هیستری: علل ، علائم و درمان

اصطلاحات معدودی وجود دارد که بیشتر از آنها سو تعبیر و تفسیر شده باشد و بیشتر از آن بحث شود هیستری. این اصطلاح که قبلاً توسط پزشکان معروف باستانی بقراط و جالینوس به کار رفته بود ، امروزه معنای کاملاً متفاوتی دارد و بهتر از دو و نیم هزار سال پیش مورد تحقیق قرار گرفته است. اما هنوز کارهای زیادی برای دانشمندان و روانشناسان در پیش است.

هیستری چیست؟

هیستری از کلمه یونان باستان برای گرفته شده است رحم، "هیسترا" ، و امروز به یک رفتار چشمگیر و فوق العاده برونگرا برمی گردد که ناشی از یک اختلال روانی است. با اختلالات تبدیل و همچنین اختلالات تجزیه ، امروز دو گروه علائم از یکدیگر متمایز می شوند. مورد اول شامل تجربیات آسیب زایی است که ذهن قادر به پردازش آنها نیست و بنابراین به شکایات جسمی تبدیل می شوند. اختلالات تجزیه همان محرک است ، اما خود را در اختلالات هوشیاری بروز می دهد. با این حال ، تصور نمی شد که در دوران باستان - و مدتها بعد از آن - علت بیماری در مغز، اما در رحم، و بنابراین منحصراً به زنان نسبت داده می شد. به عنوان مثال پزشکان معروفی مانند بقراط تصور می کردند که این علائم در اثر مهاجرت قارچ به وجود آمده است رحم به اعضای دیگر. بنابراین ، برای درمان هیستری، آنها مقاربت جنسی را تجویز کردند و بارداری برای قرارگیری مجدد رحم به درستی.

علل

اگرچه علل هیستری هنوز به طور کامل شناخته نشده است ، اما اکنون تصور می شود که در اوایل بیماری ایجاد می شود کودکی، در سنین 4 تا 6 سالگی. در این زمان ، محققان گام بسیار مهمی در رشد کودک ، از نظر جسمی و روانی ، می بینند. در این مرحله ، کودک قبلاً مهارتهای حرکتی و ذهنی بسیاری کسب کرده است ، اما با مشکل آغاز ادغام در دنیای بزرگسالان روبرو است. اگر در این مرحله ، الگوی قوی برای ساختن این جهان که برای او جدید است و هنوز ناشناخته است ، وجود داشته باشد جالب به نظر می رسد - به عنوان مثال ، اگر والدین یا مراقب مهم دیگری از دست رفته باشد - این می تواند رهبری به توسعه هیستری.

علائم ، شکایات و علائم

یک علامت هیستری که توسط histrionic تعریف شده است اختلال شخصیت تمایل شدید به توجه است. این نیاز از راه های مختلف برآورده می شود. طبق گفته آلاركون (1973) ، هفت ویژگی اصلی هیستری را می توان تشخیص داد. یکی از این رفتارهای نمایشی است. شخصیت های تاریخ برای افزایش همدردی یا قرار دادن خود در کانون توجه ، اغراق می کنند و غالباً خود را به صحنه می آورند. یکی دیگر از علائم هیستری ، ناتوانی عاطفی است. شخصیت های تاریخ ساز اغلب سخت گیر را تجربه می کنند نوسانات خلقی، با احساسات فردی معمولاً بسیار برجسته است. در نتیجه ، آنها می توانند بدخلق و غیر قابل پیش بینی به نظر برسند. احساسات نشان داده شده همیشه متناسب با موقعیت نیستند. همچنین ممکن است از نظر اجتماعی نامناسب باشند. نشانه دیگر هیستری این است که مبتلایان داوطلبانه خود را به یک یا چند نفر دیگر وابسته می کنند. با این وجود ، آنها کاملاً خود را تابع نمی کنند. غالباً این یک وضعیت متناقض ایجاد می کند که در آن شخصیت هیجانی از یک سو می خواهد خود تصمیم گیری کند و از طرف دیگر به دنبال شخصی است که مانند یک کودک از او مراقبت کند. واکنشهای بیش از حد ، خودمحوری و تأثیر پذیری از علائم دیگر هیستری است. تأثیر ممکن است نه تنها از طرف دیگران ، بلکه از طرف خود شخصیت تاریخ ساز نیز باشد. بعلاوه ، بسیاری از شخصیتهای هیستوریستی رفتارهای اغواگرانه جنسی دارند تا از این طریق نیز توجه و تحسین را برانگیزند.

