اتصال: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

پیوند ، بسته شدن عاطفی تولد است. تماس نزدیک بین مادر و کودک به ویژه برای رشد عاطفی سالم نوزاد بسیار مهم است. ضربان قلب مادر سیگنال مهمی است که باعث تسکین می شود فشار و ثبات عاطفی در کودک ایجاد می کند.

باندینگ چیست؟

پیوند ، بسته شدن عاطفی تولد است. تماس نزدیک بین مادر و کودک به ویژه برای رشد عاطفی سالم نوزاد بسیار مهم است. پیوند (نظریه دلبستگی) یک نظریه روانشناختی است که در اوایل دهه 1940 توسط کودک ساخته شد روانپزشک جان بولبی ، روانکاو جیمز رابرتسون و روانشناس ماری آینسورث. دانشمندان رابطه اولیه مادر و کودک را از جنبه های احساسی در نظر گرفتند که تا آن زمان معمول نبود. امروزه این نظریه به طور کلی پذیرفته شده است. تنها در دهه 1970 بود که نظریه دلبستگی در آلمان و بقیه اروپا رواج یافت. بر اساس این فرض است که مردم یک نیاز ذاتی به ایجاد روابط نزدیک و فشرده از نظر عاطفی با همنوعان خود دارند. در پیوند ، نزدیک بودن به مادر اولویت اصلی است. بر اساس آگاهی از اهمیت پیوند عاطفی زودرس بین مادر و کودک ، نوزاد پس از زایمان بدون عارضه مستقیماً روی شکم مادر قرار می گیرد. مادر و کودک و همچنین پدر حاضر در هنگام تولد ، هنوز تحت تأثیر ترشحات هورمون هستند. سه طرف درگیر اکنون سرعت خود را کاهش می دهند قلب میزان و تنفس و احساس کمتری از درد. در این لحظات است که هورمون عشق و پیوند اکسی توسین بیشترین تأثیر خود را دارد.

کارکرد و وظیفه

از آنجا که کودک پس از تولد دیگر تحت تأثیر داروهای تولد نیست ، با طیف وسیعی از احساسات به او پاسخ می دهد. بلافاصله ، والدین با کودک خود ارتباط برقرار می کنند ، به طور شهودی به حالت آرامش می رسند و به شدت با نوزاد متصل می شوند. کودک علاقه مند ، شاد ، متعجب و شاید ناخوشایند است. با شدت تجربه "پوست فاز روی پوست "پیوند واقعی است و باید حداقل دو ساعت طول بکشد. زمان برای توانایی پیوند بعدی نوزاد بسیار مهم است. پیوند باعث افزایش اعتماد بین مادر ، پدر و فرزند می شود. بنابراین ، والدین باید بتوانند پس از تولد مستقیماً با کودک خود مزاحم باشند و این را مطالبه کنند. نوزادان در سراسر جهان پس از تولد بسیار مشابه رفتار می کنند. آنها بدنبال گرما ، محافظت ، توجه و امنیت هستند. از آنجا که نوزادان نمی توانند از خود مراقبت کنند ، لازم است مراقبی پیدا کنند که در اسرع وقت از آنها مراقبت کند. به طور معمول ، این والدین هستند. اکنون مرحله پیوند آغاز می شود ، که در آن پیوند عاطفی بین والدین و کودک ایجاد می شود. حدود 10 دقیقه پس از تولد ، کودک چشمان خود را باز می کند ، به طور غریزی حرکات جستجو را انجام می دهد و درک می کند بو والدین بعد از حدود یک ساعت ، مکش پستان شروع می شود. مادر نیز تحت تأثیر هورمون نرم و مهربان می شود. همزمان، اکسی توسین ترویج می کند انقباضات از رحم و رد کردن جفت. تمایل به خونریزی نیز کاهش می یابد. وقتی نوزادان روی مادر خود دراز می کشند معده, قفسه سینه یا بازو در این دو ساعت اول ، آنها بسیار نادر گریه می کنند. پوست تماس پدر و نوزاد به همان اندازه مهم است و روابط آنها را تقویت می کند. به طور کلی ، کل سال اول زندگی برای ثبات عاطفی کودک بسیار مهم است. در این مدت ، نوازش و تماس چشمی دوستانه بسیار مهم است. این تجربیات اولیه با کودک ، بیانگر عاطفی پدر را نیز شکل می دهد که کل خانواده از آن بهره مند می شوند. پیوند ، به طور مجازی ، مانند چسب احساسی عمل می کند. اگر فقدان باشد ، کودکان بعداً مشکلات عاطفی نشان می دهند.

بیماری ها و بیماری ها

یک کودک در درجه اول احساس امنیت را از طریق تجربه پاسخ والدین به نیازهای او ایجاد می کند. نوزاد احساسات خود را از طریق زبان بدن بیان می کند. والدین باید یاد بگیرند که این را به درستی تفسیر کنند. مهمترین چیز در روزهای اول این است پوست مخاطب. از طریق پوست ، والدین و کودک رایحه یکدیگر را حفظ می کنند و گرما احساس امنیت را به کودک منتقل می کند. شدت رابطه به صمیمیت تجربه شده بین والدین و فرزند بستگی دارد. نزدیکی جسمی در طول سال اول زندگی مهم است و تنها از طریق تماس مداوم ، با والدین تقویت می شود یادگیری با فرزندشان همدردی کنند. افرادی که فاقد پیوند هستند بعداً رفتارهایی از خود نشان می دهند که نوزادان مبتلا به پیوند این رفتار را ندارند. مطالعات نشان داد کودکانی که مادرشان را قرار نداده اند معده بلافاصله پس از تولد ناآرام تر بودند. در مقابل ، نوزادان متصل به ایمنی متعاقباً به محیط اطراف خود علاقه بیشتری نشان می دهند ، متعادل ترند و ترس کمتری از چیزهای جدید دارند. اختلال در مرحله اول حکاکی می تواند بر احساسات کودک تأثیر بگذارد تعادل و احساس تعلق در صورت امکان ، باید از جدایی بین والدین و نوزاد جلوگیری شود ، زیرا کودک جدایی را به عنوان خشونت تجربه می کند و احساس پریشانی عاطفی ، رها شدن و ناامیدی دارد. تجربه عدم پاسخگویی به نیازهای وجودی آن می تواند باعث ناامیدی ، کمبود ارزش شخصی ، درد و پرخاشگری در زندگی بعدی. این ممکن است در زندگی بزرگسالان در روابط ناخوشایند ، احساس محرومیت و نارضایتی عمومی بروز کند. با این وجود ، اگر مثلاً یک بیماری حاد مانع از تماس فوری آنها با کودک شود ، نباید والدین را به تعویق انداخت. در حالی که پیوند یک سیر عاطفی را تنظیم می کند ، اما سنگ تمام نمی شود. حتی بعداً ، همیشه فرصت هایی وجود دارد که رابطه با کودک را نزدیک و احساسی کنید.