانشی خود می شوند ، با بدهی و در بسیاری از موارد با انزوای اجتماعی روبرو می شوند. برای بدتر کردن شرایط ، اعتیاد به خرید یک بیماری طبقه بندی شده دقیق نیست ، که جستجوی کمک برای مبتلایان را دشوار می کند. مارپیچ از افسردگی و احساس شادی کوتاه مدت از خرید با گذشت سال شدت می گیرد. بعلاوه ، مانند همه اعتیاد ، اونیومانیا با وجود درمان می تواند عود کند. پرهیز از مصرف کامل برای اکثر افراد عملی نیست.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

افرادی که از رفتار وسواسی رنج می برند ، اصولاً باید به دنبال کمک درمانی باشند. در مورد افکار وسواسی که دیگر نمی تواند توسط فرد مبتلا کنترل شود ، جای نگرانی وجود دارد. در صورت تداوم یا افزایش علائم ، به پزشک نیاز است. اگر در زندگی روزمره به دلیل خرید اجباری اختلالات قابل توجهی وجود داشته باشد ، مشاوره با پزشک توصیه می شود. اگر دیگر نتوانید تعهدات معمول را انجام دهید ، اگر از وظایف خانوادگی یا شغلی غافل شوید ، یا اگر شخص مورد نظر احساس رنج می کند ، مراجعه به پزشک لازم است. در بسیاری از موارد ، خرید اجباری منجر به بدهی مالی سنگین می شود. این باید یک علامت هشدار دهنده برای هر فرد آسیب دیده یا بستگان نزدیک باشد. مصرف تقریباً روزانه اقلامی که رهبری بدون استفاده باید با یک فرد معتمد و همچنین یک پزشک یا درمانگر صحبت شود. اگر یک خرید حذف شده منجر به علائم ترک شود ، این نگران کننده است. اگر تجربه فرد مبتلا افزایش یابد فشار، تعریق ، بی قراری درونی یا در این موارد به یک رفتار پرخاشگرانه مبتلا می شود ، وی به کمک نیاز دارد. اگر او در هنگام خرید بعدی اقلام کوتاه مدت احساس آرامش کرد ، فقط برای این که دوباره در هیاهوی دیوانه وار جستجو شود و به دنبال کالاهای جدید مصرفی باشد ، باید با پزشک مشورت شود.

درمان و درمان

کنار آمدن با اجبار به خرید مستقل و بدون کمک خارجی بسیار دشوار است. اولین کاری که فرد مبتلا باید انجام دهد اعتراف به اجبار خود است. اجبار به خرید تنها در صورت شناخته شدن علل قابل کنترل است. حمایت روان درمانی منطقی است. همراه با یک روان درمانگر باید مشخص شود که فرد مبتلا می خواهد با خرید خود چه عواملی را جبران کند. هیچ مشخصی وجود ندارد درمان برای خرید اجباری هنوز ، اما یک درمان روان درمانی کلی برای اختلالات روانی علائم را کاهش می دهد. به جای خرید ، فرد مبتلا باید مجرای جدید و بی ضرری برای اصرار خود پیدا کند. افراد مبتلا همچنین می توانند در یک گروه خودیاری شرکت کنند. در آنجا ، مبتلایان می توانند با یکدیگر تبادل نظر کرده و از یکدیگر بیاموزند. درمان دارویی برای اعتیاد به خرید در آلمان معمول نیست.

چشم انداز و پیش آگهی

در بیشتر موارد ، افرادی که از خرید اجباری رنج می برند ، اگر به دنبال درمان روان درمانی نباشند ، پیش آگهی نامطلوبی دارند. بدون حمایت کافی ، علائم افزایش می یابد. در بیشتر موارد ، تحولات جنایی و در نهایت بزهکاری رخ می دهد. حتی اگر تغییر در شرایط زندگی عمداً شخص را از دسترسی به اینترنت ، منابع مالی یا سایر عناصر معیشتی محروم کند ، فرد مبتلا غالباً فرصت های غیر تصوری را برای تأمین رضایت هزینه های خود فراهم می کند. فقط تعداد کمی از مبتلایان موفق می شوند ، با نظم درونی قوی و یک محیط پایدار ، خود را از اجبار به خرید زیر بخار خود خلاص کنند. این به شخصیت موجود فرد آسیب دیده و همچنین توانایی اتصال به یک فرد نزدیک بستگی دارد. اکثر مبتلایان بهبود پایدار و کافی در OCD به محض اینکه آنها به طور خاص در مورد مشکل با یک درمانگر کار می کنند. پایه ای در درمان ایجاد می شود که فرد مبتلا را قادر می سازد رفتار خود را درک کند و تغییرات رفتاری ایجاد کند. این تغییرات به تدریج و در همکاری نزدیک بین فرد مبتلا و درمانگر ایجاد می شود. بدون همکاری بیمار ، شانس موفقیت کاهش می یابد. به شرط داشتن بینش و تمایل به تغییر ، احتمال بهبودی زیاد است.