تشخیص و دوره

بزرگترین مشکل در تشخیص هیستری ، طبقه بندی علائم اعم از روانشناختی یا جسمی است که نتیجه آن دقیقاً همین است. اگر ، به عنوان مثال ، اختلالات بینایی یا علائم فلج رخ دهد ، معمولاً علل آن را ابتدا در مناطق دیگر جستجو می کنیم. همین امر در مورد اختلالات هوشیاری نیز وجود دارد ، که می تواند در نتیجه بسیاری از بیماری های دیگر مرکز نیز رخ دهد سیستم عصبی. بنابراین تشخیص غلط کاملاً رایج است و جلوگیری از آن نیز دشوار است. تشخیص در واقع فقط توسط یک درمانگر مجرب که با زمینه هیستری آشنا است قابل اعتماد است.

عوارض

روانپزشکی اصطلاح هیستری منسوخ شده را به عنوان یک اختلال روان رنجور درک می کند. این امر با تأثیرات ناپایدار و سطحی ، نیاز به شناخت ، رفتار دستکاری شده و نیاز آشکار به تأیید همراه است. امروزه بیشتر به آن اختلال تبدیل یا هیستریونیک گفته می شود اختلال شخصیت. این توضیح می دهد که چرا ممکن است در ارتباط با این رفتارها ، به ویژه با محیط ، عوارضی ایجاد شود. افراد مبتلا خواستار توجه بیش از حد هستند ، در معرض نوسانات احساسی غیر قابل پیش بینی هستند و خود را به جلو می کشانند. افراد اطراف آنها معمولاً این مسئله را آزار دهنده می دانند و فاصله خود را حفظ می کنند. این امر به ویژه هنگامی صادق است که آنها از طریق تکنیک های دستکاری پنهان شده در پشت آن مشاهده کنند. با این حال ، افراد مبتلا به هیستریونیک اختلال شخصیت به ویژه قادر به درک این واکنش و تقویت استراتژی هایی نیستند که در اوایل آموخته اند ، و در نتیجه یک حلقه معیوب ایجاد شده است. بیمارانی که مستعد هیستری هستند یا به همین دلیل اغلب از بین می روند یا بعضی اوقات بیمارانی را پیدا می کنند که وابستگی مشترک دارند. با این حال ، این نیز برای روند درمانی نامطلوب است. ایجاد روابط پایدار و سالم برای مبتلایان بسیار دشوار است. از آنجا که این الگوهای رفتاری است که ریشه آنها به عقب برمی گردد کودکی، تأثیر آنها از نظر درمانی دشوار است. آنها در شخصیت افراد آسیب دیده عمیقا لنگر انداخته اند. روند درمانی طولانی و سخت است. حتی درمانگران باتجربه باید مراقب باشند که اجازه ندهند خود را درگیر خود کنند.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

امروزه با اصطلاح هیستری تشخیص داده نمی شود ، زیرا این اصطلاح قدیمی است. با این وجود ، به محض بروز شکایات مرتبط با بیان ، باید با پزشک مشورت شود. رفتاری که در مقایسه مستقیم با سایر افراد غیر عادی تلقی می شود باید توسط پزشک به طور حرفه ای ارزیابی شود. رفتار یا رفتاری خاصاً پرخاشگرانه که خود را به خطر بیندازد ، دلایل مراجعه به پزشک است. نگران کننده حالاتی از تجربه است که در آن فرد آسیب دیده به شدت از نظر احساسی واکنش نشان می دهد ، دیگر نمی تواند وظایف روزمره خود را انجام دهد و سطح عملکرد معمول او دیگر حاصل نمی شود. بی علاقگی ، ناهنجاری های جنسی یا از دست دادن حافظه توانایی باید بررسی و درمان شود. خاطرات دروغین یا حافظه وقفه غیرمعمول است و همچنین ممکن است مشکلات ارگانیک را نشان دهد. بنابراین ، معاینات پزشکی باید در اسرع وقت در این موارد آغاز شود. در صورت بروز اختلالات حسی یا تغییر در شخصیت ، باید با پزشک مشورت شود. تجربه قوی ترس ، از دست دادن مراجعه به واقعیت یا رفتار بسیار خودخواهانه نشانه هایی از اختلالات موجود است. مراجعه به پزشک برای جلوگیری از وخامت بیشتر بیماری ضروری است سلامت. با یک بیماری روانی، اغلب کمبود بینش در مورد بیماری وجود دارد. این یکی از علائم است و به همین ترتیب باید مورد توجه قرار گیرد. رابطه خوب اعتماد با مراقبان و همچنین با پزشک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

