عشق: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

همه احساس عاشق بودن را می دانند. اگر این شیفتگی در یک رابطه ادامه داشته باشد ، پس از مدتی به درک اساسی احساسات خود و شخص دیگر تبدیل می شود. شیفتگی به عشق تبدیل می شود.

عشق چیست؟

عشق به طور کلی ، بنابراین به همان اندازه در حوزه دوستانه ، عملکرد برقراری و حفظ ارتباطات اجتماعی را دارد. تعریف مفهوم عشق آسان نیست. احساسات صمیمی برای شخص دیگر ، تپش قلب و تمایل به دائمی بودن با این فرد در زندگی روزمره به عنوان احساس عشق درک می شود. با این حال ، به معنای محدودتر ، این بیشتر یک شیفتگی است. عشق بیشتر نشان دهنده یک محبت و قدردانی قوی است و شیفتگی را پشت سر گذاشته است. مشخصه آن شناخت این محبت است. بعد از سالها رابطه ، حتی ممکن است کمتر از احساسی نسبت به این دانش و طبیعی بودن آن صحبت شود. به طور کلی ، با این حال ، افراد مختلف احساسات مختلفی را احساس می کنند یا درک متفاوتی از عشق دارند. بنابراین ، یافتن توصیفات جهانی دشوار است. مفهوم عشق از زبان آلمانی میانه عالی شکل گرفت. کلمه قدیمی "liep" ، که می تواند به عنوان "دلپذیر" یا "ارزشمند" ترجمه شود ، سلف کلمه فعلی ما عشق است. حتی اگر بیشتر به عقب برگردیم ، این اصطلاح از هندو اروپایی آمده است. بر اساس درک مشترک ، عشق فراتر از سودمندی مطلق یک رابطه بین فردی است و با محبت و - در یک رابطه - با میل جسمی طرف مقابل مشخص می شود. اما برای ادامه کار لزوماً نباید متقابل باشد. به همین ترتیب ، وقتی تمایل (بیشتر) به رابطه جنسی وجود نداشته باشد ، می تواند وجود داشته باشد. در کنار عشق بین شرکا ، اصطلاح عشقی است که در پیوندهای خانوادگی یا یک دوستی نزدیک به کار می رود. به طور کلی ، این اصطلاح مخفف ارادت شدید به موجودات زنده ، اشیا، ، ایده ها یا فعالیت ها است. بنابراین ، عشق از نظر استعاره نیز به معنای یک قدردانی یا حتی وسواس بسیار زیاد است. بر این اساس ، اشکال مختلف عشق عبارت است از عشق به خود ، عشق خانوادگی ، عشق به شریک زندگی ، عشق به همسایه و عشق به خدا و همچنین عشق به سرگرمی یا ایده شخصی خود. بنابراین ، مفهوم عشق گسترده است.

کارکرد و وظیفه

در یک مشارکت محکم عشق یک نقطه شروع مهم برای یک رابطه عملکردی است که می تواند فرزندان نیز به وجود آورد. بنابراین ، از منظر زیست شناختی تکاملی ، عشق شریک وظیفه اطمینان از تولید مثل را دارد. این با عشق خانوادگی مشابه است. خانواده ها - در زمانهای اولیه حتی بیش از امروز - برای رشد ، تربیت و حمایت از انسانها مهم هستند. یک پدیده کاملاً منحصر به فرد در این زیرمجموعه عشق والدین به کودک است که احساسات دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد و با غرایز قوی و نیازهای محافظانه مشخص می شود. بنابراین وظیفه تربیت و محافظت از کودک را تا زمانی که روی دو پای خود قرار گیرد - و حتی بالاتر از آن انجام می دهد. به طور کلی ، یعنی همچنین در زمینه دوستی ، عشق وظیفه برقراری و حفظ ارتباطات اجتماعی را دارد. زیرا هیچ انسانی در دراز مدت نمی تواند تنها باشد بدون اینکه از نظر روانی یا حتی جسمی رنج ببرد. عشق به برقراری ارتباط و حفظ آنها کمک می کند. با این حال ، عشق توابع دیگری نیز دارد. علاقه شدید به یک ایده یا سرگرمی به فرد این امکان را می دهد که در زندگی روزمره خاموش شود و خودش را با چیزهایی متناسب با خودش مشغول کند. کسانی که به فعالیتهایی که دوست دارند مشغول می شوند ، به ناچار در کارهایی که انجام می دهند یاد می گیرند و بهتر می شوند. بنابراین ، این عشق به انسان این فرصت را می دهد تا توانایی های خود را گسترش دهد و از آنها برای خودش یا حتی برای عموم مردم استفاده کند. عشق به خدا با اعتقاد به یک یا چند خدای که جهان را به نوعی آفریده اند و بالاتر از آن هستند تعریف می شود. بسته به مذهب ، این تصویر متفاوت است. با این وجود ، عملکرد مشابه است: عشق به خدا در اعتقاد به خدا لنگر می اندازد. مieveمنان خدا را به عنوان محافظ جهان و پدر بزرگي مي دانند كه از آنها نيز محافظت مي كند. بنابراین ، عشق به خدا ارتباط نزدیکی با عشق خانوادگی دارد.

بیماری ها و بیماری ها

با این حال ، عشق همیشه متقابل نیست. عشق غیرقابل پاسخ ، که باعث دل درد می شود ، می تواند بسیار دردناک باشد. در حالی که در برخی از اشکال عشق هیچ گونه واکنش فوری و مستقیم انتظار نمی رود ، عشق غیرقابل پاسخ در یک مشارکت ، خانواده یا دوستی اغلب با رنج زیادی همراه است. به خصوص در صورت قطع رابطه ، شکستن قلب می تواند ابعاد مهلکی به خود بگیرد. بسته به اصل استحکام از پیوند شکسته ، هرگز نمی تواند فروکش کند. بسیاری از مبتلایان احساس گم شدن قسمت مهمی از زندگی خود را ابراز تاسف می کنند. با این وجود ، این احساس معمولاً پس از مدتی فروکش می کند و قابل تحمل می شود. بنابراین عبارت روزمره "عشق واقعی هرگز فراموش نمی شود" تصادفی نیست. افرادی که تأثیر زیادی در زندگی فرد داشته اند تصور زندگی بدون آن ناگهان دشوار است. به خصوص پس از یک رابطه طولانی مدت ، که در آن هر دو شریک زندگی خود را تنظیم کرده اند ، عادت به چیزهای جدید دشوار است. غالباً ، یک تفکر مجدد کامل و نیاز به یک برنامه زندگی جدید نتیجه ای است که پس از آن می تواند شکست قلب را تشدید کند. برای غلبه بر عشق ورزیدن ، حواس پرتی راهی صحیح است. افرادی که کنار فرد آسیب دیده می مانند و به او کمک می کنند تا از این مرحله عبور کند ، این زمان را راحت تر می کنند. اغلب اوقات ، عشق ورزی مرحله ای از شیفتگی را دنبال می کند که هنوز به عشق تبدیل نشده است. اگر این مورد باشد ، معمولاً زمانی که با هم تجربه می کنیم از دست می رود. این غالباً کنار آمدن با درد که ایجاد شده است و برای تغییر جهت دادن به خود است.