پیشگیری

برای جلوگیری از خرید اجباری ، احساسی تعادل مهم است. پیشگیری همچنین شامل برگرداندن کلیه کارتهای اعتباری است. افراد مبتلا همیشه باید فقط با پول نقد پرداخت کنند. با این کار مشخص می شود که چه مقدار پول خرج شده و کی کیف پول خالی است. اگر اجباری برای خرید شناخته شده باشد ، باید از بسته شدن فروش و فروش ویژه خودداری شود. محصولات بسته بندی نشده و غیرضروری که قبلاً خریداری شده اند باید به طور واضح در خانه پخش شوند. این موارد را می توان با استفاده از یک لیست فهرست بندی و در کیف حمل کرد. اگر یک مرحله از خرید اجباری رخ دهد ، آپارتمان بسته بندی شده و لیست طولانی می تواند اثر بازدارندگی داشته باشد.

مراقبت پس از آن

بیمارانی که با خرید اجباری تشخیص داده شده اند و با موفقیت درمان شده اند باید تحت پایداری قرار بگیرند معیارهای مراقبت های بعدی زیرا خرید اجباری الف در نظر گرفته می شود بیماری روانی، هیچ درمان نهایی اطمینان ندارد. در عوض ، یک خطر دائمی وجود دارد که فرد به ظاهر درمان شده دوباره به الگوهای رفتاری قدیمی و آسیب شناختی سقوط کند. این اتفاق می افتد به ویژه در نتیجه خارجی عوامل استرس، مانند موقعیت های دشوار زندگی یا سکته های سرنوشت. بنابراین مسئولیت کسانی که تحت تأثیر قرار گرفته اند مشاهده و زیر س questionال بردن رفتارهای خود با انتقاد از خود است. به محض آشکار شدن تمایل به بازگشت اجباری خرید ، افراد باید سریعاً تسلیم شوند. به عنوان مثال می توانند برای جلسات پیگیری به روان درمانگر خود مراجعه کنند. این شامل تجزیه و تحلیل جریان است عوامل استرس و وضعیت زندگی و جلوگیری از عود برخی از مبتلایان از حضور در گروه های پشتیبانی مراقبت های ویژه نیز بهره مند می شوند. از طریق تماس با سایر مبتلایان سابق ، افراد می توانند نسبت به رفتار خود دید انتقادی و جداگانه داشته و اقدامات عود کرده را بهتر کنترل کنند. به منظور حفظ ثبات دائمی افراد پس از یک اختلال اجباری درمانی ، رفتار درمانی همچنین مفید است ، که مدتی پس از پایان رفتار آسیب شناختی ادامه می یابد. چنین مراقبت های بعدی معیارهای وضعیت روانی بیمار را تثبیت کرده و خطر عود در رفتار اجباری قدیمی را کاهش دهد.

در اینجا کارهایی است که می توانید خودتان انجام دهید

خرید اجباری به عنوان یک اختلال کنترل تکانه وقتی شخص شخص مبتلا خود را متوجه مشکل می کند ، خود به تنهایی به عنوان یک اقدام مکمل برخورد می کند. اینجا معیارهای اعمال می شوند ، که در متن صحبت درمان (گروه درمانی ، گروه خودیاری یا مکالمه فردی درمانی). سنگ بنای خودیاری نیز خودداری از پرداخت با کارت های نقدی است. استفاده از پول نقد در حال حاضر تأثیر دارد ، زیرا باعث می شود مردم از نحوه اداره پول بیشتر آگاه شوند ، بنابراین با سرعت بیشتری محدودیت های مالی را نشان می دهد و کمی انگیزه بیشتری برای بررسی مجدد تصمیمات خرید فراهم می کند. از آنجا که اجبار به خرید معمولاً تأثیر روانشناختی نیز دارد ، منطقی است که افراد تحت تأثیر به دنبال فعالیت یا محیط اجتماعی باشند که در آن شناخت و موفقیت کسب کنند. اینها می تواند سرگرمی ، ورزش و بسیاری موارد دیگر باشد. با توجه به این فرض که خرید اجباری همچنین باعث سرکوب احساسات منفی می شود ، تجربیات مثبت می تواند از ظهور دقیق این افکار جلوگیری کند. یک رویکرد درمانی مربوطه اثبات شده است که م :ثر است: یافتن اقدامات جایگزین ، نیاز به خرید تکان دهنده را کاهش می دهد. بر این اساس ، سوق دادن به یک شغل منظم و راضی کننده مجبور به مبتلایان است و م doubثرتر از دو برابر است. علاوه بر این ، مبتلایان باید اشیایی را که خریداری کرده اند بی معنی نگه دارند و آنها را برای یادآوری در خانه قرار دهند. لیستی که همراه آنهاست نیز می تواند از خرید دوباره چنین چیزی محافظت کند.