طب معمول: درمان ، اثرات و خطرات

طب ارتدکس کلیه موارد تشخیصی و درمانی را در بر می گیرد معیارهای که با رویکرد ذهنی علت و معلولی مطابقت دارند و تحت روشهای علمی شناخته شده انجام می شوند. این در تضاد با طب جایگزین و طبیعت درمانی است ، که ساختارهای فکری و کار بنیادی را به پزشکی متعارف القا می کند و روش شناسی کاملاً علمی را رد می کند. اصطلاح "داروی ارتدوکس" نیز اغلب هنگامی استفاده می شود که پزشکان بخواهند روش های خود را از روش های متداول تشخیص دهند یا انواع درمانی غیر متعارف را ارائه دهند.

داروی ارتدکس چیست؟

طب معمول همه موارد تشخیصی و درمانی را در بر می گیرد معیارهای که با رویکرد مفهومی علت و معلولی مطابقت دارند و تحت روشهای علمی شناخته شده انجام می شوند. در ابتدا ، طب ارتدکس پزشکی کلاسیک پذیرفته شده ای است که در دانشگاه ها تدریس و اعمال می شود ، و از آن زمان تاکنون گسترش یافته است و شامل رشته های مختلفی مانند گنجاندن طب کار ، روانپزشکی، جامعه شناسی ، یا روانشناسی. اساساً ، این اصطلاح امروزه به سختی دقیق است و به زبان محاوره ای استفاده می شود. علاوه بر این ، پزشکی ارتدکس اغلب به عنوان تثبیت کننده ساختارهای فکری افتخارآمیز در نظر گرفته می شود ، که با این وجود ، همیشه از روش های علمی استفاده می شود. این بیماری به سمت بیماری های اولیه و عوامل جدا شده به عنوان عامل بیماری جهت گیری می شود. انسان یک سیستم بهم پیوسته است ، بدن او از طریق فرایندهای بیولوژیکی و بیوشیمیایی عملکرد دارد ، که به دلیل آن می توان روش های مدرن تحقیق را انجام داد. روح و روح یا مفهوم کلی بدن ، روح و روح که توسط طبیعت درمانی مورد تأکید قرار می گیرد ، نقش ناچیزی دارد. انواع جایگزین درمان مبتنی بر این تز است كه انسان همیشه در ابتدا سالم قلمداد می شود و به محض ابتلا به بیماری داخلی با بیماری دست و پنجه نرم می كند. تعادل آشفته است ، یعنی بدن و ذهن دیگر به اندازه کافی به هم متصل نیستند. بنابراین ، برای بازگرداندن هماهنگی درونی ، قدرت خود ترمیمی باید از طریق اعتماد ، ایمان و مصرف محصولات طبیعی مختلف تحریک شود و از این طریق از بیماری ها پیشگیری شود. در مقایسه با طب معمول ، مناطق متنوع هستند و از روش ها و مراقبت های مختلفی برخوردارند. تمرکز پزشکی ارتدکس بیشتر بر روی دستاوردهای شناخته شده دارویی و فنی است ، از جمله بیشتر بر تأثیر داروهای و روشهای خاصی که با احتمال و تکرار انجام می شود رهبری به نتایج خاص و در نتیجه برای درمان جامع بیماری ها. به همین ترتیب ، خطرات و عوارض جانبی در تحقیق گنجانده شده و نیاز به آموزش در این زمینه دارند. با این حال ، فرآیندهای اثبات شده عمل هیچ چیزی در مورد این واقعیت که انواع درمانی در زمینه پزشکی جایگزین موفقیت نشان نمی دهند ، نمی گویند. اساساً ، پزشکی متعارف مبتنی بر شواهد است و بنابراین مراقبت پزشکی است که درمان را بر اساس تمام منابع و داده های علمی موجود امکان پذیر می کند.

