مراحل زوال عقل | زوال عقل

مراحل زوال عقل

به دلیل بیماری های زمینه ای مختلفی که می توانند باعث تحریک شوند جنون، دوره های مختلف بیماری ایجاد می شود که می توان آنها را براساس مراحل طبقه بندی کرد. با این حال ، اغلب ، علائم را می توان به یک مرحله کلی نسبت داد ، که در همه بیماری ها رخ می دهد. - مرحله اولیه: در مرحله اول ، بیمار عمدتا با زوال کوتاه مدت مشهود می شود حافظه.

خاطرات گذشته را می توان بدون هیچ مشکلی یادآوری کرد ، اما در داخلی سازی اطلاعات جدید مشکلاتی وجود دارد. اشیا often معمولاً جا به جا نمی شوند ، نام های جدید اشتباه گرفته می شوند یا تاریخ ها فراموش می شوند. جهت گیری زمانی نیز کاهش می یابد - بیماران نمی توانند تاریخ یا روز دقیق هفته را مشخص کنند.

تفکر کندتر می شود و توانایی های شناختی رو به زوال می رود. در این مرحله اولیه ، بیمار اغلب متوجه تغییر می شود و نمی تواند آن را برای خودش توضیح دهد. احساسات منفی می تواند از شکست های ناشی از ایجاد شود جنون.

بیمار مضطرب و استعفا به نظر می رسد ، از محیط خود دور می شود یا پرخاش می کند. پرخاشگری غالباً علیه خویشاوندانی انجام می شود که آنها نیز متوجه تغییرات شده و می خواهند به آنها کمک کنند. ترس از رنج بردن از a بیماری روانی در میان افراد مسن بسیار خوب است - آنها نمی خواهند به آنها "دیوانه" برچسب بزنند.

مقابله با این تفکر از طریق درک مهم است. - مرحله میانی: در مرحله میانی ، از دست دادن کوتاه مدت بیشتر وجود دارد حافظه، بلکه اولین آسیب دیدگی خاطرات قدیمی است. نام افراد شناخته شده گیج شده و اطلاعات به هم می خورد.

محیط های جدید به دلیل مشکلات جهت گیری برای بسیاری از بیماران مشکل ساز است. این تا آنجا پیش می رود که جنون بیماران دیگر نمی توانند به طور مستقل راه خود را پیدا کنند. نیاز به مراقبت بیشتر می شود.

تمرکز کاهش می یابد و بنابراین توانایی هایی مانند

توانایی های ذهنی اولین کسانی هستند که تحت تأثیر تغییرات مغز. بیماران دچار وظایف زیادی می شوند و به سرعت خسته می شوند. س questionsالات پیچیده یا مشکلات جدید فقط با دشواری و با افزایش درجه بیماری قابل حل نیست.

استراتژی های شناختی مورد نیاز برای این کار وجود ندارد. حافظه به طور فزاینده ای مختل می شود ، که بر عملکرد در زندگی روزمره و زندگی اجتماعی تأثیر می گذارد. اوضاع به طور فزاینده ای بی جا شده و تاریخ ها اشتباه یا فراموش می شوند.

توانایی یادگیری بیمار به طور فزاینده ای بدتر می شود ، به این معنی که اطلاعات جدید نمی توانند پردازش و به خوبی حفظ شوند. جهت گیری زمانی و مکانی منفی تحت تأثیر اختلالات حافظه است. تاریخ یا روز هفته را نمی توان به درستی نامگذاری کرد.

فرآیندهای تفکر جامع و نتیجه گیری منطقی مختل شده و بنابراین توانایی قضاوت یا پذیرش انتقاد نیز وجود دارد. مشکل اخیر اغلب در سطح عاطفی نشان داده می شود. بیماران بدخلق می شوند یا از تغییراتی که اغلب بطور کامل تجربه می کنند می ترسند.

این امر می تواند به استراتژی های مختلف اجتناب منجر شود تا از موقعیت های متناظر که بیماران در معرض خطر شکست قرار دارند جلوگیری کند. اولین علائم ابتلا به زوال عقل می تواند تدریجی باشد و بنابراین تفسیر آن دشوار است. از آنجا که بیماران ممکن است در ابتدا فرمهای روزانه ای را با نوسان نشان دهند ، برخی از پزشکان خانواده شانسی برای ابراز سو ظن مربوطه ندارند.

غالباً ، نزدیکان ، که در بسیاری از موارد غیر روحانی پزشکی هستند ، در مورد زوال عقل تشخیص می دهند. حتی به عنوان یک فرد غیر روحانی می توان با مشاهده ناهنجاری های مختلف بررسی کرد که آیا خطر زوال عقل وجود دارد یا خیر. بیماران مبتلا به زوال عقل غالباً در مراحل اولیه خسته و از نظر توجه محدود می شوند.

دیگر وظایف یا پازل های پیچیده را نمی توان به همین ترتیب یا فقط با سرعت کمتری حل کرد. در صورتی که فرد مورد نظر از انجام جدول کلمات متقاطع یا سایر تمرینات ذهنی لذت ببرد ، می تواند به خوبی بررسی شود. اگر خویشاوند به طور ناگهانی از انجام آنها امتناع ورزد ، این می تواند نشانه افزایش شکست در گذشته و ابتلا به زوال عقل باشد.

بیشتر مبتلایان متوجه تغییرات در مراحل اولیه می شوند و از ناتوانی خود شرم دارند. بعلاوه ، آنها ممکن است از زندگی اجتماعی خود کناره بگیرند و از کمک خودداری کنند. علاوه بر این ، حافظه در ابتدای بیماری محدود شده است. بیماران غالباً وسایل خود را نادرست قرار می دهند ، در راه هدف واقعی خود را فراموش می کنند یا در مورد تاریخ یا روز هفته اشتباه می کنند. این کمبودها می تواند منجر به یک گمراهی زمانی و موضعی شود ، که علاوه بر این ذهن بیماران را سنگین می کند و می تواند منجر به عقب نشینی بیشتر شود.