ضمیر ناخودآگاه: عملکرد ، وظیفه و بیماری ها

ضمیر ناخودآگاه ما تمام برداشت ها ، ایده ها ، خواسته ها ، اعمال و ... را در خود ذخیره می کند حافظه که در حال حاضر فعال نیستند. ضمیر ناخودآگاه با ذهن ناخودآگاه متفاوت است. این فرایندهای بدنی است که ما درباره آنها فکر نمی کنیم ، یعنی تنفس، ضربان قلب و خون گردش.

ضمیر ناخودآگاه چیست؟

ضمیر ناخودآگاه آن قسمت از روان است که برای ما قابل دسترسی نیست. این قسمت قابل توجهی از وجود ماست و تابع ذهن آگاه است. ضمیر ناخودآگاه آن قسمت از روان است که برای ما قابل دسترسی نیست. این قسمت قابل توجهی از وجود ما و تابع آگاهی است. رویاها زبان ذهن ناخودآگاه در نظر گرفته می شود. بیش از 90٪ افکار و اعمال ما توسط ناخودآگاه کنترل می شود. ضمیر ناخودآگاه اطمینان حاصل می کند که بسیاری از اعمال به صورت خودکار انجام می شود و بنابراین ذهن آگاه را تسکین می دهد. وقتی بیدار هستیم ، ناخودآگاه مانند یک فیلتر عمل می کند. هر فکری را پردازش می کند و هیچ ارزیابی را به خوبی یا بد نمی کند. ناخودآگاه از طریق تکرار یاد می گیرد. هرچه بیشتر با اطلاعات خاصی ارائه شود ، با قوت بیشتری چنین جملاتی درباره وجود خود را نشان می دهد. به عنوان مثال ، هنگام خواندن ، ضمیر ناخودآگاه همکاری می کند. دلیل این امر آنست که هر آنچه در هنگام خواندن می گیریم با دانش ، خاطرات ، خواسته ها و ایده های ناخودآگاه موجود مطابقت دارد. وقتی می خوانیم ، نه تنها واقعیت ها را در نظر می گیریم ، بلکه از آنچه می خوانیم و در ناخودآگاه پردازش می شود ، برداشت فردی داریم. ناخودآگاه همچنین چیزهایی را درک می کند که مال ماست مغز، اگر بخواهد آنها را آگاهانه درگیر کند ، بیش از حد خسته خواهد شد. بنابراین ، تمام ادراکاتی که با فعالیت فعلی ارتباط ندارند ، توسط ناخودآگاه جذب می شوند. در غیر این صورت ، ما نمی توانیم روی یک فعالیت تمرکز کنیم.

کارکرد و وظیفه

از زمان بنیان روانکاوی توسط زیگموند فروید ، ناخودآگاه مورد بحث و مجادله قرار گرفت. به گفته فروید ، ضمیر ناخودآگاه محتوای سرکوب شده ای را که ما آگاهانه سانسور می کنیم ذخیره می کند. در ضمیر ناخودآگاه ، سرکوب شده به کار خود ادامه می دهد و اگر "به روشنایی کشیده نشود" می تواند رهبری به اغتشاشات عاطفی روانکاو سی جی یونگ ، ضمیر ناخودآگاه جمعی را چنین توصیف می کند که تجربیاتی را در طول تاریخ بشر ذخیره کرده است. به طور تجربی تأیید این فرضیات در مورد روان دشوار است ، اما به عنوان مثال از نظر فیزیولوژیک اثبات خود را در اپی ژنتیک، که در آن تجربیات فردی و جمعی خود را از نظر زیست شناختی ثبت می کنند. برنامه نویسی عصب زبانی همه چیز را که از توجه لحظه ای فرار می کند ، در ناخودآگاه می بیند. حتی وقتی متوجه آن نشویم ، ضمیر ناخودآگاه بیشتر اعمال و احساسات ما را کنترل می کند. افکار باعث ایجاد تکانه های الکتریکی و واکنش های شیمیایی در مغز. از وقتی که مغز یک ضربه الکتریکی دریافت می کند ، واکنش ها رخ می دهد. این به فکر پاسخ می دهد و مواد کنترل کننده شیمیایی آزاد می شوند. مرکزی سیستم عصبی در حالت آماده به کار قرار می گیرد تا واکنش های مناسبی ایجاد کند. با روز تولد ، نه ذهن خودآگاه و نه ضمیر ناخودآگاه به شدت رشد نمی کند. از این پس ، هر تصویر ، هر محرک ، هر لمس ، هر کلمه گفتاری ضمیر ناخودآگاه را نقش می بندد. افکاری که بطور دائمی آنها را جذب کرده ایم بخصوص به شدت تحت تأثیر قرار می گیرند. اما چه درست باشد یا نه ، ناخودآگاه ما تمام اطلاعات بدست آمده را حک می کند. بنابراین ما همچنین عبارات بی فایده ، زائد و غیر واقعی را ذخیره می کنیم و آنها را محکم می کنیم. به عنوان مثال تبلیغات از این دانش بسیار استفاده می کند. انسان موجودی عادت است و تمایل دارد که الگوهای عمل و فکر ناخودآگاه را شکل دهد و طبق آن عمل کند. حتی اگر اعتقاد داشته باشیم که عمدتاً منطقی و منطقی تصمیم می گیریم ، بیشتر تصمیمات ما ناخودآگاه است.

