علائم -> Borderline چیست و نحوه مقابله با آن | سندرم مرز - اطلاعات برای بستگان

علائم -> Borderline چیست و چگونه می توان با آن کنار آمد

برای اینکه یکی از اقوام بیمار را با درک کند سندرم مرزی، باید تقریباً بداند که در بیمار چه می گذرد و احساس او چیست. مطمئناً ، شما نمی توانید با هر عملی از بیمار همدلی کنید ، اما اگر یکی از اقوام تصور تقریبی از آن داشته باشد سندرم مرزی از نظر بیمار ، او می تواند بسیار دلسوزتر (همدل) با بیمار باشد و همچنین درک کند که بعنوان یکی از بستگان یک بیمار مرزی ، گاهی اوقات ناتوان هستید. بیماران مبتلا به a سندرم مرزی معمولاً عزت نفس بسیار پایینی دارند و خودشان را بسیار مخدوش می دانند.

این می تواند منجر به آسیب رساندن به خودشان شود و یا اینکه در لحظه بعد تصویری کاملاً اغراق آمیز از منیت خود داشته باشند. تحمل این اختلالات هویتی غالباً برای بستگان بیماران مرزی دشوار است ، به ویژه اگر بیمار کاری با خودش انجام دهد ، به عنوان مثال ساعد or ران با برش های کوچک. همچنین به طور ناگهانی پرخاشگری شدید یا ترس شدید می تواند اقوام را ناامید کند و باعث شود درک و فهم کمتری از بیمار با بیماری مرزی نشان دهند.

از آنجایی که بسیاری از بیماران این علائم را در دوران بلوغ برای اولین بار مشاهده می کنند ، تشخیص اینکه چه چیزی اکنون می تواند به عنوان بلوغ کنار گذاشته شود و چه زمانی باید به دنبال کمک حرفه ای باشد ، برای والدین دشوار است. به عنوان یکی از بستگان یک بیمار مرزی ، مقابله با علایم علنا ​​و محترمانه مهم است. سندرم Borderline یک بیماری روانی است که به همان اندازه نیاز به عمل دارد فشار خون بالا، به عنوان مثال.

با این حال ، مهم است که بدانید ، بر خلاف فشار خون بالا به عنوان مثال ، هیچ درمانی کامل برای سندرم مرزی وجود ندارد. با این وجود ، بیماران می توانند زندگی با این بیماری را یاد بگیرند و آن را تا حدی كنترل كنند كه زندگی نزدیك با بیمار مبتلا به سندرم مرزی برای اقوام سخت نباشد. با این حال ، لازم به یادآوری است که درمان سندرم مرزی فقط چند قرص نیست ، بلکه یک فرایند طولانی است که نیاز به قدرت زیادی از بیمار و بستگان دارد. بنابراین ، همیشه ارتباط صریح و روشن با یکدیگر مهم است و بیش از هر چیز ، فرد فامیل باید به یاد داشته باشد که او نیز نیازهایی دارد و ممکن است در برخی شرایط غرق شود. در اینجا بسیار مفید است اگر یکی از بستگان بیمار با یک سندرم مرزی به دنبال کمک روانشناختی یا روانپزشکی نیز باشد.

به عنوان عضوی از خانواده چه کاری می توانید انجام دهید؟

به عنوان یکی از بستگان یک بیمار مبتلا به سندرم Borderline ، فرد اغلب این احساس را دارد که فقط می تواند بی اختیار در کنار او بایستد. بسیاری از شرایط شما را بیش از حد تحت فشار قرار می دهد و شما می ترسید که بیمار دوباره "طبیعی" نشود. به عنوان یک خویشاوند ، جستجوی کمک مهم است.

كمك روانشناس در اينجا بيشتر مناسب است ، زيرا او در بحث گفتگو درماني خوبي آموزش ديده و مي تواند توصيه هاي مهمي را ارائه دهد. گروه ها یا انجمن های خودیاری نیز می توانند بسیار مفید باشند. با این حال ، فراموش کردن زندگی خود و فکر کردن در مورد خود به همان اندازه مهم است.

یکی از اقوام که فقط بیمار مبتلا به سندرم Borderline را پشتیبانی می کند و همیشه برای رهگیری همه چیز در آنجا است نه برای خودش و نه برای بیمار کمک بهینه است. همچنین بسیار واکنشی نشان می دهد که نباید واکنش هیستریک یا هراس نسبت به بیمار نشان داد ، حتی اگر بیمار خودش را برید. در اینجا مهم است که کاملاً منطقی عمل کنید و فقط بیمار را به پزشکی که از زخم ها مراقبت می کند بفرستید.

La روانپزشک سپس باید دقیقاً با بیمار آنالیز کند که چگونه ممکن است به این امر رسیده باشد ، اما این وظیفه بستگان نیست. برای بستگان مهم است که همیشه آرام باشند و وحشت نکنند ، حتی اگر این کار دشوار باشد. در عین حال علائم بیمار باید جدی گرفته شود.

حداکثر وقتی که بیمار مکرراً بریدگی های عمیق یا موارد مشابه را به خود وارد کند یا حتی افکار خودکشی را گزارش کند ، کمک به روانپزشک باید فوراً در بخش بیمارستانی جستجو شود كه بیمار برای مدت طولانی تری تحت عنوان بیمار بستری تحت درمان و نظارت قرار گیرد. در اینجا می تواند به همراهی بیمار به عنوان برخی از مکالمات با بیمار نیز کمک کند ، زیرا شخص می تواند مشکل را بهتر درک کند. همچنین مهم است که بدانید علائم ، به اصطلاح عود ، همیشه در حال بدتر شدن هستند.

در اینجا مهم است که رفتار بیمار را به خودش ربط ندهید. بلکه بستگان بیمار مبتلا به سندرم Bordeline همیشه باید توجه داشته باشند که پرخاشگری یا ترس های اغراق آمیز نیز بخشی از این بیماری است و به عنوان یک فرد فامیلی باید سعی شود این احساسات بیمار را درک کند و آنها را منطقی نکند. با این حال ، به عنوان یک خویشاوند ، شما باید اجازه دهید احساسات منفی را تحریک کنید و با خود اعتراف کنید که گاهی اوقات شما فقط نمی دانید چه کاری باید انجام دهید.

در اینجا مهم است که خودتان مقداری فاصله بگیرید. هر بیمار در قبال خود مسئول است ، این امر خصوصاً در مورد بیماری روانی. بستگان باید بدانند که نمی توانند بیمار مبتلا به سندرم مرزی را نجات دهند ، فقط خود بیمار می تواند این کار را انجام دهد.

در عین حال باید سعی کرد تنوع شخص مقابل را بپذیرد. به عنوان یک فرد فامیلی نمی توان فهمید که در بیمار مبتلا به سندرم مرزی چه می گذرد و در ابتدا پذیرش این مسئله دشوار است. با این حال ، مهم نیست که از معیارهای عقلانی خود استفاده نکنید ، بلکه باید قبول کنید که هر شخصی متفاوت است و خودش تصمیم می گیرد که چگونه می خواهد زندگی خود را ادامه دهد.