علائم | درمان افسردگی

نشانه ها

افسردگی می تواند خود را به طرق مختلف بیان کند و در شدت بیماری متفاوت باشد. افسردگی همچنین می تواند در مردان یا افراد مسن یا نوجوانان و کودکان به شکل دیگری خود را نشان دهد. علائم غالب عبارتند از خلق افسرده و کمبود کلی نیرو یا خستگی جسمی و ذهنی بدون هیچ گونه تلاش قبلی.

زندگی برای کسانی که تحت تأثیر قرار می گیرند بی معنی به نظر می رسد و آنها دیگر نمی توانند احساس شادی کنند یا به چیزهایی که در گذشته از آنها لذت می بردند علاقه نشان دهند. روابط بین فردی رها می شود یا مختل می شود، زیرا فرد تحت تأثیر اغلب دیگر قادر به درک یا احترام به احساسات شخص دیگر نیست، در حالی که در عین حال کمبود احساس خود را نیز تجربه می کند. احساس گناه و شرم نیز نقش دارد، زیرا فرد خود را بی ارزش و باری برای دیگران می داند. همچنین، بزهکاری های کوچک مدت ها پیش منبع سرزنش ها و سرزنش های بی پایان می شود.

میل به نزدیکی و امنیت هنوز در برخی موارد وجود دارد، با ناتوانی همزمان در مطالبه آن و ترس اغلب اغراق آمیز از رها شدن و طرد شدن. اختلال در تفکر عادی نیز ممکن است رخ دهد، این اغلب کند و یکنواخت است. شخص به حوادث کوچک یا رویدادهای گذشته دوخته است و افکار و پیشنهادهای جدید را نمی پذیرد.

علاوه بر این، توجه به طور قابل توجهی کاهش می یابد. اختلالات خواب، اختلالات اشتها، ناراحتی جسمی نامشخص (به ویژه معده و سردرد) و از دست دادن میل جنسی نیز شایع است. شایان ذکر است ارتباط بین افسردگی و درد، زیرا این یکی از شایع ترین دلایلی است که بیماران افسرده واقعاً با پزشک خود مشورت می کنند.

در این مورد درد افسردگی را می پوشاند بین مواد پیام رسان ارتباط وجود دارد سروتونین و دوپامین، افسردگی و انتقال درد در نخاع. هر دو ماده پیام رسان توسط مغز به منظور کاهش انتقال درد در نخاع.

این نقش مهمی در رشد اولیه انسان ایفا کرد، زیرا با وجود درد، اغلب مجبور بودیم برای بقای ساده بجنگیم، بنابراین درد باید یک سیگنال هشدار دهنده باشد بدون اینکه همزمان فلج شود. علاوه بر این، آنها همچنین در خلق و خو و انگیزه نقش دارند - در مورد افسردگی اغلب کاهش می یابد. به همین دلیل در مورد دردهای نامشخص باید همیشه افسردگی را در نظر گرفت و بالعکس در درمان افسردگی نباید درمان درد را فراموش کرد.

یک تفاوت وابسته به جنسیت در شدت افسردگی نیز قابل مشاهده است. به عنوان مثال، نسبت مردانی که از افسردگی رنج می‌برند مدت‌ها دست کم گرفته می‌شد و افسردگی به‌عنوان «بیماری زنان» تلقی می‌شد. یکی از دلایل این امر این است که زنان بسیار بیشتر از مردان (مخصوصاً با مشکلات روانی) به پزشک مراجعه می کنند که اغلب نمی خواهند ضعیف باشند.

از سوی دیگر، علائم در مردان نیز متفاوت است و بنابراین تشخیص آنها دشوارتر است، زیرا در الگوی معمول افسردگی قرار نمی گیرند. بیماران مرد اغلب تحریک پذیر هستند، در پوست خود احساس ناراحتی و ناراحتی می کنند - اما این فقط شکل دیگری از شک به خود، افکار منفی و احساس گناه و شرم است که اکثر مبتلایان به افسردگی باید با آن دست و پنجه نرم کنند. توانایی آنها برای مقاومت در برابر استرس کاهش می یابد، آنها می توانند با کوچکترین تحریکی وحشت زده شوند و اغلب نمی توانند این حملات را متوقف کنند، حتی اگر آنها را نامناسب بدانند.

بدن به چنین حملاتی واکنش نشان می دهد سر قرمز می شود، عرق می شکند، قلب نژادها، تنفس مشکل می شود و لرزش و سرگیجه ممکن است رخ دهد. به طور کلی، بیشتر شایع است که افسردگی خود را به صورت شکایات جسمانی در مردان نشان می دهد، جایی که هیچ علت زمینه ای نمی توان شناسایی کرد. به ویژه، دردی که بدون دلیل رخ می دهد و نمی توان منشأ دقیق آن را تعیین کرد، باید با توجه به تشخیص افسردگی نیز مشخص شود.

در کودکان باید به رفتاری که با همسالانشان متفاوت است توجه کرد، مانند نگاه بسیار مضطرب و منفی به آینده یا گسستگی آگاهانه و عدم تمایل عمومی به بازی با همسالان. علائمی مشابه علائم بزرگسالان ممکن است رخ دهد، به ویژه اختلالات خواب، بد خلقی عمومی، ناتوانی در تکمیل افکار یا وظایف و بی حالی. خلق و خوی تحریک‌پذیر نیز می‌تواند از طریق عصبانیت و شورش علیه والدین خود را نشان دهد. اما همچنین افزایش بیقراری فیزیکی، از جمله ناتوانی در نشستن، یا شکایات فیزیکی مانند درد نامشخص و ضعف عمومی نیز ممکن است رخ دهد.