احساس: عملکرد ، وظیفه و بیماری ها

احساس یک مرحله مقدماتی ادراک است و مربوط به برداشت حسی اولیه توسط اندام های حس عصبی-اتمی است. تمام فرایندهای پردازش ، مانند ارزیابی عمدتا احساسات ، احساس را به درک در می آورند مغز.

احساس چیست؟

در ابتدای ادراک احساس یا ادراک حسی است. اندام های حسی محرک دریافت می کنند. ادراک انسان فرایندی کاملاً پیچیده است که از بسیاری فرایندهای فردی تشکیل شده است. همراه با بیداری ، توجه و انگیزه انتخابی ، م emotionalلفه عاطفی یکی از مهمترین مفاهیم در فرآیند ادراکی است. مراحل پردازش درک عاطفی و فکری آنچه را که ادراک می شود اصلاح می کند و در عین حال تحت تأثیر روند ادراک قرار می گیرد. در ابتدای ادراک احساس یا ادراک حس است. اندام های حسی محرک دریافت می کنند. احساس یک مرحله مقدماتی از درک واقعی است. فقط از طریق مراحل فکری و عاطفی است که ادراک به جای اینکه فقط احساس شود ، واقعاً تجربه می شود. ادراک آگاهانه در قشر مغز اتفاق می افتد و گاهی اوقات به شدت توسط دستگاه کنترل می شود سیستم لیمبیک. سیستم لیمبیک مربوط به مکان مرکزی احساسات انسانی است. احساس افراد مختلف نسبت به یک برداشت خاص می تواند بسیار متفاوت باشد. سیستم لیمبیک رفتارهای ذاتی و اکتسابی انسان را کنترل می کند و محل ایجاد انگیزه ، انگیزه ها و احساساتی مانند ترس ، عصبانیت ، شادی و ناخشنودی محسوب می شود. سیستم لیمبیک شامل کل است یادگیری تجربه یک شخص. این واقعیت که دو نفر موقعیت ها را متفاوت درک می کنند به دلیل همین ارتباط است. یک ادراک توسط سیستم لیمبیک به صورت ذهنی و بر اساس تجربه قبلی فرد ارزیابی می شود. این فرایندهای ارزیابی منجر به تجربه خاصی از آنچه درک می شود ، می شوند. این تجربه ادراک را از احساس متمایز می کند ، که منحصراً مربوط به احساس حسی اولیه اندام ها است.

کارکرد و وظیفه

احساس ادراک ، کل درک منهای فرآیندهای پردازش فکری و عاطفی است. موارد کمی ناخودآگاه به اندازه دستورالعمل های احساسی سیستم لیمبیک بر روی انسان تأثیر می گذارد. سیستم لیمبیک اساساً درگیر فرآیندهای ادراکی است و بنابراین ، به عنوان مثال ، از انتخاب ، پردازش ، ارزیابی و ذخیره سازی هرگونه اطلاعات از اندام های حسی مراقبت می کند. محرکهای بی شماری دائماً به درون انسان سرازیر می شوند. از مغزاز نظر این محرکها مقدار زیادی اطلاعات است. این واقعیت که انسان دقیقاً از اطلاعات فراوان دقیقاً محرکهایی را که در حال حاضر مناسب و مناسب برای وضعیت روحی هستند پاک می کند ، تا حدودی به سیستم لیمبیک برمی گردد. سیستم لیمبیک محرک های خاصی را پسندیده و ناپسند می داند. اولویت بیش از هر چیز به اطلاعاتی است که دارای محتوای احساسی هستند. احساسات سیستم لیمبیک را تحریک می کنند. تمام محرک های مرتبط با یک تصویر احساسی به راحتی در فیلتر نفوذ می کنند و بنابراین زودتر به آگاهی می رسند. احساس ادراکی به معنای درگیری عاطفی در آنچه درک می شود کلید مهمی برای توانایی ادراکی است. محتوای احساسی یک ادراک نقش ویژه ای در ارتباط با سیستم بویایی دارد ، مسئول احساس بو. ادراک بویایی گاهی اوقات قوی ترین م emotionalلفه عاطفی را دارد. bulbus olfactorius از طریق stria lateralis به آمیگدالا متصل می شود. بنابراین محرک های بو به جانبی می رسند هیپوتالاموس، اساس پیشانی، و قشر orbitofrontal. برخی از پیش بینی ها غده بویایی و سپتوم را هدف قرار می دهند. در مدار دوم است که احساس بویایی ایجاد می شود. م componentلفه عاطفی بوهای ادراک شده اساساً به آمیگدال بستگی دارد که واسطه احساسات است. سیستم بویایی تنها سیستم ادراکی است که مستقیماً به مرکز احساسات فرا می رسد و به همین دلیل احساسی ترین سیستم حسی در نظر گرفته می شود. با این حال ، در نهایت ، محتوای احساسات و بنابراین تجربه درک نیز برای سایر سیستمهای ادراکی نقش اساسی دارد. به عنوان مثال ، اطلاعات محرک با پیوند احساسی می توانند راحت تر پردازش و به خاطر سپرده شوند. چنین اطلاعاتی می تواند صریحاً به صورت معنایی ذخیره شود حافظه و در عین حال به طور ضمنی در حافظه اپیزودیک. محتوای عاطفی و فکری ، درک را به عنوان محصولی از تمام فرایندهای آن از احساس اولیه متمایز می کند ، که منحصراً مربوط به برداشت حسی اولیه و در نتیجه خام ساختارهای ادراکی عصب شناسی است. احساس ادراک عملا اولین مرحله از زنجیره ادراکی است. فقط در این صورت است که احساس حسی فعلی با اطلاعات از پیش ذخیره شده مقایسه ، پردازش ، طبقه بندی و تفسیر می شود.

بیماری ها و شکایات

احساس ادراکی در درجه اول ارتباط بالینی دارد که در معرض اختلالات باشد. در این زمینه ، چنین اختلالی منحصراً مربوط به اختلالات اندام های حسی اولیه است. به عنوان مثال ، گیرنده ها ممکن است معیوب باشند یا بعد از جهش ها عملکرد محدودی داشته باشند. نقص گیرنده منجر به ایجاد اختلال در احساس حسی اولیه در اندام حسی می شود. در چنین پدیده ای ، نه تنها احساس ادراک به عنوان اولین گام در زنجیره ادراک مختل می شود. همچنین مراحل زیر بعضی اوقات نمی توانند انجام شوند ، زیرا برداشت حسی به هیچ وجه پردازش نمی شود و بنابراین نیز انجام نمی شود رهبری به تجربه ادراک درک حسی از سیستم بینایی آسیب شناختی است ، به عنوان مثال ، اگر شبکیه تحلیل رود و بنابراین گیرنده های نوری برای احساس بینایی در دسترس نیستند. اختلالات حسی نیز می تواند بر حس لامسه تأثیر بگذارد و سپس اغلب به صورت عدم احساس به صورت گزگز یا بی حسی قابل توجه می شود. اختلالات حسی از این نوع مربوط به گیرنده ها نیست بلکه مربوط به نقص در مسیرهای عصبی آوران به مغز. در رابطه با ادراک ، در نهایت همیشه می توانیم از اختلالات حسی صحبت کنیم وقتی که علت اختلال ادراکی در خارج از مغز و در نتیجه قبل از مراحل پردازش ادراک پیدا شود. بنابراین ، اختلالات حسی واقعی با توجه به درک عمدتا توسط بیماری ها یا صدمات اندام های حسی نورواناتومیک و اتصالات عصبی آنها به مرکز ایجاد می شود. سیستم عصبی.