محدودیت ها چهره های زیادی دارند

در بسیاری از بیماری های روحی و جسمی ، مبتلایان علائم مشابهی را تجربه می کنند. اختلالات وسواس فکری عملی متفاوت است. تفاوت بین اشکال مختلف اجبار می تواند آنقدر زیاد باشد که خود مبتلایان باور نکنند که در واقع از همان اختلال رنج می برند. با این حال ، عامل اتحاد بین آنها این است که همه آنها نوعی افکار و انگیزه های غیرقابل کنترل را تجربه می کنند. تعداد علائم نیز از فردی به فرد دیگر متفاوت است: در حالی که برخی از آنها از یک اجبار رنج می برند ، برخی دیگر همزمان با طیف وسیعی از اختلالات وسواس فکری عملی مقابله می کنند. شایعترین فرمها به طور خلاصه در زیر شرح داده می شوند ، به اصطلاح اجبارهای تمیز کردن و شستشو بیشترین نسبت را دارند.

تمیز کردن و شستن اجبارها

مبتلایان ترس وحشت زده یا انزجار از خاک را تجربه می کنند ، باکتری, ویروس ها، و مایعات بدن یا دفع. ناراحتی همراه با آن باعث شستشوی گسترده و تشریفات نظافت می شود. در این روند ، دست ها ، کل بدن ، آپارتمان یا حتی شی object آلوده برای ساعت ها تمیز و ضد عفونی می شوند. سیر تشریفات دقیقاً مشخص شده است. در صورت وقفه ، فرد مبتلا باید از ابتدا دوباره شروع کند.

کنترل اجبارها

دومین گروه بزرگ اختلالات وسواسی اجباری به اصطلاح کنترل است. در این حالت ، مبتلایان از بی احتیاطی و غفلت از ایجاد فاجعه می ترسند. به همین دلیل ، لوازم خانگی فنی ، درها و پنجره ها و همچنین مسیرهای تازه طی شده بارها و بارها بررسی می شوند. اما حتی پس از بررسی های مکرر ، فرد مبتلا احساس نمی کند که اکنون همه چیز کاملاً خوب است. غالباً ، مبتلایان از اعضای خانواده یا همسایگان می خواهند تا در چک ها به آنها کمک کنند. به این ترتیب آنها می توانند مسئولیت را کنار بگذارند و سریعتر چکاپ خود را به پایان برسانند.

تکرار و شمارش اجبارها

به اصطلاح اجبارهای تکراری ، فرد مبتلا را وادار به تکرار اقدامات کاملاً روزمره می کند - مانند مسواک زدن یا پر کردن روتختی - همیشه به تعداد مشخصی. اگر نتواند به قوانین خود پایبند باشد ، می ترسد که اتفاق بدی برای خودش یا یکی از نزدیکانش بیفتد. در شمارش اجبارها ، فرد اجباری احساس می کند بعضی چیزها مانند کتاب روی قفسه ، سنگ فرش یا کاشی حمام را بارها و بارها بشمارد.

جمع آوری اجبارها

اجباری های جمعی می ترسند تصادفی چیز ارزشمند یا مهمی را که برایشان مهم است دور بیندازند. با این کار تشخیص آنها از یادگاری که برای همه مهم است و آشغال بی ارزش بسیار دشوار است. بسیاری از افراد همچنین وسایل دور ریخته شده مانند قطعات قدیمی ماشین یا لوازم خانگی شکسته را جمع می کنند تا «روزی آنها را تعمیر کنند. مدتی است که رسانه ها به طور فزاینده ای از به اصطلاح کثیف گزارش می دهند. افراد مبتلا به اصطلاح "سندرم غفلت" مشخص می شوند. بخش عمده ای از آنها نیز از جمع آوری اجبار رنج می برند.

سفارش اجبار

مبتلایان خود را تحت معیارها و معیارهای بسیار سخت نظم قرار داده اند. بر این اساس ، آنها هر روز وقت زیادی را با دقت و احیای نظم خود صرف می کنند. به عنوان مثال ، آنها همیشه قوطی های غذا را به طریقی خاص روی قفسه می گذارند یا مطمئن می شوند لباس های شسته شده در کمد دقیقاً روی هم قرار گرفته اند.

کندی اجباری

از آنجا که تشریفات وسواسی زمان زیادی را به خود اختصاص می دهند اختلال وسواس فکری بر این اساس زندگی مبتلایان را کند می کند. اما برای یک زیرمجموعه کوچک ، کندی خود مشکل است. آنها ساعتها طول می کشد تا کارهای بسیار پیش پا افتاده ای مانند غذا خوردن یا لباس پوشیدن را انجام دهند. هنگام شانه زدن مو، به عنوان مثال ، هر مو باید به صورت جداگانه برس شود. اگر فرد مبتلا در این روند گیج شود ، باید همه چیز را از نو شروع کند.

افکار وسواسی بدون اعمال اجباری

افکار سرزده در اکثر اختلالات وسواس فکری عملی نقش اصلی را بازی می کنند. با این حال ، در زیرمجموعه ای از مبتلایان ، اجبار فقط شامل افکار سرزده است. اینها معمولاً دارای محتوای پرخاشگرانه ("من ممکن است همسرم را کتک بزنم") ، جنسی ("ممکن است از کودک همسایه سو abuse استفاده جنسی کنم" یا "من همجنس گرا هستم") یا مذهبی ("ممکن است در هنگام مراسم کلیسا اظهار نظرهای کفرآمیز بگویم") باشد. بزرگترین ترس افراد مبتلا این است که افکار آنها روزی ممکن است به واقعیت تبدیل شود. در حقیقت ، هنوز موردی گزارش نشده است كه یك وسواس فكری وسواس ترسناک خود را به واقعیت تبدیل كرده باشد.