دوره نسوز: عملکرد ، وظایف ، نقش و بیماری ها

دوره نسوز فازی است که در آن تحریک مجدد سلولهای عصبی پس از ورود به یک سلول امکان پذیر نیست پتانسیل عمل. این دوره های نسوز مانع از انتشار برانگیخته تحریک در بدن انسان می شود. که در دانش قلبشناسی، یک اختلال در دوره نسوز وجود دارد ، به عنوان مثال ، در پدیده هایی مانند فیبریلاسیون بطنی.

دوره نسوز چیست؟

دوره نسوز فازی است که در طی آن تحریک مجدد سلولهای عصبی پس از ورود به یک سلول امکان پذیر نیست پتانسیل عمل. در زیست شناسی ، دوره نسوز یا فاز نسوز ، زمان بهبودی سلول های عصبی دپلاریزه است. این زمان بهبودی مربوط به دوره ای است که هیچ دوره جدیدی وجود ندارد پتانسیل عمل می تواند در a تحریک شود سلول عصبی که اخیراً دپولاریزه شده است. بنابراین ، سلول عصبی نمی تواند به محرک در دوره مقاوم پاسخ دهد. در ارتباط با دوره نسوز نورون ها ، بین دوره نسوز مطلق و نسبی تمایز قائل می شوند که مستقیماً از یکدیگر پیروی می کنند. تحریک یک پتانسیل عمل فقط در دوره نسوز نسبی محدود است ، اما غیرممکن نیست. بنابراین ، از یک مفهوم باریک تر ، فقط دوره نسوز مطلق و عدم امکان یک پتانسیل اقدام جدید را می توان به عنوان دوره های نسوز واقعی درک کرد. خارج از دارو ، دوره نسوز عمدتا با توجه به سنگدانه های واکنش دهنده محرک نقش دارد و در این زمینه با تعریف پزشکی مطابقت دارد. که در دانش قلبشناسی، دوره نسوز علاوه بر این ممکن است به معنای یک زمینه متفاوت باشد. ضربان سازهای قلب نباید خود را تحریک کنند و باید از ریتم ذاتی ضربان قلب که هنوز وجود دارد پشتیبانی کنند. برای این منظور ، تشخیص سیگنال در ضربان سازهای قلب برای مدت زمان مشخص غیرفعال می شود. این دوره های غیرفعال سازی از نظر قلب نیز دوره های نسوز هستند.

عملکرد و هدف

نورون ها با تولید پتانسیل های عمل به تحریک پاسخ می دهند. این نسل از طریق فرآیندهای بیوشیمیایی و بیوالکتریک مفصلی در حلقه های اتصال سلول های عصبی رخ می دهد. پتانسیل عمل از حلقه اتصال به حلقه اتصال داده می شود و بر این اساس در مسیرهای عصبی می پرد. این فرآیند با اصطلاح هدایت تحریک شوری توصیف می شود. انتقال یک پتانسیل عمل ، غشای نورون پایین دست را دپولاریزه می کند. وقتی غشا بیش از پتانسیل استراحت خود دپولاریزه می شود ، نورون دارای ولتاژ است سدیم کانالها باز می شوند فقط باز شدن این کانال ها پتانسیل عمل را در نورون بعدی ایجاد می کند ، که نورون پایین دست را دوباره دپلاریزه می کند. پس از باز شدن ، کانالها به طور مستقل بسته می شوند. بعد از این روند ، آنها برای مدتی آماده باز شدن نیستند. سلول عصبی ابتدا باید اجازه دهد پتاسیم یونها فرار می کنند و بنابراین غشای خود را دوباره به زیر -50 میلی ولت می رسانند. فقط این قطبش مجدد باعث دپولاریزاسیون مکرر می شود. بنابراین سدیم تا زمانی که قطبش مجدد کامل نشود ، کانال ها نمی توانند دوباره فعال شوند. بنابراین ، سلول دیگر نمی تواند به محرک ها قبل از repolarization کامل پاسخ دهد. در طول دوره نسوز مطلق ، بدون توجه به محرک ، هیچ پتانسیل عملی نمی تواند ایجاد شود استحکام. تمام کانالهای ولتاژدار در این مدت در حالت غیرفعال و بسته هستند که حدوداً دو ثانیه طول می کشد. این فاز با دوره نسوز نسبی دنبال می شود که طی آن برخی از آنها به وجود می آیند سدیم کانال ها به دلیل repolarization که آغاز شده است ، حالت فعال پذیر پیدا کرده اند ، اگرچه هنوز بسته هستند. در طول این مرحله ، در صورت داشتن یک محرک بالا ، می توان پتانسیل های عمل را ایجاد کرد استحکام حاضر است. با این حال ، دامنه پتانسیل های عمل و شیب دپلاریزاسیون حتی در آن زمان کم است. دوره نسوز حداکثر فراوانی پتانسیل های عمل را محدود می کند. بنابراین ، بدن از انتشار برعکس تحریک عصبی جلوگیری می کند. به عنوان مثال قلب توسط دوره نسوز از جانشینی خیلی سریع محافظت می شود انقباضات که می تواند سقوط کند سیستم قلبی عروقی.

بیماری ها و بیماری ها

احتمالاً مشهورترین شکایت مربوط به دوره نسوز است فیبریلاسیون بطنی از قلب ماهیچه. بر خلاف عضله اسکلتی ، عدم حفظ دوره مقاومت در عضله قلب منجر به عواقب تهدید کننده زندگی می شود. وقتی جریان به عضله اسکلتی تزریق می شود ، منقبض می شود. به عنوان جریان استحکام انقباض افزایش می یابد ، بنابراین یک محرک قوی باعث ایجاد یک واکنش به همان اندازه قوی در عضله اسکلتی می شود. این اتصال در مورد قلب ماهیچه. فقط در صورت انقباض محرک به اندازه کافی قوی است. اگر به اندازه کافی قوی نباشد ، هیچ انقباضی رخ نمی دهد. هنگامی که جریان بالا می رود ، ضربان قلب همزمان افزایش نمی یابد و هنگامی که ضربان قلب رخ داد ، یک دوره مقاومت 0.3 ثانیه ای اتفاق می افتد. بنابراین ، عضلات اسکلتی می توانند به سرعت پشت سر هم منقبض یا متشنج شوند ، در حالی که عضله قلب قادر به انجام این کار نیست. در طول دوره مقاومت ، اتاق های قلب پر می شوند خون. در طول انقباض بعدی ، این خون دوباره اخراج می شود. اگر دوره مقاومت در قلب کمتر از مدت زمان 0.3 ثانیه باشد ، کافی نیست خون در بطن ها جریان دارد. در هنگام ضربان قلب بعدی ، به همین ترتیب خون کمی دوباره خارج می شود. اندکی قبل از اتمام دوره مقاومت ، فیبرهای عضلانی سیستم هدایت تحریک قلبی از قبل تا حدی هیجان زده شده اند. اگر محرک به میوکارد در این مدت ، قلب با ضربان قلب تند پاسخ می دهد. فیبریلاسیون بطنی شروع می شود. ضربان قلب عصبانی به سختی خون بیشتری را از طریق ارگانیسم منتقل می کند. ضربان نبض دیگر قابل تشخیص نیست. دوره مقاومت در قلب نیز با توجه به مختلف نقش دارد داروهای. به عنوان مثال ، داروی ضد آریتمی کلاس III آمیودارون دوره نسوز بطن و دهلیز را طولانی می کند میوکارد.