تکامل: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

تکامل یعنی توسعه. این مربوط به انسان است ، این به معنای پیشرفت از اجداد حیوانات از طریق انسانهای پیش از انسان و انسانهای اولیه به انسانهای امروزی است. نام بیولوژیکی گونه Homo sapiens است. زیست شناسی توسط یک "گونه" جامعه ای از موجودات زنده را درک می کند که می توانند در بین خود تولید مثل کنند.

تکامل چیست؟

تکامل یعنی توسعه. در رابطه با انسان ، این به معنای پیشرفت از اجداد حیوانات از طریق انسانهای پیش از انسان و انسانهای اولیه به انسانهای امروزی است. رشد فیلوژنتیک انسان را می توان در زمینه رشد مهره داران و پستانداران در نظر گرفت. طبق نظریه چارلز داروین که در قرن نوزدهم فرموله شد ، گونه ها تحت تأثیر جهش و انتخاب به ترتیب تغییر می کنند. جهش ها تغییرات تصادفی در ژنوم است که می تواند به عنوان مثال ، توسط اثرات شیمیایی یا فیزیکی ایجاد شود. اگر این تغییرات بر سلولهای تولید مثل ، یعنی تخمک یا نطفه، آنها در هنگام لقاح به نسل بعدی منتقل می شوند. بیشتر این جهش ها زنده نیستند. با این وجود ، اگر جهش منجر به اختلال در عملکرد فرزندان نگردد ، می تواند مفید ، مضر باشد و یا اصلاً تاثیری در زنده ماندن فرد نداشته باشد. به عنوان مثال جهش های سودمند می توانند این نتیجه را داشته باشند که ناقل صفت جدید بهتر بتواند خود را در محیط تحکیم کند و همچنین فرزندان مقاوم و بیشتری را در طول زندگی به دنیا بیاورد. بنابراین ، با گذشت زمان ، از طریق انتخاب مثبت ، ویژگی جدید در میان مردم گسترش می یابد. این همچنین می تواند اولین گام تغییر به سمت یک گونه جدید باشد.

کارکرد و وظیفه

بقایای اولین اشکال حیات هسته سلول در لایه های سنگی دوره اولیه زمین وجود دارد. آنها بیش از 3 میلیارد سال سن دارند. تکامل به اشکال فزاینده پیچیده زندگی در دریا اتفاق افتاد. با این حال ، فقط در دوره کامبرین حدود 570 میلیون سال پیش ، آغاز دوره اولیه زمین ، ظاهراً بیشتر حیوانات فیل حیوانات امروزی حضور داشتند. اینها شامل نرم تنان مانند حلزون ها ، بندپایان مانند خرچنگ ها، و cnidarians مانند چتر دریایی و مرجان. بقایای فسیلی مهره داران فقط از اردوویسیان 500 میلیون سال پیش شناخته شده است. به زودی ، گیاهان و حیوانات نیز استعمار در زمین را آغاز کردند. در Devonian ، حدود 400 میلیون سال پیش ، دوزیستان اولین مهره دارانی بودند که سرزمین را استعمار کردند. ما از قرون وسطی ، عصر دایناسورها ، اولین فسیل های پستانداران کوچک را می شناسیم. احتمالاً این مزیت نسبت به مارمولک های متناوب گرم این مزیت را دارند که می توانند درجه حرارت بدن خود را به طور مستقل تنظیم و حفظ کنند. بنابراین آنها می توانند حتی در دمای پایین نیز به نرمی حرکت کنند. این یک مزیت مهم بقا و سازگاری بود. امروزه نیز مارمولک های بزرگ و دوزیستان فقط در مناطق گرم آب و هوایی یافت می شوند ، در حالی که پستانداران توانسته اند تا مناطق قطبی گسترش یابند. به همین ترتیب ، حالت تولید مثل پستانداران یک مزیت تکاملی تعیین کننده است ، زیرا جنین می تواند در بدن مادر محافظت شود و در ابتدا از فرزندان مراقبت می شود. یافته های موافقان از دوره کرتاسه در حدود 140 میلیون سال پیش شناخته شده است. پس از انقراض دایناسورها در پایان دوره کرتاسه ، پرندگان و پستانداران قادر به رشد بیشتر بودند. آنها توانستند تقریباً همه زیستگاه ها را در دوره سوم در حدود 65 میلیون سال پیش استعمار کنند. اینكه كدام خط توسعه مستقیماً به انسان امروز منتهی شده است تنها با مقایسه یافته های فسیلی می توان نتیجه گرفت. بنابراین ، با یافته های جدید ، ایده های قدیمی اغلب باید بازبینی و تجدید نظر شوند. فرض بر این است که Proconsul یا Propliopithecus که تقریباً به اندازه یک بابون بود و 20 تا 30 میلیون سال پیش می زیسته است ، نیاکان پستانداران امروزی است که از نظر زیست شناسی شامل انسان می شود. یک مرحله کوچک تر در نظر گرفته می شود که یک تکامل بسیار آهسته از نسلی به نسل دیگر اتفاق می افتد. بنابراین ، همه موجودات زنده به طور دائمی تحت تأثیرات محیط قرار می گیرند ، شرایط آن تقریباً نامحسوس در بدن نقش می بندد. زمینه های اپی ژنتیک و شتاب شاهد این هستیم.

بیماری ها و بیماری ها

تکامل برای انسان و تیره همو همچنین ممکن است منجر به دودمان رشد شود که منقرض شدند. تا حدی ، تصور می شود که این اتفاق در انسان نئاندرتال (Homo neandertalensis) رخ داده باشد. با این حال ، برخی از محققان همچنین تصور می کنند که این مخلوط با هومو ساپینس بوده و در جمعیت ادغام شده است. به عنوان ویژگی های معمول انسان ، ما قدم قائم ، زبان ، استفاده از ابزار و رشد توانایی های شناختی می نامیم که همراه با توسعه مغز. با این حال ، چنین توانایی هایی را می توان تا حدودی در حیوانات نیز یافت ، همانطور که نشان داده شده است ، به عنوان مثال ، با نتایج حیرت انگیز علمی که در آن توانایی های حیوانات به شدت آموزش دیده اند. یکی از عوامل رشد انسانی ممکن است گسترش استپ ها در 7.5 میلیون سال پیش باشد. این راه رفتن قائم را ترجیح می دهد ، که نمای کلی بهتری را ارائه می دهد. در همان زمان ، این کار دستها را برای استفاده و ساخت ابزار آزاد کرد. دست از آن زمان به یک ابزار گیرنده ویژه تبدیل شده است که می تواند برای تهیه و پردازش بهتر غذا مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین ، یک فک قوی نیز دیگر چندان مهم نبود مغز جمجمه می تواند فضای بزرگتری را اشغال کند. تناوب عصر یخبندان و دوره های گرم حدود 2 میلیون سال پیش در آغاز دوره کواترنر تقاضاهایی در مورد سازگاری موجودات زنده ایجاد کرد که بشر به ویژه توانایی مقابله با آنها را داشت. او توانست با لباس و خانه های مناسب از خود محافظت کند و تجربه خود را به عنوان ذخیره مهم دانش در گروه اجتماعی منتقل کند. با این حال ، بسیاری از مزایای تکامل انسان ، که امروز ما را قادر می سازد محیط خود را فعالانه شکل دهیم ، تغییرات دشواری را نیز ایجاد کرده است. یکی از آنها بزرگ شدن جمجمه، که منجر به این واقعیت شد که انسان در متولد می شود درد. بنابراین مدتهاست که به حداکثر اندازه برای تولد با روشهای طبیعی رسیده است.