شخص باید برای خودش چه کند؟
علاوه بر درک بیماری خویشاوند ، مهم است که کارهای زیادی برای خود انجام دهید. این به این معنی است که سرگرمی ها را ملاقات نکنید ، با دوستانتان ملاقات کنید ، هر از گاهی به سادگی از زندگی روزمره فرار کنید. البته این همیشه به میزان ارتباط شما با بیمار و میزان رنج شما بستگی دارد.
این امر به ویژه در مورد افرادی که به ویژه به بیمار نزدیک هستند و ممکن است تماس طولانی مدت با فرد افسرده داشته باشند ، بیشتر صدق می کند. علاوه بر این ، شناختن حدود و حفظ آنها مهم است. اگر بیش از حد از خود مالیات بگیرید و در نهایت دچار آن شوید به کسی کمک نمی کند افسردگی.
خویشاوندان وقتی خودشان را غرق می کنند چه کاری می توانند انجام دهند؟
افسردگی بیماری است که می تواند علاوه بر فرد مبتلا ، بلکه بستگان را برای هفته ها یا ماهها تحت فشار قرار دهد. بنابراین نزدیکان باید یاد بگیرند که لازم نیست خود را فدا کنند. همچنین اگر هر از گاهی برای خود کاری انجام دهید ، مانند ملاقات با دوستان یا آرامش ، می تواند به شما کمک کند.
اگر وضعیت شما را غرق کرده باشد ، لازم نیست بیش از حد مجاز رشد کنید. دوستان و خانواده ممکن است بتوانند بخشی از بار را بر عهده بگیرند و کمک کنند. خدمات روانپزشکی اجتماعی نیز در صورت نیاز به کمک ، نقاط تماس هستند. آنها مشاوره ارائه می دهند ، اما همچنین از بیماران و نزدیکان آنها که از نظر ذهنی پشتیبانی فعال دارند سلامت چالش ها و مسائل.
آیا اقوام می توانند خود افسرده شوند؟
هر کسی که از آن رنج می برد افسردگی یا مستعد خلق و خوی افسردگی است همچنین می تواند با همان افسردگی یکی از بستگان به همان روحیه پایین کشیده شود. بیشتر بستگان تصویر بالینی کاملی از افسردگی ایجاد نمی کنند ، اما بعد از مدتی آنها احساسات منفی بیشتری مانند ناامیدی ، درماندگی ، احساس گناه یا عصبانیت را تجربه می کنند. بنابراین مهم است که از حد مجاز خود فراتر نروید ، زیرا هیچ کس از این امر سود نمی برد.
اگر تهدیدی برای تحت فشار قرار گرفتن وجود دارد ، توصیه می شود که کمک بگیرید ، چه از طریق محیط اجتماعی و چه از نظر حرفه ای. برای نزدیکان نیز اوضاع آسان نیست ، که به راحتی می توان از آن چشم پوشی کرد. بنابراین مهمتر این است که هر از گاهی کار خوبی برای خود انجام دهید تا بدون احساس گناه احساس بهتری داشته باشید.
احساسات اقوام
بسیاری از بستگان نه تنها غمگین و ناامید و یا دلسوز هستند ، بلکه گاهی عصبانی و آزرده خاطر می شوند. آنها از اینكه كمك پذیرفته نمی شود یا شخص مورد نظر خود و هر چیز دیگر را نفی می كند ، آنها اذیت می شوند. نیازها به ویژه در مشارکت ها به اندازه کافی برآورده نمی شوند و گاهی اوقات درک همه چیز و حضور در آنها بسیار ساده است.
اینگونه است که این احساسات منفی غالباً بوجود می آیند و اغلب بستگان از این بابت احساس بدی دارند. اما داشتن چنین احساساتی درست ، مهم و طبیعی است. باید کنار آنها بایستید و با خود خیلی سختگیر نباشید. با این حال ، باید از سرزنش بیمار خودداری کرد ، زیرا مطمئناً این وضعیت را بهبود نخواهد بخشید.
تمام مقالات این مجموعه:
