خودشیفتگی زنانه: تعریف و علائم

خودشیفتگی زنانه: پنهان در پشت کمال

اصطلاح خودشیفتگی اغلب در ارتباط با ماگالومانیا، تلاش برای قدرت و تکبر ذکر می شود. اسامی مردانه مانند سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر سابق ایتالیا، معمولاً به عنوان نمونه هایی از شخصیت های خودشیفته شناخته می شود. اما خودشیفتگی فقط مردان را تحت تأثیر قرار نمی دهد. همچنین می تواند زنان را تحت تاثیر قرار دهد. اما خودشیفتگی در زنان به گونه‌ای متفاوت از مردان ظاهر می‌شود.

کارشناسان اساساً بین شکل پنهان و آشکار خودشیفتگی تمایز قائل می شوند. مردان اغلب شکلی باز از خودشیفتگی نشان می دهند. آنها به شکوه خود متقاعد شده اند و آشکارا این را نشان می دهند. در زنان، خودشیفتگی بیشتر از طریق ظاهر و جذابیت آنها عمل می کند. و از آنجایی که خودشیفتگی زنانه اغلب به صورت پنهانی رخ می دهد، همیشه در نگاه اول قابل تشخیص نیست.

بربل واردتزکی، روان درمانگر، شکل خودشیفتگی زنانه را به شدت مورد مطالعه قرار داده است. او زنان خودشیفته را با تضادهای قوی توصیف می کند: ظاهر عالی در بیرون، اما افسردگی و پوچی در درون. تخیلات در مورد عظمت خود به عنوان محافظت در برابر ناامنی و احساس خوب، زیبا یا دوست داشتنی نبودن عمل می کند.

خودشیفتگی زنان: علائم

خودشیفتگی زنانه با به رسمیت شناختن و تحسین افراد دیگر رشد می کند. افراد آسیب دیده اغلب تجربیات و موفقیت های مثبت را به ظاهر یا ارزش های سطحی خود نسبت می دهند. آنها نمی توانند تصور کنند که به تنهایی از شخص خود قدردانی کنند. زنان خودشیفته نیز استانداردهای بسیار بالایی برای خود دارند. ترس از زندگی نکردن با این استانداردها بر بسیاری از آنها غالب است.

خودشیفتگی زنانه: پیامدها و اختلالات همراه

زمانی که خودشیفتگی شدید باشد، می تواند کیفیت زندگی زنان را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و عواقب جدی داشته باشد. مرز باریکی بین ویژگی شخصیتی و اختلال وجود دارد. به محض اینکه فرد مبتلا دچار خودشیفتگی و عواقب آن شد، باید درمان درمانی را در نظر گرفت.

برای زنان مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، اظهارات انتقادی نه تنها آزاردهنده است، بلکه یک تهدید واقعی است. این به این دلیل است که عزت نفس به نما بستگی دارد. به محض اینکه ماسک خرد می شود، احساس می کنند گم شده اند. بزرگ شدن یا جدایی از شریک زندگی آنها می تواند آنها را در بحران های عمیق فرو برد. اختلالات افسردگی و اضطراب، همچنین اختلالات خوردن و مشکلات اعتیاد اغلب در ترکیب با خودشیفتگی زنانه رخ می دهد.

خودشیفتگی زنانه: باری بر دوش خانواده

شکاف درونی بین بزرگواری و حقارت در رفتار یک مادر خودشیفته نسبت به فرزندان نیز منعکس می شود. اغلب یک کودک ایده آل شده و دیگری بی ارزش می شود.

دختر یا پسر: مادران خودشیفته یا اصلاً موفقیت های کودک را تشخیص نمی دهند یا فقط زمانی که تصویر خود را بهبود می بخشند، مثلاً فارغ التحصیل شدن از مدرسه. قرار است کودک برای حفظ چهره همسر و مادر کامل به مادر خودشیفته خدمت کند. عشق فقط در صورتی به این کودکان داده می شود که با عقاید مادر مطابقت داشته باشند.

صرف نظر از آنچه که فرزندان از سر می گذرانند یا تجربه می کنند، همیشه همه چیز مربوط به مادر است. این نوع سوء استفاده عاطفی معمولاً از افراد خارجی پنهان است. مادر ممکن است خود را نسبت به همسایگان، دوستان یا خویشاوندان دوستدار و نگران نشان دهد. اما در خانه، مادر خودشیفته به کودک می گوید که او یک بار است.

یک مادر خودشیفته قادر به تشخیص اشتباهات خود نیست. اعتراف به اشتباهات بزرگواری او را زیر سوال می برد و در نتیجه تصویر او از خود را تهدید می کند.

مشکلات ذکر شده در درون خانواده که خودشیفتگی زنانه می تواند ایجاد کند در پدران خودشیفته نیز مشهود است.