بیماری ها و بیماری ها

ما نمی توانیم به سادگی اطلاعات را از ضمیر ناخودآگاه بازیابی کنیم. برای این کار باید از تکنیک های خاصی استفاده شود که روان شناسان ، روان درمانگران ، روانکاوان یا هیپنوتیزم گران بر آن مهارت گرفته اند. در بسیاری از بیماری های روان تنی ، تجربیات آسیب زا و مشکلات ناشی از آن در برخورد با افراد دیگر ، می توان از ضمیر ناخودآگاه برای حل تعارض و بهبود آن استفاده کرد. بارها و بارها ما شاهد خود ترمیمی خود به خودی ، حتی در بیمارانی هستیم که ظاهرا تحت درمان قرار گرفته اند. در این لحظه ها ضمیر ناخودآگاه فعال بود. در حالی که قبلا ضمیر ناخودآگاه به عنوان کانون نیروهای تاریک قلمداد می شد ، امروزه پزشکی از قدرت عظیم خود استفاده می کند. افکار می توانند بیماری ها را درمان کنند ، اما همچنین می توانند ما را بیمار کنند. افکار و نگرش های ذهن ما حتی می تواند ژن های ما را تحت تأثیر قرار دهد و تغییر دهد ، که دوباره اشاره به آن است اپی ژنتیک. تحقیقات نشان داده است که دو نفر با ترکیب ژنتیکی یکسان ، بیماری یکسان ، شانس یکسان درمان و حتی دوره درمان یکسان کاملاً متفاوت خواهند بود. یکی ممکن است بمیرد ، دیگری ممکن است خوب شود. این تنها تحت تأثیر قدرت افکار و سیستم های اعتقادی فردی است. هنگام معالجه بیماری های جسمی ، پزشکان سعی می کنند ذهن ناخودآگاه را "زیر پا" بگذارند. افرادی که به طور مکرر در روابط خود با دیگران متوجه مشکلاتی می شوند ، که به طور دائمی احساس ناراحتی و افسردگی می کنند ، اغلب پس از یک دوره خاص رنج ، به دنبال کمک درمانی هستند. روان درمانگر از روش های مختلفی برای درمان استفاده می کند. در حالت های آرام مغز ، ضمیر ناخودآگاه حتی با شدت بیشتری اطلاعات را به دست می آورد ، به طوری که درمان به ویژه در حالت استراحت به خوبی کار می کند. افکار مضر و قدیمی بازنویسی می شوند و افکار سالم جایگزین آنها می شوند. در این زمینه ، تحلیلی وجود دارد روان درمانی، روان درمانی عمیق و رفتار درمانی. گفتگو روان درمانی و درمان سیستمیک همچنین از نظر علمی شناخته شده اند. در تحلیلی روان درمانی، فرایندهای ناخودآگاه آگاهانه ساخته می شوند ، و غیرقابل درک را می توان آگاهانه تجربه کرد. در طول درمان ، می توان الگویی را در نحوه ارتباط مشتری با دیگران و خود تشخیص داد. این درمان درک عمیق تری از خود را فراهم می کند ، که می توان از آن شیوه جدیدی برای برخورد با افراد دیگر آموخت. از آنجا که الگوهای رفتاری و عقایدی که سالها در ضمیر ناخودآگاه گنجانده شده اند ، نمی توانند در طی چند روز با الگوهای جدیدی جایگزین شوند ، روان درمانی عمیق طولانی مدت است درمان.