درمان و درمان

درمان هیستری نیز دقیقاً ساده نیست و نمی توان آن را طبق یک طرح ثابت انجام داد. در عوض ، درمانگر باید به طور خاص اختلالات ذهنی - و علل آنها - را برای هر بیمار جدا کند. در طی جلسات متعدد ، درمانگر قبل از هر چیز باید بفهمد که چه چیزی علائم مربوطه را تحریک می کند و سپس به دقت بررسی کند که کدام روشهای روانکاوی به احتمال زیاد باعث بهبود می شوند. به دلیل ماهیت غالباً بسیار تملک انگیز و هیجان انگیز ، درمان در بیشتر موارد بسیار طولانی و دشوار است.

پیشگیری

با توجه به اینکه هنوز عوامل کاملاً هیستری بررسی نشده است ، پیشگیری احتمالی آن نیز هنوز کاملاً روشن نیست. با این حال ، یک خانه والدین در پناه و همچنین یک محیط اجتماعی مناسب در اوایل زندگی کودکی می تواند - بر اساس وضعیت فعلی تحقیقات - با سرکوب روانی و هیستری که احتمالاً ناشی از آن است مقابله کند. از آنجا که امروزه علل و نقطه شروع هیستری بیشتر شناخته شده اند و در نتیجه عقاید باستانی تا حد زیادی رد شده اند ، اصطلاحات جدیدی مانند اختلال تجزیه یا اختلال شخصیت هیستریونیک در پزشکی تثبیت شده است. از سوی دیگر ، دلایل دقیق آن هنوز تا حدی مشخص نیست و بنابراین درمان را نیز پیچیده می کند.

کاری که می توانید خودتان انجام دهید

هیستری اصطلاحی منسوخ شده برای یک اختلال روانی است. از آنجا که بسیار نادرست است ، امکانات کمک به خود در زندگی روزمره باید به صورت جداگانه ارزیابی شود. برای به دست آوردن تشخیص متمایز ، همکاری با روان درمانگر یا روانشناس ضروری است. متعاقباً ، روشها و روشهای مختلف رفتاری فردی برای کمک به خود را می توان با هم تعیین کرد. به طور کلی ، فرد مبتلا ظاهری خارج از هنجار نشان می دهد که خودش نمی تواند آن را به اندازه کافی تنظیم کند. بیماری روانی منجر به این واقعیت می شود که بیمار از رفتار خود آگاهی ندارد. در نتیجه ، خودتنظیمی معیارهای بسیار کم هستند برخی از مبتلایان خطری برای خود و دیگران دارند. علی رغم آموزش ، بینشی در مورد بیماری وجود ندارد و نمی توان رفتار خود بیمار را کنترل کرد. در بسیاری از موارد ، بستگان و افراد در محیط نزدیک به شدت تحت تأثیر اختلال روانی در شیوه زندگی خود قرار دارند. توصیه می شود که درمورد علائم بیماری به طور جامع به آنها اطلاع دهید. این تعامل آنها با یکدیگر را بهبود می بخشد و درک متقابل را ارتقا می بخشد. مرزبندی عاطفی تسهیل می شود و حساسیت برای مداخلات لازم فرا می گیرد. در بسیاری از موارد ، افراد مبتلا به این بیماری قادر به کنار آمدن با زندگی روزمره و بدون کمک دیگران نیستند. آنها به حمایت وابسته هستند و به مراقبینی که بتوانند به آنها اعتماد کنند نیاز دارند.