روشهای درمانی و درمانی

طب متداول به اوایل قرن 10 میلادی برمی گردد و از نام مدارس آموزش پزشکی اسکولاستی گرفته شده است. یکی از قدیمی ترین ها ، مدرسه سالرنو است که در ابتدا به صومعه ای تعلق داشت و به طور خاص برای درمان راهبان بیمار خدمت می کرد ، اما پس از مدتی به یکی از اولین دانشگاه های پزشکی در اروپا تبدیل شد. به عنوان مثال ، در آنجا آناتومی یک خوک با یک انسان مقایسه شد و مشخص شد که مشابه است. اولین انتقاد توسط پاراسلسوس در قرن شانزدهم انجام شد. وی عادت چنین مدارس عالی را برای تربیت پزشكانی كه فقط در ظاهر بودند ، محكوم كرد. در قرن نوزدهم ، اصطلاح "پزشکی مدرسه" قبلاً به صورت تحریک آمیز استفاده می شد ، به عنوان مثال توسط فرانتس فیشر ، پزشکی که جهت گیری هومیوپاتی. در آغاز قرن بیستم ، طب جایگزین و طبیعت درمانی مجدداً توسط طب معمول آواره شدند. این امر به ویژه به دلیل پیشرفت های جدید دارویی و فنی در زمینه علم و پزشکی بود که با واقعیت ها و یک روش علمی پشتیبانی می شد ، در حالی که طب جایگزین نمی توانست نتایج روشنی ارائه دهد ، برخی از فرضیات نیز بسیار بحث برانگیز تلقی می شد. با این وجود ، از اواسط قرن بیستم ، پزشکی دوباره تغییر جهت داد. متخصصان به طور فزاینده ای جایگزینی برای طب معمول و مزایای گزینه های درمانی طبیعی را تشخیص دادند. این نیز بر اساس موفقیت های بیشمار در زمینه درمان بود هومیوپاتی، در حالی که مدلهای توضیحی علمی نقشی بسیار جزئی داشتند. تأثیر روان بر بدن عامل مهمی بود. قدرت خود ترمیم کنندگی بدن نیز قرار بود باشد رهبری برای بهبود بیماری های مختلف ایمان ، اعتماد ، برخی از آداب و رسوم م applicationsثر و برنامه هایی که عملکرد اساسی در تعامل اجزای روانشناختی و جسمی در بهبود را ارائه می دهند ، به همان اندازه مهم بودند. از طرف دیگر ، پزشکی ارتدکس نسبت به روند بهبودی که به دلیل دارونما اثر با این وجود ، به تدریج زمینه های بیشتری ایجاد شد که هر دو جهت برای رفاه بیمار را ترکیب می کند تا بتواند درمان بهینه داشته باشد. اهمیت رشته طبیعت درمانی نیز می تواند در تخصص های جدید در دانشگاه ها دیده شود.

روشهای تشخیص و معاینه

خود بیمار نسبت به تعارض بین دو جهت بی تفاوت است ، زیرا تجربه درمانی و بهبودی فردی برای او از روشهای روش شناختی مهمتر است. طب ارتدکس به خصوص در زمینه بیماری های شدید و صعب العلاج بیش از حد مالیات دریافت می کند و همیشه نمی تواند قانع کننده باشد راه حل، به طوری که گزینه دیگری در جهت طبیعت درمانی ضروری شود. همین امر را می توان در زمینه اختلالات روان تنی مشاهده کرد ، جایی که زمینه های مختلفی برای تحقیق و استفاده از روش های درمانی جایگزین باز شده است. در زمینه پزشکی جایگزین ، دقیقاً تعامل جسم و روان است که روند بهبود را ممکن می کند. اگر این مورد داده نشود یا بیمار برای مبارزه با بیماری با امید و ایمان بیش از حد ضعیف باشد ، حتی طبیعت درمانی نیز به سختی می تواند کمک کند. طب ارتدکس متکی به روشهای تحقیق شده علمی و داروهایی است که تأثیر آنها بر اساس شواهد آماری است. حذف چنین داروهای می توان رهبری به همان اندازه درمان بی اثر بر اساس شواهد علمی به مرگ.