پیشرفت 12 فاز | علائم سندرم فرسودگی شغلی

پیشرفت 12 فاز

نویسندگان مختلف تقسیم کرده اند سندرم فرسودگی شغلی در دوازده مرحله انجام می شود ، اما لازم نیست که این مراحل دقیقاً به همین ترتیب انجام شود. - اشتیاق برای شناخت بسیار شدید است. جاه طلبی مبالغه آمیز ناشی از تعیین اهداف بسیار زیاد ، به مطالبات بیش از حد منجر می شود.

  • این امر با تمایل اغراق آمیز به انجام کار خود را نشان می دهد ، به همین دلیل است که به سختی وظایفی به عهده دیگران گذاشته می شود. بنابراین ، هیچ کاهش در حجم کار وجود ندارد ، بلکه میزان کار کاهش می یابد. - نیازهای اساسی خود از بین رفته است.

خواب ، استراحت و احیا به سختی انجام می شود. در عوض ، افزایش مصرف قهوه ، الکل و نیکوتین جای خود را می گیرد. - سیگنال های هشدار دهنده تقاضای بیش از حد کمرنگ شده و اشتباهات بیشتر و بیشتری در آن رخ می دهد.

  • محیط خود را مخدوش تلقی می کنند. تماس با خانواده و دوستان کاهش می یابد ، زیرا به طور فزاینده ای استرس زا تلقی می شود. اغلب شرکای مبتلایان آسیب می بینند.
  • علائم جسمی مانند اضطراب ، سردرد و خستگی اینجا اتفاق می افتد با این حال ، این علائم به طرز ماهرانه ای نادیده گرفته می شوند. - مرحله برداشت است.

احساسات مثبت به دلیل تقاضای بیش از حد و ناامیدی تا حد زیادی سرکوب می شود. الکل و دارو بیشتر استفاده می شود. محیط اجتماعی تقریباً به طور کامل نادیده گرفته می شود.

  • ناتوانی بحرانی مشخصه اصلی در این مرحله است. کاملاً رد می شود و به عنوان حمله به خود درک می شود. در نتیجه فرد مبتلا بیشتر و بیشتر کنار می رود.
  • مرحله بیگانگی از آنجا آغاز می شود که فرد خود را متفاوت ، خودکار تلقی کند و احساس کند دیگر از خود اراده آزاد ندارد. - زندگی روزمره فرد مبتلا با خستگی و دلسردی تعیین می شود. علاوه بر این، حملات ترسناک به طور مکرر رخ می دهد.

قرار است خوردن عیاشی یا افزایش الکل و مواردی از این دست مشکلات را سرکوب کند. - روحیه افسرده ، کمبود رانندگی و علاقه علائم اصلی آن است افسردگی و در این بخش رخ می دهد. - خستگی کامل خود را نشان می دهد. سیستم ایمنی بدن با استرس مداوم کاهش می یابد ، خطر بیماری های قلبی عروقی و اختلالات دستگاه گوارش افزایش می یابد. علاوه بر این ، خطر خودکشی افزایش می یابد و در این مرحله بیشترین است.

تشخیص

اغلب اوقات تشخیص اولیه مشکوک به "فرسودگی شغلی" توسط پزشک خانواده معالجه بیمار انجام می شود ، که در بسیاری از موارد ابتدا بر اساس علائم جسمی ، مانند سردرد و برگشت درد یا افزایش خستگی پس از محرومیت از یک علت ارگانیک و تجزیه و تحلیل اجتماعی مربوطه (مجموعه ای از اطلاعات در مورد وضعیت اقتصادی ، اجتماعی ، خانوادگی ، روانی و شغلی بیمار) ، پس از آن مراجعه به یک متخصص روانپزشکی و پزشکی روان تنی یا یک روانشناس انجام می شود ، که در نهایت قادر به تشخیص "سندرم سوختگی" از طریق بحث و بررسی های احتمالی بیشتر است. از آنجا که علائم بسیار متنوعی است و اغلب از یک بیمار به بیمار دیگر بسیار متفاوت است ، ایجاد تشخیص نهایی ممکن است گاهی طولانی شود.

با این حال ، باید توجه داشت که اصطلاح "سوختگی" اغلب توسط بیماران به عنوان یک حسن تعبیر برای سایر اختلالات روانپزشکی استفاده می شود. به نظر می رسد مد "بسوزد" از نظر اجتماعی بیشتر مورد قبول است ، به عنوان مثال ، افسردگی.