دلایل افسردگی بعد از جدایی چیست؟ | افسردگی بعد از جدایی

دلایل افسردگی بعد از جدایی چیست؟

نحوه برخورد هر فرد با جدایی بسیار فردی است. برخی پس از چند روز بر روحیه پایین غلبه می کنند ، برخی دیگر به چندین هفته زمان نیاز دارند. این ، به عنوان مثال ، به شخصیت و محیط اجتماعی مربوط می شود.

افرادی که دارای عزت نفس تثبیت شده و بسیاری از ارتباطات اجتماعی هستند ، کمتر به واقعیت تبدیل می شوند افسردگی. از طرف دیگر ، افراد با عزت نفس پایین و یک محیط اجتماعی ناپایدار بیشتر در معرض رشد هستند افسردگی. عامل خطر دیگر ، مصرف بیش از حد الکل یا داروهای دیگر مانند شاهدانه است. احساسات منفی ، همانطور که پس از جدایی اتفاق می افتد ، بیماران تمایل به مصرف مواد را فریب می دهد. این به طور قابل توجهی احتمال پیشرفت را افزایش می دهد افسردگی و بنابراین باید اجتناب شود.

چگونه می توانم کنار بیایم که همسر سابق من پس از جدایی افسرده می شود؟

جدایی بندرت تصمیمات دو جانبه است. یک شریک تصمیم می گیرد که دیگر با شریک زندگی نکند ، شریک دیگر باید این تصمیم را بپذیرد. به خصوص برای شریک رها شده جدایی به ویژه دشوار است و او تمایل به افسردگی دارد.

اما چگونه باید به عنوان یک شریک سابق با این مسئله کنار بیایم؟ اگر به نفع خود او نیست ، به همسر سابق امیدهای دروغین آشتی ندهید ، مهم است. برای پردازش فرد رها شده بسیار مهم است که جدایی تصمیم نهایی است.

در عین حال ، فرد باید به بهزیستی روانشناختی خود نیز توجه کند. اگر بیش از حد به مسئولیت افسردگی عزیز سابق خود فکر کنید ، می تواند به سرعت خود را بیمار کند. البته ، در چنین شرایطی فرد دچار احساس گناه می شود ، اما مهم است که به یاد داشته باشید انتخاب شریک زندگی به دست خود شما است.

از سر ترحم از سر گرفتن رابطه ایده منطقی نیست. به طور کلی ، تماس بین شرکای سابق باید به حداقل ممکن باشد تا به فرد رها شده هرچه بیشتر فضا و مسافت داده شود. اگر هنوز می خواهید کمک کنید ، می تواند گام خوبی برای به اشتراک گذاشتن نگرانی های خود با دوستان و خانواده همسر سابق خود باشد. آنها سپس بهتر می توانند با افسردگی فرد رها شده کنار بیایند. اگر سو concrete ظن مشخصی وجود داشته باشد که شریک قبلی در حال بررسی اقدامات خودکشی است ، باید از پلیس برای جلوگیری از بدتر شدن این موارد مطلع شود.

چگونه می توانم پس از جدایی بر افسردگی غلبه کنم؟

جدا شدن از شریک زندگی می تواند بسیار استرس زا باشد. در ساعت ها و روزها بلافاصله پس از جدایی احساسات منفی معمولاً شدیدتر هستند. با این حال ، مهم است که اجازه دهیم آنها اتفاق بیفتند.

آنها کاملا طبیعی هستند و بخشی از روند کار هستند. سعی در بی حس کردن این احساسات با الکل یا داروهای دیگر بسیار مهم است. در بیشتر موارد این فقط مشکلات جدیدی ایجاد می کند.

نحوه دقیق برخورد فرد با جدایی بسیار متفاوت است. برای بعضی ها کمک می کند کارهای زیادی با دوستان یا خانواده انجام شود تا حواسشان را پرت کند ، برای برخی دیگر به تنها ماندن یا مسافرت کمک می کند. در هر صورت ، منطقی است که فرد خود را از احساسات منفی منحرف کرده و در عین حال عزت نفس خود را از طریق فعالیت ها بازسازی کند.

مهم است که خود را بیش از حد تحت فشار قرار ندهید و به خود فرصت کافی برای پردازش جدایی را بدهید. علاوه بر این ، باید در نگرش شخصی نسبت به شریک زندگی قبلی تجدید نظر شود. پس از یک رابطه طولانی مدت و جدایی بعدی ، قسمت رها شده اغلب تمایل به "بالا بردن شریک سابق به تاج و تخت" دارد.

این امر امکان یافتن شریک جدیدی را که بتواند به شریک سابق نزدیک شود غیرممکن می کند. با این حال ، این یک قضاوت غلط است. از یک طرف ، به سادگی با واقعیت مطابقت ندارد ، از طرف دیگر مانع جستجوی آینده برای یک شریک می شود.

اگر بعد از گذشت چندین هفته غم و اندوه از بین نرفته یا حتی بدتر نشده است ، باید به دنبال کمک حرفه ای باشید. به خصوص در صورت افکار خودکشی ، نباید احساس شرم کاذب را هدایت کنید و با پزشک مشورت کنید. در ابتدا کافی است از پزشک خانواده کمک بخواهید. افسردگی های خفیف و متوسط ​​در محیط سرپایی به راحتی قابل درمان هستند ، در حالی که در افسردگی های شدید ممکن است درمان بستری توصیه شود. اطلاعات تکمیلی را می توانید در اینجا بیابید: درمان افسردگی